كافر مخوانيد هر چند اهل گناه كبيره باشد.» (الايمان
و الكفر فى الكتاب و السّنّة، 63) امام صادق (ع) تكفير
مسلمانان را مايه لعنت و دورى از رحمت خدا و همسنگ ريختن خون او دانسته است (ثواب الاعمال، 618؛
بحارالانوار، 69/ 208). در روايتى از امام باقر (ع) آمده است: «اگر كسى مسلمانى
را تكفير كند، چنانچه راست گفته باشد كه همان است و گر نه خود كافر است.» (همان)
امام على (ع) نيز حتى نسبت زبانى كفر به مسلمان را موجب تعزير دانسته و فرموده
است: «هر كس به مسلمانى بگويد: اى كافر ... حاكم را روا است كه به رأى خويش او را
تعزيز كنند.» (الايمان و الكفر، 64) در منابع فقهى و كلامى
نيز تكفير به سختى منع شده است (المواقف، 392؛ الفصل،
3/ 247؛ اليواقيت و الجواهر، 58؛ شرح
المقاصد، 5/ 227).
***
تناسخ: انتقال روح انسان پس از مرگ به بدنى ديگر
اعتقاد
به تناسخ از باورهاى كهن برخى ملل است و هم اكنون نيز هواخواهانى دارد؛ امّا از
ميان فرقههاى معتبر اسلامى، كسى بدان معتقد نيست (حقيقت
روح، 439؛ دائرة المعارف تشيّع، 5/ 98). انتقال نفس ناطقه يا روح، پس از مرگ انسان به بدنى ديگر را
«نسخ» گويند و انتقال آن به بدن حيوان غير ناطق را «مسخ» نامند و اگر به جسم نباتى
انتقال يابد، آن را «فسخ» خوانند و اگر به جسم معدنى يا جماد، انتقال يابد، آن را
«رسخ» گويند (گوهر مراد، 172). طرفداران تناسخ بر آناند كه
آنچه موجب تناسخ مىشود، ناپاكى و گناهكارى انسان است. شخص گناهكار، پس از مرگ به
جسم موجودى ديگر حلول مىكند و بدين وسيله، رنج و سختى مىكشد تا پاك شود. اگر پاك
نشود، بارى ديگر، پس از مرگ، به جسمى ديگر مىرود. اين چرخه همچنان پيش مىرود تا
روح شخص گناهكار، از گناه بازآيد. در اين صورت، در مرتبه ديگر زندگى به بدن يا
جسمى بهتر و فراتر نسخ مىكند و همچنان ارتقاء مىيابد تا به كلّى پاك گردد و به
عالم اعلى و خداوند برسد و از چرخه تناسخ خلاصى يابد. بدينسان، اهل تناسخ، تنها
راه تكامل روح انسان را حلول در پيكرهاى متعدّد مىدانند. روح انسان در اين
فرآيند، گاه به جسم بيماران