مبانى اومانيستى سازگار است و نتيجهاى جز كنار گذاشتن تعاليم و
فرهنگ دينى ندارد. اسلام در مواردى خاص، تساهل را روا مىشمارد و در موارد ديگر،
مسلمانان را به قاطعيّت و دورى از سهلانگارى مكلّف مىسازد (بقره/ 194؛ آشنايى با قرآن، 57 و 58) و به ويژه در
برابر موانع هدايتِ انسان به راه مستقيم الهى، به هيچ روى كوتاهى و نرمى نشان
نمىدهد. عالمان مسلمان- بنابر متون معتبر دينى- راه سعادت دنيوى و اخروى انسان را
اعتقاد استوار به اصول اسلام و عمل صالح و دفاع آگاهانه از آموزههاى دينى مىدانند
و براى اجراى فرمانهاى الهى در جامعه، امر به معروف و نهى از منكر را واجب
مىشمارند (تجريد الاعتقاد، 309؛
مناهج اليقين، 540). تعاليم دينى كه مصالح دنيايى و اخروى آدمى را هدف گرفتهاند،
با سهلانگارى مطلق ناسازگارند و دين اسلام رسيدن به اين هدف را تنها در سايه عمل
دقيق و درست تعاليم متعالى شريعت مىداند (مصنّفات شيخ مفيد، 14/ 34). تساهل و تسامح، گاه در اسلام، با تعبير جاذبه و دافعه ياد
مىشود؛ بدين معنا كه اسلام هم روشهاى جذب دارد و هم دفع (مجموعه
آثار استاد مطهّرى، 16/ 229؛
كاوشها و چالشها، 192- 127). در آموزههاى دينى، مفاهيم ديگرى را نيز مىتوان يافت
كه كمابيش ديدگاه اسلام را درباره تساهل و تسامح بيان مىكنند:
مانند
تولّى و تبرّى، جهاد، عدالتخواهى و وظيفهشناسى (آموزش
دين، 253- 197).
در
يك تقسيمبندى مىتوان موضوعاتى را كه اسلام در آنها سهلگيرى كرده، يا سهلگيرى
را در آنها جايز شمرده است بدين ترتيب نام برد: پذيرش اصل دين (بقره/ 256؛ يونس/
99)، سهلگيرى در تشريع احكام و قانونگذارى (حج/ 78؛ نساء/ 28)، روابط مسلمانان با
پيروان ديگر اديان الهى و بهطور كلى روابط همه انسانها با يكديگر (آلعمران/ 54)،
روابط مسلمانان با يكديگر (فصلت/ 34؛ رعد/ 22) و رفتار و اعمالى كه مربوط به فضاى
عمومى اجتماع نيست (حجرات/ 12).
همچنين
برخى موضوعات كه اسلام تساهل را درباره آنها روانمىشمارد، عبارتاند از: جهاد با
كفّار، منافقان و محاربان (توبه/ 123 و 73؛ نهجالبلاغه، نامه 53)، اجراى احكام جزائى اسلام همچون حدود و قصاص (بقره/ 179؛
نور/ 2) و امر