بَداء:
تغيير سرنوشت انسانها از گذر نيكوكارى و بدكارى
از
اعتقادات ويژه شيعيان است. كلمه «بداء» به معناى آشكار شدن است و معناى جهل و
تغيير رأى و اراده نيز در آن نهفته است. چون انسان، چيزى را نمىداند و سپس بر او
آشكار مىشود و رأى و نظرش دگرگون مىگردد، گويند كه بداء حاصل شده است. كاربرد
اين معنا از بداء براى خداوند، در نظر مسلمانان روا نيست؛ زيرا لازمه آن نسبت جهل
و تغيير به ذات متعالى او است (بحارالانوار، 4/ 92؛ البداء فى ضوء الكتاب والسّنّة، 12؛ مفردات راغب،
37). «بداء» هفت بار در قرآن كريم آمده كه از آن ميان، شش بار به معناى «آشكار
شدن» و يك بار نيز به معناى «خوب به نظر آمدن» است و هيچ يك از آنها به خداوند
نسبت داده نشده است (انعام/ 28؛ اعراف/ 22؛ طه/ 121؛ زمر/ 47 و 48؛ جاثيه/ 33؛
يوسف/ 35). امّا روايات بزرگان معصوم (ع) بداء را به خدا نسبت دادهاند و يكى از
بابهاى كتب روايى، بدين موضوع مىپردازد (الاصول من الكافى، 1/ 146؛ التوحيد،
باب 54). در جوامع روايى اهل سنّت نيز احاديثى از پيامبر 6 آمده است كه بداء به
خداوند منسوب است.
در
روايتى نقل كردهاند كه پيامبر 6 فرمود: «... براى خدا در آزمون آنان، بداء پيش
آمد ....» (صحيح البخارى، 4/ 208) تدبّر در روايات
بزرگان معصوم (ع) حقايقى را درباره بداء نشان مىدهد كه عبارتاند از: 1. امامان
معصوم (ع) اعتقاد به بداء را ستودهاند و آن را عبادتى بسيار بزرگ شمردهاند. از
اين روايات برمىآيد كه هر كس خدا را به بداء نشناسد، او را درست نشناخته است و
خداوند از پيامبران خويش پيمان گرفته است كه بداء را باور كنند؛ همان سان كه از
آنان پيمان گرفته است گرد شرك نيايند. 2. نسبت بداء به خداوند بدان معنا نيست كه
جهل به ذات