نام کتاب : دانش اجتماعى(2) نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 13
از تمدّن دست يافتند، در حالى كه ملتهاى مسلمان به لحاظ بيگانه شدن از فرهنگ غنى اسلام و فاصله گرفتن از آن، از تمام سوابق درخشان و تمدّن غنى خود محروم گشتهاند. «مالك بن نبى»، جامعه شناس مسلمان الجزايرى با بيان اين مطلب كه «فرهنگ تنها به محدوده فكرى بشر اختصاص داشته و او از دو جنبه «تأثير گذارى» و «تأثيرپذيرى»، بهتحرك واداشته مىشود»، فرهنگ را سرمايه اوّليه زندگى انسان مىداند. مجموعه عناصر معنوى و مادى كه در سازمانهاى اجتماعى جريان مىيابند و از نسلى به نسل ديگر منتقل مىشوند ... فرهنگ نام دارد. «1» واژه فرهنگ در اصطلاح جامعه شناسان، با تعبير متداول آن فرق دارد. در زبان مردم، تعبير با فرهنگ و بى فرهنگ به مفهوم با تربيت و بى تربيت به كار مى رود و حال آنكه در اصطلاح علمى، فرد يا جامعه بى فرهنگ وجود ندارد؛ زيرا هر كس براى حفظ زندگى اجتماعى، مجبور است برخى ارزشها، عقايد و هنجارها را بپذيرد. «2» خصوصيات 1- اكتسابى و انتقالى بودن فرهنگ، اكتسابى است و به صورت ميراث جامعه، از نسلى به نسل ديگر منتقل مىگردد و هر نسل، از زمان كودكى و از طريق جامعه پذيرى، آن را كسب مىكند. «3» به عبارت ديگر، چنان كه در تعريف فرهنگ بيان شد، فرهنگ مى تواند به وسيله يك نسل ساخته شود و نيز از نسلهاى پيشين كسب و تكميل گردد و حتّى مىتواند از ملّتهاى ديگر تحصيل شود. به همين دليل است كه بسيارى از جامعه شناسان، فرهنگ را وجه تمايز زندگى اجتماعى انسانها با حيوانات مى دانند؛ زيرا حيوانات قادر به استفاده از تجربيات يكديگر، بويژه از گذشتگان نيستند، در حالى كه انسانها در بدو تولّد، به دنيايى كه در آن تجربيات نسلها ذخيره شده است، وارد مىشوند. «4»
نام کتاب : دانش اجتماعى(2) نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 13