بنابراين، از آنجا كه دفاع ما در خدمت ارزشها و اهداف مقدّس آسمانى بود و تاريخ دفاع ما تاريخ حوادث و ماجراها و گزارشهاى تجلّى قداست، تاريخ ظهور جنود غيبيۀ خداوندى در پهنۀ خاك و تاريخ خودسازى و پالايش و پيرايش سالكانى بود كه در دستى تفنگ و در دست ديگر قرآن داشتند و براى رسيدن به ارزشهاى والاى روحى و پاسدارى از ارزشهاى والاى آسمانى با دشمن درون و بيرون مىجنگيدند، مىتوان گفت جنگ ما يك جنگ دينى بود و همين، رمز به دست آوردن روح و روان و قلب پريقين و آرامش، و داخل شدن در صومعۀ بندگان خدا، قدم گذاشتن در جنّت رضاى خدا و پيروزى ما در دفاع مقدّس بود. درست به دليل داشتن رزمندگان سالك راه قداست، ما يك دفاع مقدّس داشتيم، و طبيعى است كه سخن گفتن از امر مقدّس، درست به نسبت قرابت آن با امر مقدّس و توانِ افشاى راز مقدّس و تبيين و شناساندن آن بارقۀ قداست، مىتواند سخن مقدّس باشد. از اين رو، مىتوان از هنر دفاع مقدّس به عنوان يك هنر دينى و مقدّس نام برد.
3. هنر دفاع مقدّس، هنرى دينى و ملّى
به دليل اين كه ملّت ايران با همۀ قشرهايش در جبهه حضور داشت و در رابطهاى تنگاتنگ به همراهى با جنگ پرداخته بود و اين همراهى چنان بود كه دل امام را به شوق مىآورد، [1]و از آنجا كه بعد از تاريخ باستان براى اوّلينبار ايران با عزمى دينى و ملّى در مقابل دشمن خارجى مىايستد و بىآنكه از قدرتى زمينى يارى بطلبد، در نهايت شهامت و شجاعت و استقلال از خاك ميهن اسلامى
[1] . «امروز ايران يكپارچه تحرّك است، يكپارچه فعاليّت است، يكپارچه هواى عشق به شهادت وهواى عالم غيب است.» (صحيفۀ نور، ج 15، ص 241) .