در كجا قرار بگيرد، مىتواند در چگونگى فيلم تعيينكننده باشد. مونتاژ مىتواند به فيلم ريتم ببخشد، ريتم را تند يا كُند كند، و زمان را فشرده يا باز كند.
البته تمام عناصر بيانى و زيبايىشناسى سينما به همين مواردى كه به اختصار به آنها اشاره شد، محدود نمىشوند، و طبيعى است كه همين موارد نيز شرح و بسط و نمونهها و مثالهاى فراوانى از تاريخ سينما دارند. هدف ما تنها اشارههايى به توانايىهاى ذاتى سينما به عنوان مقدّمهاى براى مبحث سينماى دفاع مقدّس و خدمات اين هنر مدرن به جنگ و دفاع هشتسالۀ ملّت ايران بود.
3. سينماى دفاع مقدّس
آنگونه كه اسناد و مدارك نشان مىدهد، مسؤولان سينما يا متوجه اهميّت هنر سينما و قدرت تأثيرگذارى آن در دفاع مقدّس نبودهاند و يا به دلائل گوناگون آن را در اين زمينه جدّى نگرفتهاند. به اين ترتيب، هنر سينما در موضوع جنگ به صورت خودجوش شكل مىگيرد و مىبالد، و همين باعث مىشود آن خدمت شايانى كه از اين هنر جادويى انتظار مىرفت، انجام نگيرد؛ هرچند همين مقدار كم خودجوش نيز خدمات قابل توجهى در بارۀ جنگ دارد. لازم به يادآورى است همچنان كه سينما در خدمت حماسۀ دفاع مقدّس بوده است، -البته بيشتر در بعد رسانهاى و مستندسازى-از آن نيز متأثر شده است. به سخن ديگر، دفاع مقدس براى هنر فيلم و سينما، شايد بيش از همۀ هنرها، نعمت پنهانى بوده است.
1-3. سينماى داستانى
بر اساس آمارى كه مجلۀ سروش ارائه مىدهد، سهم بسيار كمى از فيلمهاى داستانى ما در دوران مقدس از آنِ جنگ است در حالى كه در آن سالها