هر حال مرحوم چمران بلند شدند و رفتند و ساعتى بعد بنده هم خودم را به منطقه عمليات رساندم. حدود ساعت نُه و نيم ديگر نيروهاى ما پيش رفته بودند و الحمدللّه ساعت 30/2 دقيقه بچّهها وارد سوسنگرد شدند و اين شهر به بركت فداكارى برادران فتح شد. [1]
8. سقوط خرمشهر
1-8. وضعيت شهر
سقوط خرمشهر و اشغال اين شهر مقاوم به وسيله متجاوزان بعثى، از غمانگيزترين حوادث تلخ تاريخ جنگ بود؛ حادثهاى كه قلوب آحاد مردم انقلابى و مظلوم ايران را جريحهدار ساخت. حجم فشارهاى نظامى دشمن، فقدان امكانات نيروهاى داوطلب بسيجى و سپاهى و خيانتهاى بنىصدر و همفكرانش شهر را در وضعيّتى بحرانى قرار داد و تنها نقطۀ قوت، روحيۀ مقاومت و فداكارى مدافعان شهر و اتّكال آنان به خداى متعال بود. مقام معظم رهبرى وضعيت شهر را اينگونه ترسيم مىكند:
پس از حركت وسايل سنگين نيروهاى عراقى از شلمچه به سوى خرمشهر و رسيدن آنها به ابتداى شهر و گمرك، نيروهاى ما-كه چندان انسجامى نداشتند و تشكيل شده بودند از تعدادى پاسدار، تكاوران نيروى دريايى و غيره - مىجنگيدند و نيروهاى متجاوز را تا شلمچه پس مىزدند، ولى شب كه مىشد به علّت اينكه نيروهاى ما تانك و وسايل سنگين نداشتند، نمىتوانستند بمانند و برمىگشتند. صبح كه مىشد دوباره مىديدند كه نيروهاى عراقى باز آمدهاند. البته آنها متّكى بودند به نيروهاى پشتيبانى خود در داخل عراق، در حالى كه