responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج3) نویسنده : سنگری، محمدرضا    جلد : 1  صفحه : 267

شهادت فرزندش را به مادر شهيد ندهم،زيرا او طاقت و تحمّل شنيدن اين خبر را ندارد.ساعتى پس از رفتن آن پدر،مادر شهيد تلفن زد.ابتدا با لحنى مادرانه از اين كه به توفيق رفتن به جبهه دست يافته بودم،تبريك گفت و سپس برخلاف انتظار،قبل از آن كه من حرفى بزنم گفت:مطمئنم كه فرزندم شهيد شده و مرا در پيشگاه خداوند روسفيد كرده است،امّا هدفم از اين تلفن اين بود كه به عنوان مادر يك شهيد مفقودالاثر نصيحتى به شما كنم.گفتم:

بفرماييد.

گفت:ببين پسرم،خدا مى‌داند كه تا حالا چقدر براى اسلام خون دل خورده شده است.1400 سال است كه مسلمان‌ها مبارزه مى‌كنند،خون دل مى‌خورند،شهيد مى‌دهند،شكنجه مى‌شوند؛فقط براى اين كه دين خدا بر آن‌ها حكومت كند و زير سايۀ اسلام نفس بكشند.امروز بر سر سفره‌اى نشسته‌ايم كه براى گستردن آن،1400 سال خون دل خورده شده است.

عزيزم! نكند يك‌وقت به‌خاطر اين ناراحتى‌ها و رنج‌هايى كه در جبهه كشيده‌اى،خداى نكرده،زبانم لال،يك ذرّه سست شده باشى! نكند يك‌وقت اين مصيبت‌ها ضربۀ روحى براى تو باشد و خداى ناكرده تصميم بگيرى ديگر به جبهه نروى! پسرم! خداوند نعمتى را به ما داده است كه براى حفظ آن هر بهايى بدهيم كم داده‌ايم؛اگر خانه‌هايمان را خراب كنند،اگر زندگى‌هايمان را به آتش بكشند،اگر هزارهزار جوان‌هايمان را سر ببرند،مديون اسلاميم و بايد اين حكومت را حفظ كنيم.عزيزم! من به عنوان يك مادر شهيد از تو انتظار دارم كه دوباره به جبهه بروى و اصلاً ترس و سستى به خود راه ندهى.

به من قول مى‌دهى كه دوباره به جبهه بروى؟!

نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج3) نویسنده : سنگری، محمدرضا    جلد : 1  صفحه : 267
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست