responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج3) نویسنده : سنگری، محمدرضا    جلد : 1  صفحه : 258

همسر هند پيش از حركت به سوى احد از خداوند خواسته بود كه پروردگارا! مرا با خوارى به خانواده‌ام برنگردان.خداوند دعايش را مستجاب كرد و شتر از حركت بازايستاد.هند جنازه‌ها را به سوى احد برگرداند و به دستور پيامبر(ص) در همان جا دفن كرد. [1]

در دفاع مقدس نيز امثال زنان يادشده بسيار بودند.براى نمونه،زنى بود كه حدود 21 سال داشت.شوهرش در كويت كار مى‌كرد و بچّه چندماهه‌اش را نزد مادرش فرستاده بود.خانه‌اش در اثر اصابت خمپاره ويران گشته و مجبور شده بود در مسجد زندگى كند.اوائل جنگ در پختن غذا به زنان كمك مى‌كرد.وقتى نبردها شدّت مى‌گرفت،با جثۀ كوچكش سنگر به سنگر مى‌رفت و زير گلوله‌هاى دشمن زخمى‌ها را به دوش مى‌كشيد و به بيمارستان حمل مى‌كرد.شهيدان را نيز با آمبولانس به ماهشهر حمل مى‌كرد و پس از شستن و دفن كردن بازمى‌گشت. [2]

همچنين چند تن از خواهران كه آمبولانسى در اختيارشان بود،پيكر شهيدان را از داخل خرمشهر و صحنۀ نبرد بيرون مى‌كشيدند و به مزار شهيدان منتقل مى‌كردند.دو خواهر به نام‌هاى زهرا و ليلا حسينى براى پيكرهاى شهيدان قبر مى‌كندند و بدون ترس از سگ‌هايى كه در قبرستان بودند،آن‌ها را دفن مى‌كردند.يك روز خبر شهادت پدرشان را آورند.آن‌دو با چهره‌اى آرام و روحيه‌اى قوى جسد پدرشان را پيدا كرده،به خاك مى‌سپارند.روز ديگر خبر شهادت برادرشان را مى‌آورند.پيكر برادر را مانند هر شهيد ديگرى،خونسرد و متين به خاك مى‌سپارند. [3]


[1] .المغازى،ص 265.
[2] .آشنايان ناآشنا،ص 111.
[3] .همان،ص 44.
نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج3) نویسنده : سنگری، محمدرضا    جلد : 1  صفحه : 258
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست