شيعه در روزگار نتوانستن و توانستن،از اشك مدد جسته است؛در عصر نتوانستن،آتش عشق به حسين و آزادى و ستمستيزى را زير خاكستر قلب خويش روشن نگه مىداشت و در روزگار توانستن،از اين عنصر عاطفهانگيز براى عشقورزيدن و گرم نگهداشتن شعلۀ محبّت بهره مىگرفت.اشك گواه حضور كسى است كه بر او اشك مىريزيم؛حضور او در قلمرو روح و جان.
در تاريخى كه هماره كوشيدهاند تا ياد و نام اين اسوههاى متعالى نماند،يكى از بهترين راههاى حفظ ياد و نامشان،همين اشك و سوگوارى است.
مرثيهها،سوگسرودهها،نوحهها و نوشتههاى غمبار در بارۀ كربلا از ابزار انتقال فرهنگ كربلا بوده است.اشك ريختن بر خوبان تبليغ خوبى و سرزنش بدى و زشتى است.در تاريخ ادب فارسى،بيشترين سرودههاى عاشورايى تكيه بر همين بُعد كربلا دارد.سرودۀ سيف فرغانى،سرودههاى شاعران عصر صفوى و از همه مشهورتر و ماندگارتر تركيببند مشهور محتشم كاشانى،توصيف و ترسيم غمى است كه از مصائب خانوادۀ پيامبر در كربلا و شام سرچشمه مىگيرد.در اين سرودهها،تموّج سوز و اشك و ناله
[1].نفس المهموم،حاج شيخ عبّاس قمى،ترجمۀ ابوالحسن شعرانى،ص 17. [2].همان.
نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج3) نویسنده : سنگری، محمدرضا جلد : 1 صفحه : 159