نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج2) نویسنده : سنگری، محمدرضا جلد : 1 صفحه : 38
نشان مىدهد كه آنان در سختىهاى نبرد حقيقتاً به نماز پناه مىبردند و با آن در ياد خدا مستغرق مىشدند و روح خويش را پرتوانتر و استوارتر مىكردند. در اينجا مجال نيست تا اين همه را بازگوييم، لاجرم به نمونههايى بسنده مىكنيم. فرماندهان بر اين باور بودند كه نماز همراه با خشوع، آنان را در رزم يارى مىدهد. يكى از رزمندگان در بارۀ عمليّات صاحبالزمان مىگويد:
نماز جماعت بود، عطر دعا و مناجات همهجا را معطر نموده بود. چونان كوير حسرت شكفتن داشتند و به ضيافت زلال باران الهى چشم دوخته بودند. محفل، نورانى و عرفانى بود. فرمانده تيپ، برادر رضايى كه از دور ناظر بود، پيش آمد و در حالى كه دست معاون گردان-عباسعلى سخاوتى كه در همين عمليّات به شهادت رسيد-را در دست مىفشرد، گفت: من نماز بچّههاى شما را ديدم، شكى نيست كه امشب خبر خوشى به امام امت خواهيم داد و اينچنين شد؛ با يورش برقآساى دلاوران سپاه اسلام دشمن متحمل شكست سختى شد. [1]
فرماندهان در گرماگرم نبرد و آتش سنگين نيز از نماز غافل نمىشدند. خاطرۀ ذيل در بارۀ سردار شهيد على قوچانى، فرمانده محور لشكر امام حسين، در چهارمين روز عمليّات والفجر 8 نقل شده است:
وضعيّت خطرناكى بود؛ از همهسو آتش مىآمد. به چهرۀ تكتك نيروها كه نگاه مىكردم، نور شهادت پيدا بود. همه شهادتين خوانده بودند. خود حاجى (شهيد قوچانى) را بيشتر خطر تهديد مىكرد؛ اگرچه مسؤول محور بود و مىتوانست چند كيلومتر عقبتر عمليّات را هدايت كند، امّا جلوتر از نيروها با دشمن مىجنگيد. . . .
اگرچه در اوج درگيرى بود ولى فكر و حواسش همهجا كار مىكرد، همين كه متوجه شد ظهر شده است، رو به بچّهها كرد و گفت: وقت نماز است، به ترتيب نماز بخوانيد. [2]