نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج2) نویسنده : سنگری، محمدرضا جلد : 1 صفحه : 153
اصلاً اعتنا به اين حرف ندارد؛ به او بگويى كه قيمت چيز گران است، او كه نرفته براى اين كه غنيمتى بياورد. غنيمتى كه او مىخواهد بياورد آن غنيمتى است كه هيچ زوال ندارد، آن چيزى است كه شكست ندارد، آن كارى است كه از دست هيچكس برنمىآيد، جز از دست خدا تبارك و تعالى. [1]
هم ايشان همچنين شجاعت و نترسيدن از جنگ را از آثار بىاعتنايى رزمندگان به دنيا و بسنده كردن به يك زندگى عادى و متوسط مىداند:
آنكه با يك زندگى متوسط ساخته است، از جنگ نمىترسد. پاسدارهاى ما كه يك زندگى عادى هم كمتر دارند، از جنگ نمىترسند. ارتش ما كه يك زندگى عادى دارد، از جنگ نمىترسد. [2]
1-1. بىاعتنايى فرماندهان به دنيا
براى بهتر و بيشتر شناختن فرماندهانى كه باصلابت و شجاعت كمنظيررزمندگان را در عمليّاتهاى سخت هدايت و فرماندهى كردند، بايد بدانيم چگونه به دنيا و حيات دنيا مىنگريستند. بسيارى از آنان از آن زمان كه پا در عرصۀ نبرد گذاشتند تا زمانى كه به شهادت رسيدند و يا تا پايان جنگ، ماندن در جبهه و رزم بىامان با خصم را بر زندگى راحت و بهظاهر دلنشين پشت جبهه ترجيح دادند و آنان كه ازدواج كردند، به زندگى كوچك و بىآلايشى در شهرهاى نزديك مناطق عمليّاتى قناعت ورزيدند. مادر شهيد حاج ابراهيم همّت، فرمانده لشكر محمّد رسولاللّه در خاطرهاى نظرگاه او را در بارۀ دنيا بازگو كرده است كه آينۀ تمامنماى نگرش فرماندهان دفاع مقدّس به دنيا بوده است:
هربار كه به منطقه مىرفت، چهار-پنج ماه طول مىكشيد تا دوباره سرى به