دانش، ادب، عقل و خرد، تعليم و تربيت است. [1]معناى اصطلاحى فرهنگ معركه آراى نظريه‌پردازان و دانشمندان به‌ويژه جامعه‌شناسان است. ازاين‌رو، فرهنگ از جمله واژگانى است كه تعاريف بسيار و گوناگونى را برتافته است. عده‌اى فرهنگ را وجه معنوى و متعالى زندگى اجتماعى تعريف كرده‌اند و در مقابل، وجوه مادى و فنّى زندگى اجتماعى را تمدّن ناميده‌اند. [2]برخى فرهنگ را بر همۀ پديدآورده‌هاى انسانى، خواه مادى و خواه معنوى، اطلاق مى‌كنند. [3]از نظر عدّه‌اى ديگر، فرهنگ يا تمدّن، كلّى (مجموعه) پيچيده‌اى است كه شامل باورها، هنرها، اخلاق، عادات و هر توانايى مى‌شود كه انسان به عنوان عضو جامعه كسب مى‌كند. [4]فرهنگ در تعريفى ديگر، مجموع رفتارهاى اكتسابى و ويژگىِ اعتقادى اعضاى يك جامعۀ معيّن است. واژۀ اكتسابى تمايزدهندۀ رفتارهاى برخاسته از وراثت و ويژگى‌هاى زيستى است. [5]تعريف ديگر فرهنگ عبارت است از نظامى از باورها، ارزش‌ها، رسوم و رفتارهايى كه اعضاى يك جامعه به كار مى‌بندد تا خود را با جهان و نيز با يكديگر سازگار كنند و آن را از طريق آموختن از نسلى به نسل ديگر انتقال دهند. [6]«مجموعه افكار و معلومات اعم از نظرى و علمى» [7]، «توده‌اى از افكار، خصايل و اشياء» [8]، «مجموعه