نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج1) نویسنده : تقي زاده اکبري، علي جلد : 1 صفحه : 110
بىحرمتىها و شكنجههاى جسمى و روحى را تحمّل مىكردند. يكى از اين عزيزان در اينباره مىگويد:
تحمّل اينهمه محدوديّتها، شدائد و فشارها فقط با اتّكا به الطاف خفيّۀ خداوند ميسّر بود و بس. در لحظاتى كه اميدمان از همهجا و همهكس قطع مىشد، فقط لطف خدا بود كه تحمّل آنهمه شكنجههاى روحى و روانى را بر ما آسان مىكرد. [1]
در اينجا، به خاطرۀ يكى از خلبانان در بارۀ مأموريتى كه به همراهشهيد علىاكبر شيرودى در منطقۀ عملياتى ميمك انجام دادند، اشاره مىكنيم كه آكنده از اميدآفرينى ايمان به امداد و نصرت الهى است:
صبح از ايلام به مقصد ميمك حركت كرديم. وقتى به آنجارسيديم، مشاهده كرديم در مقابل سه لشكر عراق ما از نيروى بسيار ضعيفى برخورداريم، امّا نه، ما خداى بزرگ را داشتيم و اين هميشه اميدبخش ما بود. ما با نام خدا آغاز كرديم و اميد داشتيم كه با كمك خدا هم پيروز خواهيم شد. . . .
تا چشم كار مىكرد نيروى عراقى وجود داشت. تنها كارى كه در بدو امر به نظر مىرسيد، آماده شدن براى شهادت بود. آرى ما مىبايست با همين چند فروند هلىكوپتر به قلب درياى قواى دشمن مىزديم و در غير اين صورت بايد شكست را متحمّل مىشديم و بايد يادآورى كنم كه منطقۀ ميمك از موقعيّت نظامى برخوردار است و ما حتماً مىبايست آنجا را فتح مىكرديم. . . .
رفتيم تا بالاى سر عراقىها رسيديم. مسلسلها را به كار انداخته، شروع به درو كردن بعثىها كرديم. غريو غرّش هلىكوپترهاى هوانيروز جمهورى اسلامى