نام کتاب : پژوهشى در مقتلهاى فارسى نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 38
ميزبانى كردند. بنشست و آن پارههاى نان با ايشان بخورد و ايشان را به سراى برد و طعام داد و ايشان را نو جامه كرد و گفت: دستْ ايشان راست بر من، زيرا كه ايشان را جز آن نبود كه ميزبانى كردند و من زياده از آن يابم. «1» 2. تاريخ بيهقى تاريخ بيهقى تأليف ابوالفضل محمّد بن حسين بيهقى (385- 470) از متون مهم و معتبر در زبان فارسى است كه از نظر شيوه نگارشى و نيز اطلاعات تاريخى اهميّت بسيار دارد. در اين اثر ارزشمند ادبى و تاريخى، در (ذكر بردار كردن امير حسنك وزير) به مناسبت از عبداللّه زبير سخن به ميان مىآورد و مىنويسد هنگامى كه ياراى رويارويى و مقاومت در برابر حجّاج يوسف- فرستاده عبد الملك مروان- و لشكريان او را در خود نديد، براى پرهيز از ويرانى بيشتر حرم امن خدا- كعبه- و نيز شهر مكه و قتل عام مردم آن، از حجّاج بن يوسف شبى را مهلت خواست تا درباره پيشنهاد او مبنى بر تسليم شدن بينديشد: ... آن شب با قوم خويش كه مانده بودند راى زد، بيشتر اشارت آن كردند كه بيرون بايد رفت تا فتنه بنشيند و المى به تو نرسد. وى نزديك ما در آمد- اسماء و دختر بوبكر صديق رضى اللّه عنه- و همه حالها با وى بگفت. اسماء زمانى انديشيد، پس گفت: اى فرزند! اين خروج كه تو بر بنى اميّه كردى دين را بود يا دنيا را؟ گفت: بخداى كه از بهر دين را بود، و دليل آن، كه نگرفتم يك درم از دنيا و اين تو را معلوم است. گفت: پس صبر كن بر مرگ و كشتن و مثله كردن چنان كه برادرت مصعب كرد، كه پدرت زبير عوّام بوده است و جدّت از سوى من بوبكر صدّيق- رضى الله عنه- و نگاه كن كه حسين بن على- رضى الله عنهما- چه كرد؟ او كريم بود و بر حكم پسر زياد- عبيد اللّه- تن در نداد. گفت: اى مادر! من هم برينم كه تو مىگويى امّا راى و دل تو خواستم كه بدانم درين كار، اكنون بدانستم و مرگ يا شهادت پيش من خوش گشت، امّا مىانديشم كه چون كشته شوم مثله كنند. مادرش گفت: چون گوسپند را بكشند از مثله كردن و پوست باز كردن دردش نيايد .... «2»
نام کتاب : پژوهشى در مقتلهاى فارسى نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 38