responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 391

پرسيد: چرا همراه من آمدى؟ گفت: ترسيدم در اين تاريكى شب گزندى از دشمن به شما برسد.
فرمود: آيا دوست دارى راه ميان اين دو كوه را در پيش‌گيرى و خود را نجات دهى؟
هلال خود را روى پاهاى مبارك امام انداخت و بار ديگر اظهار وفادارى نمود. «1»
او هنگامى كه احساس كرد اهل بيت امام حسين عليه السلام نگران وفادارى و استقامت اصحاب خود هستند، نزد حبيب بن مظاهر آمد و با مشورت او، اصحاب را در يك جا جمع كرد و آنان با شمشيرهاى كشيده و يك صدا به امام و اهل بيت او اطمينان دادند كه تا آخرين قطره خون از ايشان دفاع خواهند كرد. «2»
پس از اينكه سپاه پسر سعد، آب را بر اردوگاه امام حسين عليه السلام بست و تشنگى بر ياران امام عليه السلام چيره شد، آن حضرت برادرش عباس عليه السلام را فراخواند و همراه سى تن از اصحاب، از جمله هلال بن نافع، در دل شب براى آوردن آب، روانه كرد. چون نزديك فرات رسيدند، عمروبن حجاج، فرمانده نگهبانان پرسيد: كيستى؟ هلال گفت: پسر عموى تو و از اصحاب حسين؛ آمده‌ام از اين آبى كه آن را بر ما بسته‌ايد بنوشم. عمرو گفت: بنوش گوارايت باد. هلال گفت: واى بر تو! چگونه مرا مى‌گويى آب بنوش و حال آن كه حسين عليه السلام و اهل بيت و يارانش، از شدّت خستگى در حال مرگ هستند! آن گاه هلال بانگ بر يارانش زد و وارد فرات شد و جنگى سخت درگرفت. آنان سرانجام موفق شدند مقدارى آب به خيمه‌ها برسانند. «3»
برخى نقل كرده‌اند كه هلال بن نافع تازه ازدواج كرده بود و چون روز عاشورا اراده ميدان كرد همسرش او را از رفتن منع نمود، ولى او بر يارى امام عليه السلام اصرار ورزيد، و چون امام حسين عليه السلام از قضيه آگاه شد، هلال را فرمود: همسرت نگران است و من دوست ندارم در جوانى به فراق يكديگر مبتلا شويد [اگر مى‌خواهى عيالت را بردار و از اين بيابان برو] هلال گفت: اى پسر رسول خدا! اگر در سختى تو را رها كنم و سراغ عيش و نوش خود روم، فرداى قيامت پاسخ جدّت محمّد صلى الله عليه و آله را چه گويم! «4»


نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 391
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست