نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 308
برندارد ... كيفيت عروسى حضرت قاسم را چنين بيان مىكند: «.. و دست دخترى كه نامزد قاسم بود گرفته گفت: اى قاسم اين امانت پدر توست كه براى تو وصيت كرده، تا امروز نزد من بود اكنون بستان! پس دختر را با وى عقد بست و دستش به دست قاسم داد و از خيمه بيرون آمد ...» و سپس مىافزايد «... قاسم دست عروس را رها كرد و خواست از خيمه بيرون آيد، عروس دامنش بگرفت و گفت اى قاسم چه خيال دارى و عزيمت كجا مىكنى؟ ... قاسم گفت: اى نور دوديده عزم ميدان دارم ... دامنم رها كن كه عروسى و دامادى ما به قيامت افتاد ... عروس گفت ... تو را كجا جويم و به چه نشان بشناسم؟ گفت ... بدين آستينِ دريده بشناس. پس دست دراز كرد و سر آستين بدريد ...» «1» اين داستان موافقان و مخالفانى دارد. ابوالحسن شعرانى، از موافقان، مىنويسد: «اگر تزويج قاسم به طورى كه مشهور است صحيح باشد بايد يكى از دو احتمال قبول كرد. اول اينكه حضرت سيدالشهدا عليه السلام دختر ديگرى داشته فاطمه نام، غير از آنكه به عقد حسن مثنّى درآورده است، چون مسلّم نيست كه دختران آن حضرت، منحصر به سكينه و فاطمه بوده باشند. در «كشف الغمّه» گويد: چهار دختر داشته سكينه و فاطمه و زينب و چهارمى را نام نبرده و ابن شهرآشوب گويد: كه سه دختر داشته است. دوم اينكه دخترى كه به قاسم تزويج كرده نام ديگر داشته و برخى راويان به غلط و اشتباه فاطمه گفتهاند. و اگر تزويج حضرت قاسم را صحيح ندانيم بايد بگوييم همان تزويج حضرت حسن مثنّى با قاسم اشتباه شده است ...» سپس مىافزايد «... به نظر ما هيچ علّتى ندارد كه تزويج قاسم را انكار كنيم چون ملاحسين كاشفى در روضة الشهدا نقل كرده.» (!) سپس از ملاحسين كاشفى به عنوان آنكه مردى جامع و عالم و ... بوده ياد مىكند و آنگاه مىافزايد «... و اينكه گويند تزويج در آن گير و دار بعيد مىنمايد، صحيح نيست چون مصالح اعمال ائمه معصومين بر ما معلوم نيست ...». «2»
نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 308