1- زمانى كه حضرت سيّدالشهدا (ع)، اشعار معروف «يا دَهْر افّ لك من خليل ...» را ايراد فرمود و گريه و نالهى زنان حرم را شنيد به رقيّه و برخى ديگر از زنان خطاب كرد: «زمانى كه من كشته شدم در مرگم گريبان چاك نزنيد و روى نخراشيد و كلامى ناروا بر زبان نرانيد.» «1» 2- هنگامى كه چشم حضرت زينب (س) در كوفه به سر نازنين برادر كه بر روى نيزه بود افتاد، فرمود: اى برادرم! با اين فاطمهى كوچك سخن بگو. زيرا نزديك است دلش از شدّت اندوه آب شود.» «2» اين فاطمه، همان رقيّه (س) است كه به علّت نداشتن مادر، امام حسين (ع) بسيار به او علاقه داشت و به زينب (س) نيز توصيه مىكرد كه او را نگهدارى كند. «3» 3- سيفبن عمير، از اصحاب امام صادق (ع) در چكامهى بلند خود و در رثاى سالار شهيدان دوبار، از رقيّه (س) نام برده است. «4» 4- بعيد نيست زينب، دختر امام حسين (ع) كه در خردسالى از دنيا رفت «5» همان دختركى باشد كه به رقيّه (س) معروف شده است. «6» 5- اربلى مىگويد: امام حسين (ع) چهار دختر داشت. ولى هنگام شمارش آنان، سه نفر به نامهاى زينب، سكينه و فاطمه را نام مىبرد و از چهارمى ذكرى به ميان نمىآورد. «7» احتمال دارد چهارمين دختر، همين رقيّه باشد. «8» خرابهى شام: محلّ اقامت حضرت رقيه (س) و ساير اسيران در شام، خرابهاى بود كه يزيد به قصد زير آوار ماندن و كشتن اهلبيت (ع)، آنان را در آن، جاى داده است. «9» شيخ صدوق