responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 8  صفحه : 3325
استغفار
جلد: 8
     
شماره مقاله:3325



اِسْتِغْفار، اصطلاح‌ قرآنى‌، به‌ معنى‌ درخواست‌ آمرزش‌ از خداوند. اين‌ واژه‌ در لغت‌ مصدر باب‌ استفعال‌ از غُفران‌، به‌ معنى‌ طلب‌ بخشايش‌ است‌.
استغفار دعايى‌ است‌ كه‌ با آن‌ انسان‌ آمرزش‌ گناهان‌ خود را از خداوند مى‌طلبد. بنابر روايات‌، بهترين‌ و كامل‌ ترين‌ دعا، استغفار است‌ (كلينى‌، 2/504؛ نيز نك: مجلسى‌، 90/283). استغفار معمولاً با عبارت‌ «اَسْتَغْفِرُ اللّه‌َ رَبّى‌...» صورت‌ مى‌گيرد، اما شرط تحقق‌ آن‌ همراهى‌ با توبه‌، دوري‌ از گناه‌ و نيك‌ كرداري‌ است‌. از اين‌ رو، برخى‌ استغفار را طلب‌ مغفرت‌ به‌ وسيلة دعا، همراه‌ با توبه‌ از گناهان‌ (طوسى‌، 9/321)، و برخى‌ ديگر آن‌ را طلب‌ مغفرت‌ پس‌ از پى‌ بردن‌ به‌ زشتى‌ معصيت‌ و دوري‌ از آن‌ دانسته‌اند (جرجانى‌، 11) و راغب‌ اصفهانى‌ نيز آن‌ را به‌ طلب‌ مغفرت‌ به‌ گفتار و رفتار تفسير كرده‌ است‌ (نك: مادة غفر). برخى‌ بر جنبة عملى‌ استغفار، چندان‌ تأكيد كرده‌اند كه‌ آن‌ را در كاربرد مجرد (بدون‌ همراهى‌ با توبه‌)، عين‌ توبه‌ دانسته‌اند كه‌ طلب‌ مغفرت‌ را نيز به‌ همراه‌ دارد (ابن‌ قيم‌، 136).
تأكيد بر حقيقت‌ استغفار و همراهى‌ آن‌ با توبه‌ و عمل‌ صالح‌ در واقع‌ برگرفته‌ از تعاليم‌ قرآن‌ و احاديث‌ است‌. قرآن‌ كريم‌ كسانى‌ را كه‌ تنها به‌ زبان‌ آمرزش‌ مى‌طلبند، نكوهيده‌ است‌ ( فتح‌/48/11). در برخى‌ از روايات‌، عمل‌ كسى‌ كه‌ از گناهى‌ استغفار مى‌كند و همان‌ را از نو مرتكب‌ مى‌شود، همانند به‌ ريشخند گرفتن‌ پروردگار خود دانسته‌ شده‌ است‌ (كلينى‌، همانجا؛ نيز نك:مجلسى‌، 90/281، 282).
در بارة استغفار، متناسب‌ با سياق‌ آيات‌ در تفاسير، تعابير ديگري‌ نيز آمده‌ كه‌ از باب‌ تعيين‌ مصداق‌ است‌. براي‌ مثال‌ استغفار در آية «...اِسْتَغْفِروا رَبَّكُم‌ ثُم‌َّ توبوا اِلَيْه‌ِ...» (هود/ 11/ 52) به‌ ايمان‌ (طبري‌، 12/35؛ زمخشري‌، 2/402)، در آية « فَسَبَّح‌ْ بِحَمْدِ رَبَّك‌َ وَ اسْتَغْفِرْه‌ُ...» (نصر/110/3) به‌ خضوع‌ در برابر خداوند (همو، 4/812) و نيز در آية «... وَ ما كان‌َ اللّه‌ُ مُعَذَّبَهُم‌ْ وَ هُم‌ْ يَسْتَغْفِرون‌َ» (انفال‌/8/33) به‌ اسلام‌ تفسير شده‌ است‌ (نك: قرطبى‌، 7/399). واژة استغفار 42 بار در قرآن‌ كريم‌ به‌ شكلهاي‌ گوناگون‌ آمده‌ است‌ كه‌ در بيشتر موارد، به‌ صيغة امر و از سوي‌خداوند خطاب‌به‌ بندگان‌ است‌(مثلاً بقره‌/2/199،نساء/4/106، هود/11/3).
در اشاره‌ به‌ شقوق‌ مختلف‌ِ سخن‌ از استغفار در آيات‌ قرآنى‌ بايد گفت‌: گاه‌ از استغفار پيامبران‌ براي‌ خويش‌ يا ديگران‌ (مثلاً آل‌ عمران‌/ 3/159، ص‌/38/24)، گاه‌ از استغفار مؤمنان‌، گاه‌ از استغفار فرشتگان‌ براي‌ مؤمنان‌ و نيز از استغفار گناهكاران‌ سخن‌ به‌ ميان‌ آمده‌ است‌ (آل‌عمران‌/3/135، 159، نساء/4/64، 110، انفال‌/8/33، غافر/40/7، ذاريات‌/51/18). در بيشتر آيات‌ ياد شده‌، پس‌ از سخن‌ از استغفار، خداوند «مستغفرين‌» را به‌ رحمت‌ و غفران‌ خود بشارت‌ داده‌ است‌ (نساء/4/64، 106، 110، مائده‌/5/74، جم). با وجود تأكيد فراوان‌ بر استغفار، گاه‌ در برخى‌ از آيات‌ از استغفار براي‌ برخى‌ كسان‌ نهى‌ شده‌ است‌ (نك: دنبالة مقاله‌).
در شماري‌ از آيات‌ قرآنى‌، استغفار و توبه‌ ملازم‌ يكديگرند: يك‌ جا نخست‌ توبه‌ و سپس‌ استغفار آمده‌ (مائده‌/5/74)، و خطاب‌ آيه‌ به‌ مسيحيانى‌ است‌ كه‌ عقايد توحيدي‌ را به‌ كفر درآميخته‌اند؛ در برخى‌ ديگر از آيات‌، ابتدا استغفار و آنگاه‌ توبه‌ آمده‌ است‌ و خطاب‌ پيامبران‌ (صالح‌، هود، شعيب‌ (ع‌) و رسول‌ اكرم‌(ص‌)) به‌ مردمانى‌ است‌ كه‌ هنوز ايمان‌ نياورده‌اند (هود/11/3، 52، 61، 90).
با توجه‌ به‌ عطف‌ توبه‌ بر استغفار با حرف‌ «ثُم‌َّ» در آيات‌ ياد شده‌، مفسران‌ آراء گوناگونى‌ را مطرح‌ نموده‌اند: استغفار به‌ مناسبت‌ سياق‌ آيات‌ كه‌ خطاب‌ به‌ مشركان‌ است‌، يعنى‌ طلب‌ آمرزش‌ از شرك‌ و توبه‌، بازگشت‌ به‌ طاعات‌ و انجام‌ كارهاي‌ نيك‌؛ استغفار به‌ زبان‌ است‌ و توبه‌، پشيمانى‌ بر گذشته‌ و تصميم‌ بر ترك‌ گناه‌ در آينده‌؛ استغفار به‌ معنى‌ توبه‌ و مراد از توبه‌ در آيات‌، توبة خالصانه‌ و حقيقى‌ است‌؛ استغفار به‌ معنى‌ طلب‌ آمرزش‌ از گناهان‌ گذشته‌ چون‌ شرك‌ است‌ و توبه‌ يعنى‌ ايمان‌ به‌ پروردگار (نك: طبري‌، 11/124؛ طوسى‌، 3/604؛ زمخشري‌، 2/378؛ طبرسى‌، 6/214؛ ابوالفتوح‌، 10/228؛ فخرالدين‌ رازي‌، 17/181؛ طباطبايى‌، 10/141).
در روايات‌ اهل‌ بيت‌(ع‌)، فرق‌ آشكاري‌ ميان‌ استغفار و توبه‌ ديده‌ نمى‌شود؛ چنانكه‌ در حديثى‌ از اميرالمؤمنين‌ على‌(ع‌) براي‌ استغفار شرايط و مقدماتى‌ شمرده‌ شده‌ است‌: پشيمانى‌ بر گذشته‌، عزم‌ جزم‌ بر بازنگشتن‌ به‌ آن‌، اداي‌ حقوق‌ مردم‌، به‌ جاي‌ آوردن‌ حق‌ هر واجبى‌ كه‌ ترك‌ شده‌، آب‌ كردن‌ گوشتهاي‌ روييده‌ از حرام‌ با غم‌ و اندوه‌ ( نهج‌ البلاغة، حكمت‌ 417).
با توجه‌ به‌ آيات‌ و روايات‌، نه‌ تنها گنهكاران‌، بلكه‌ مؤمنان‌ و حتى‌ ائمه‌(ع‌) و پيامبر اكرم‌(ص‌) نيز مأمور به‌ استغفارند. خداوند در سورة غافر (40/55) و سورة محمد (47/19) به‌ پيامبر (ص‌) فرمان‌ استغفار از «ذنب‌» داده‌ است‌. اميرالمؤمنين‌ على‌(ع‌) نيز براي‌ خويش‌ و مؤمنان‌ استغفار مى‌كند ( نهج‌البلاغة، خطبة 197). در نهج‌ البلاغه‌ استغفار در شب‌، يكى‌ از عبادات‌ متقيان‌ به‌ شمار آمده‌ است‌ (خطبة 190).
دربارة آياتى‌ كه‌ به‌ استغفار رسول‌ اكرم‌ (ص‌) اشاراتى‌ دارد، مفسران‌ هر يك‌ متأثر از ديدگاه‌ كلامى‌ خود، آراء و نظريات‌ گوناگونى‌ بيان‌ كرده‌اند (مثلاً نك: فخرالدين‌ رازي‌، 32/162). بنا بر نظر معتزله‌ و اشاعره‌ كه‌ فعل‌ «صغاير» را بر رسول‌ اكرم‌(ص‌) ممكن‌ مى‌دانند (نك: قاضى‌ عبدالجبار، 573 - 575؛ جوينى‌، 356)، در اين‌ آيات‌ پيامبر(ص‌) مأمور به‌ استغفار از صغاير يا گناهان‌ پيش‌ از بعثت‌ بوده‌ است‌ (نك: زمخشري‌، 4/323؛ فخرالدين‌ رازي‌، 32/162؛ بيضاوي‌، 5/81؛ خازن‌، 4/145)، اما اماميه‌ كه‌ به‌ اتفاق‌، كباير و صغايررا، چه‌ پس‌ از بعثت‌ و چه‌ پيش‌ از آن‌ بر رسول‌ اكرم‌(ص‌) ممكن‌ نمى‌شمارند (مفيد، 106؛ علامة حلى‌، 376)، برداشتهاي‌ ديگري‌ از آيات‌ ياد شده‌ مطرح‌ كرده‌اند؛ مانند آنكه‌ مراد از امر به‌ استغفار، امت‌ پيامبر(ص‌) و نه‌ شخص‌ آن‌ حضرت‌ بوده‌ است‌ (طوسى‌، 9/300) و يا آنكه‌ استغفار رسول‌ اكرم‌(ص‌) از باب‌ تعبد بوده‌ است‌ (طبرسى‌، 7/821؛ نيز بغوي‌، 5/47). بنا به‌ ديدگاه‌ متأخران‌ شيعه‌، «ذنب‌» مراتب‌ مختلفى‌ دارد؛ ذنب‌ِ نسبت‌ داده‌ شده‌ به‌ معصومين‌(ع‌) از نوع‌ گناهان‌ شرعى‌، قانونى‌ و اخلاقى‌ نيست‌، بلكه‌ اينان‌ با رسيدن‌ به‌ مقام‌ قرب‌ الهى‌ توجه‌ به‌ امور طبيعى‌ و دنيوي‌ را نوعى‌ غفلت‌ از مبدأ هستى‌ و گونه‌اي‌ گناه‌ تلقى‌ مى‌كنند. در اين‌ باره‌ تعبير مشهور «حسنات‌ الابرار سيئات‌ المقرّبين‌» به‌ كار رفته‌ است‌. از اين‌ رو، بايد اين‌ دسته‌ آيات‌ و احاديث‌ مربوط به‌ استغفار معصومين‌ و نيز حديث‌ نبوي‌ «انّه‌ لَيُغان‌ على‌ قلبى‌ و انّى‌ لاستغفرالله‌ فى‌ اليوم‌ مائة مرّة» (مسلم‌، 3/2075) را بر همين‌ معنى‌ حمل‌ كرد (نك: شيخ‌ بهايى‌، 190- 193؛ فيض‌، 1/225-226، 7/17- 18؛ طباطبايى‌، 6/364-366، 370-371، 17/341).
گاه‌ در قرآن‌ كريم‌ به‌ پيامبر(ص‌) امر شده‌ است‌ كه‌ براي‌ مرد و زن‌ از مؤمنان‌ استغفار كند (نور/24/62، ممتحنه‌/60/12). شيخ‌ طوسى‌ استغفار رسول‌ اكرم‌ (ص‌) براي‌ مردمان‌ را به‌ معنى‌ دعا و لطفى‌ در حق‌ آنان‌ دانسته‌ است‌ كه‌ مغفرت‌ و بخشايش‌ خداوند را در پى‌ خواهد داشت‌ (7/466). از نظر قرآن‌ كريم‌، مؤمن‌ واقعى‌ كسى‌ است‌ كه‌ از گناهان‌ خود بى‌درنگ‌ آمرزش‌ طلبد و پپامبر (ص‌) را براي‌ استغفار شفيع‌ سازد (نك: آل‌ عمران‌/3/135، نساء/4/64).
دربارة استغفار ملائكه‌ براي‌ مردمان‌، در آيه‌اي‌ از سورة شوري‌ (42/5) تصريح‌ شده‌ است‌ كه‌ آنان‌ براي‌ اهل‌ زمين‌ استغفار مى‌كنند و در آيه‌اي‌ ديگر (غافر/40/7) آمده‌ است‌ كه‌ حاملان‌ عرش‌ و فرشتگان‌ پيرامون‌ آن‌ براي‌ مؤمنان‌ استغفار مى‌كنند. برخى‌ استغفار ملائكه‌ براي‌ مؤمنان‌ را به‌ سبب‌ شفقت‌ و مهربانى‌ آنان‌ بر بندگان‌ خداوند دانسته‌اند (نك: فخرالدين‌ رازي‌، 28/33). در برخى‌ تفاسير، استغفار براي‌ زمينيان‌، مختص‌ به‌ مؤمنان‌ دانسته‌ شده‌ است‌ (طبري‌، 25/6؛ طبرسى‌، 10/33). همچنين‌ بر پاية روايتى‌، ملائكه‌ براي‌ آن‌ كس‌ كه‌ خيرخواه‌ ديگران‌، و در پى‌ برآوردن‌ نياز برادران‌ ايمانى‌ است‌، استغفار مى‌كنند (كلينى‌، 2/195).
اگرچه‌ استغفار در هر زمان‌ومكانى‌ امري‌پسنديده‌ است‌، بر استغفار در سحرگاهان‌ (آل‌ عمران‌/3/17)، در ايام‌ حج‌ (بقره‌/2/199) و برخى‌ مناسبتهاي‌ ديگر (نك: نهج‌البلاغة، خطبة 190؛ نيز مجلسى‌، 90/214) تأكيد شده‌ است‌. برخى‌ از مفسران‌ نيز «اَلْمُسْتَغْفِرين‌َ بِالاْسْحارْ» (آل‌ عمران‌/3/17) را به‌ معنى‌ نمازگزاران‌ در سحرگاهان‌ دانسته‌اند (نك: طبري‌، 3/139، 26/124؛ ميبدي‌، 2/46) كه‌ درواقع‌ از باب‌ تعيين‌ مصداق‌ است‌. در برخى‌ از روايات‌، بر كثرت‌ استغفار و مداومت‌ بر آن‌ تأكيد شده‌ (نك: ابن‌ ماجه‌، 2/1254؛ نيز مجلسى‌، 90/279)، و اميرالمؤمنين‌ على‌(ع‌) استغفار بسيار را از صفات‌ رستگاران‌ شمرده‌ است‌ ( نهج‌البلاغة، نامة 45؛ نيز نك:مجلسى‌، 90/283). در سخن‌ از مداومت‌ بر استغفار، نقل‌ است‌ كه‌ پيامبر(ص‌) روزانه‌ 70 يا به‌ روايتى‌ 100 بار طلب‌ آمرزش‌ مى‌كردند (نك: بخاري‌، 7/145؛ مسلم‌، همانجا؛ نيز كلينى‌، 2/438، 450).
مشهورترين‌ و متداول‌ترين‌ عبارت‌ استغفار «اَسْتَغْفِرُ اللّه‌َ [ربّى‌] و اَتوب‌ُ اليه‌» است‌، اما هر نيايشى‌ كه‌ در آن‌ طلب‌ مغفرت‌ باشد، نيز استغفار شمرده‌ مى‌شود. در قرآن‌ كريم‌ از اين‌ نوع‌ نيايشها كه‌ با عباراتى‌ چون‌ «رَبَّنا فَاغْفِرْلَنا...» يا «رَب‌َّ اغْفِرْلى‌...» آغاز مى‌شود، فراوان‌ است‌. در روايات‌ و ادعية مأثور به‌ موضوع‌ استغفار به‌ صورتهاي‌ گوناگون‌ پرداخته‌ شده‌ است‌. از پيامبر اكرم‌(ص‌) دعايى‌ با عنوان‌ «سيّد الاستغفار» در منابع‌ شيعه‌ و اهل‌ سنت‌ با اختلاف‌ اندكى‌ نقل‌ شده‌ است‌، بدين‌ سان‌: «اللهم‌ انت‌ ربى‌ لااله‌الا انت‌، خلقتنى‌ و انا عبدك‌... فاغفرلى‌ انه‌ لايغفر الذنوب‌ الا انت‌» (بخاري‌، همانجا؛ ابن‌بابويه‌، 140؛ براي‌ نمونه‌هاي‌ ديگر، نك: كفعمى‌، 36-46). دعاهايى‌ نيز دربارة استغفار در صحيفة سجاديه‌ (دعاهاي‌ 37- 38) از امام‌ زين‌ العابدين‌ (ع‌) آمده‌ است‌. با توجه‌ به‌ اهميت‌ استغفار در فرهنگ‌ اسلامى‌، ذكر «استغفرالله‌ ربى‌ و اتوب‌ اليه‌» در نمازهاي‌ يوميه‌ ميان‌ دو سجده‌ و نيز پس‌ از تسبيحات‌ اربعه‌ مستحب‌ است‌ و همچنين‌ در قنوت‌ نماز وتر ذكر استغفار 70 بار تكرار مى‌گردد (براي‌ تفصيل‌، نك: الموسوعة...، 4/ 35 به‌ بعد) . در برخى‌ از آثار اماميه‌، سخن‌ از نماز استغفار با شرايط و آداب‌ مخصوص‌ آمده‌ است‌ (قمى‌، 483-484).
در آيات‌ و روايات‌، از آثار و ثمرات‌ معنوي‌ و مادي‌ استغفار سخن‌ به‌ ميان‌ آمده‌ است‌: استغفار حقيقى‌ علاوه‌ بر اجابت‌ و غفران‌ الهى‌ (نساء/4/110)، مانع‌ از عذاب‌ (انفال‌/8/33)، موجب‌ نزول‌ رحمت‌ (نمل‌/27/46) و افزونى‌ روزي‌ و توانمندي‌ مى‌گردد (نوح‌/71/10-12، هود/11/3، 52).
با وجود تأكيد فراوان‌ بر استغفار، رسول‌ اكرم‌(ص‌) و نيز مؤمنان‌، از آمرزش‌ خواستن‌ براي‌ مشركان‌ نهى‌ شده‌اند. گفتنى‌ است‌ كه‌ بر پاية عبارت‌ صريح‌ قرآن‌ كريم‌، استغفار پيامبر(ص‌) براي‌ منافقان‌ نيز، آنان‌ را سودي‌ نمى‌بخشد، چه‌ استغفار به‌ شرط ايمان‌، بازناگشتن‌ و اصرار نورزيدن‌ بر گناه‌ پذيرفته‌ است‌ (توبه‌/9/80 ،113، منافقون‌/63/6؛ نيز نك: فخرالدين‌ رازي‌، 16/146-147؛ رضا، 10/566 - 568). با توجه‌ به‌ نهى‌ از استغفار براي‌ مشركان‌، قرآن‌ كريم‌ دربارة شبهة استغفار ابراهيم‌ (ع‌) براي‌ پدر مشرك‌ خود چنين‌ پاسخ‌ آورده‌ است‌ كه‌ استغفار او به‌ انگيزة وفاي‌ به‌ وعده‌ بود و پس‌ از آنكه‌ با اصرار پدر بر دشمنى‌ با خداوند مواجه‌ شد، از او تبري‌ جست‌ (نك: توبه‌/9/114). گرچه‌ استغفار ابراهيم‌(ع‌) شامل‌ نهى‌ آية 113 سورة توبه‌ نمى‌ شود، اما با توجه‌ به‌ آية 4 سورة ممتحنه‌ (60) اين‌ عمل‌ وي‌، الگو و اسوه‌ براي‌ ديگران‌ نمى‌تواند بود (نك: طوسى‌، 9/580، 581؛ رضا، 11/49-60؛ نيز براي‌ نظريات‌ مفسران‌ در بارة استغفار ابراهيم‌ (ع‌)، نك: طبري‌، 11/30-34؛ سيد مرتضى‌، 33- 35؛ طوسى‌، 5/308- 309؛ فخرالدين‌ رازي‌، 16/210-211؛ ابن‌ تيميه‌، 6 - 8؛ طباطبايى‌، 14/60 -61).
مآخذ: ابن‌ بابويه‌، محمد، معانى‌ الاخبار، به‌ كوشش‌ على‌اكبر غفاري‌، قم‌، 1361ش‌؛ ابن‌ تيميه‌، احمد، التوسل‌ و الوسيلة، بيروت‌، 1401ق‌/1981م‌؛ ابن‌ قيم‌ جوزيه‌، محمد، التوبة، به‌ كوشش‌ صابر بطاوي‌، قاهره‌، 1410ق‌/1990م‌؛ ابن‌ ماجه‌، محمد، سنن‌، به‌ كوشش‌ محمد فؤاد عبدالباقى‌، قاهره‌، 1952-1953م‌؛ ابوالفتوح‌ رازي‌، روض‌ الجنان‌ و روح‌ الجنان‌، به‌ كوشش‌ محمد جعفر ياحقى‌ و محمد مهدي‌ ناصح‌، مشهد، 1366-1372ش‌؛ بخاري‌، محمد، صحيح‌، استانبول‌، 1315ق‌؛ بغوي‌، حسين‌، معالم‌ التنزيل‌، بيروت‌، 1405ق‌/1985م‌؛ بيضاوي‌، عبدالله‌، انوار التنزيل‌، قاهره‌، 1330ق‌؛ جرجانى‌، على‌، التعريفات‌، قاهره‌، 1357ق‌/1938م‌؛ جوينى‌، الارشاد، قاهره‌، 1369ق‌/1950م‌؛ خازن‌، على‌، تفسير، قاهره‌، 1317ق‌ ؛ راغب‌ اصفهانى‌، حسين‌، المفردات‌، استانبول‌، دار قهرمان‌؛ رضا، محمدرشيد، تفسير القرآن‌ الكريم‌، بيروت‌، دارالمعرفه‌؛ زمخشري‌، محمود، الكشاف‌، قاهره‌، 1366ق‌/1947م‌؛ سيدمرتضى‌، على‌، تنزيه‌ الانبياء، نجف‌، 1380ق‌/1961م‌؛ شيخ‌ بهايى‌، محمد، مفتاح‌ الفلاح‌، ترجمة على‌ ابن‌ طيفور بسطامى‌، تهران‌، 1366ش‌؛ الصحيفة السجادية؛ طباطبايى‌، محمدحسين‌، الميزان‌، قم‌، 1391-1393ق‌؛ طبرسى‌، فضل‌، مجمع‌ البيان‌، به‌ كوشش‌ هاشم‌ رسولى‌ محلاتى‌ و فضل‌الله‌ يزدي‌ طباطبايى‌، بيروت‌، 1408ق‌/1988م‌؛ طبري‌، تفسير؛ طوسى‌، محمد، التبيان‌، به‌ كوشش‌ احمد حبيب‌ قصير عاملى‌، نجف‌، 1376ق‌/1957م‌؛ علامة حلى‌، حسن‌، كشف‌ المراد، بيروت‌، 1399ق‌/1979م‌؛ فخرالدين‌ رازي‌، التفسير الكبير، قاهره‌، 1302ق‌؛ فيض‌ كاشانى‌، المحجة البيضاء، به‌ كوشش‌ على‌ اكبر غفاري‌، قم‌، 1383ق‌؛ قاضى‌ عبدالجبار، شرح‌ الاصول‌ الخمسة، به‌ كوشش‌ عبدالكريم‌ عثمان‌، قاهره‌، 1384ق‌/1965م‌؛ قرآن‌ كريم‌؛ قرطبى‌، محمد، الجامع‌ لاحكام‌ القرآن‌، بيروت‌، 1965م‌؛ قمى‌، عباس‌، «باقيات‌ صالحات‌»، در حاشية مفاتيح‌الجنان‌، تهران‌،1383ق‌؛ كفعمى‌، ابراهيم‌، البلد الامين‌، چ‌ سنگى‌، تهران‌، 1383ق‌؛ كلينى‌، محمد، الكافى‌، به‌ كوشش‌ على‌اكبر غفاري‌، تهران‌، 1388ق‌؛ مجلسى‌، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت‌، 1403ق‌/1983م‌؛ مسلم‌ بن‌ حجاج‌، صحيح‌، به‌ كوشش‌ محمدفؤاد عبدالباقى‌، قاهره‌، 1374ق‌/1954م‌؛ مفيد، محمد، تصحيح‌ الاعتقاد، قم‌، 1363ش‌؛ الموسوعة الفقهية، كويت‌، 1406ق‌/1986م‌؛ ميبدي‌، رشيدالدين‌، كشف‌الاسراروعدةالابرار، به‌ كوشش‌ على‌اصغرحكمت‌، تهران‌، 1357ش‌؛ نهج‌البلاغة. محمدجواد شمس‌ (رب) 2/4/75
ن‌ * 1 * (رب) 20/6/75
ن‌ * 2 * (رب) 22/6/75

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 8  صفحه : 3325
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست