responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 6  صفحه : 2476
ابوالقاسم تيمی
جلد: 6
     
شماره مقاله:2476

ابوالقاسم تيمي، اسماعيل بن محمد بن علي بن احمد ابن طاهر طلحي،ملقب به قوام‌السنه و شيخ‌الاسلام (457-535ق/1065-1141م)، محدث و مفسر اصفهاني و مؤلف كتابي دربارة عقيدة اصحاب حديث گفته‌اند كه در ميان مردم اصفهان به شيخ اسماعيل جوزي شهرت داشته است و چنانكه سمعاني اشاره كرده جوزي در گويش اهل اصفهان به معناي پرنده كوچك (جوجه) بوده است (3/408). ابوالقاسم از جانب مادر به صحابي مشهور طلحه بن عبيداللـه تيمي نسب مي‌برد (ذهبي 20/81-82).
در برخي مآخذ تاريخ تولد او را 459ق نيز نوشته‌اند كه درست نمي‌نمايد (نك‌:ابن جوزي عبدالرحمن 18/10، ابن اثير 11/80 ابن جوزي يوسف، 8(1)177، قس: رافعي 2/303).
وي ظاهراً در اصفهان به دنيا آمد و چنانكه از تحصيلات اولية او برمي‌آيد در همانجا باليد (نك‌: ذهبي، 20/80) ابوالقاسم علاوه بر پدرش ابوجعفر محمد (د 491ق/1098م) كه در شمار اهل علم بود (همو، 20/81). از كساني چون ابوعمرو عبدالوهاب ابن منده احمدبن عبدالرحمن ذکواني و ابوعبداللـه ثقفي در اصفهان بهره برد. مدتي نيز در بغداد از محضر كساني چون ابونصر محمدبن محمد زينبي حديث شنيد، در نيشابور نزد ابوبكر احمد بن علي بن خلف شيرازي، ابونصر محمد بن سهل سراج و عبدالرحمن بن احمد واحدي دانش آموخت و در ري محضر ابوبكر اسماعيل بن علي خطيب را درك كرد (ابوالقاسم، 1/97، جم‌؛ سمعاني، 3/409: ذهبي، 20/80-81). در 481ق مدتي در قزوين بود و در آنجا سنن ابن ماجه را از ابومنصور مقومي شنيد (رافعي، 2/302). ابوالقاسم قرائات گوناگون را نزد مشايخ آن زمان فرا گرفت (ذهبي، 20/83) و آنگاه كه خود درشمار مشايخ درآمد، به بغداد سفري كرد و در آنجا به تحديث پرداخت. پس براي اداي فريضة حج رهسپار مكه شد و در آنجا يك سال مجاورت گزيد و به تأليف و املاي حديث پرداخت. سپس به ميهن خود اصفهان بازگشت و تا هنگام مرگ در آنجا به سر برد (صفدي، 9/209؛ نيز نك‌: ذهبي، 20/81).
از ديگر مشايخ وي بايد خواجه ‌عبداللـه ‌انصاري (ابوالقاسم، 1/204)، ابوبكر صابوني (همو، 1/203) و ابوالمظفر منصوربن محمد سمعاني (همو، 1/314) را نام برد. او از برخي ديگر از مشايخ حديث بهره برد كه نام شماري از آنها در كتاب الحجه خود وي آمده است.
ابوالقاسم را معاصرانش بسيار ستوده‌اند، چنانكه ابوموسي مديني او را استاد علماي عصر و قدوه و پيشواي اهل سنت در زمان خود دانسته است. همو وي را «مجدد دين» در رأس سدة 5ق قلمداد كرده است. ابوموسي مديني خود كتابي مستقل در مناقب ابوالقاسم تأليف كرده بوده است. يحيي بن منده نيز از او مدح بليغي كرده و او را نيك اعتقاد خوانده است. همچنين سمعاني از وي با عنوان «استادنا و شيخنا و امامنا» ياد كرده و گفته است كه در تفسير، حديث، لغت و ادب متبحر بود. همو ضمن آنكه وي را عالم به متون و اسانيد دانسته، تصريح كرده است كه ابوالقاسم حديث بسيار شنيده است. همين تأكيدات از سوي ابن جوزي نيز به ثبت رسيده است (سمعاني، 3/408؛ ابن جوزي، عبدالرحمن، همانجا؛ ذهبي، 20/81-85؛ ابن قيم، 105). گفته‌اند كه ابوالقاسم در فقه، مذهب شافعي داشت و فتاوايش در اصفهان و توابع آن از شهرتي برخوردار بود (نك‌: ذهبي، 20/83؛ ابن قيم، همانجا؛ اسنوي، 1/359). از شاگردان وي، اينان را مي‌توان نام برد: ابوسعد سمعاني، ابوالعلاء همداني، ابوطاهر سلفي، ابوالقاسم ابن عساكر، ابوموسي مديني و نواده‌اش يحيي بن محمود ثقفي (نك‌: سمعاني، همانجا؛ ابن عساگر، گ 36 الف؛ ابن نقطه، 1/252-253؛ ذهبي، 20/81).
ابوالقاسم در صفر 534 ناشنوا و پس از مدتي فلج شد و سال بعد درگذشت (رافعي، 2/303؛ ابن اثير، 11/80؛ ذهبي، همانجا).
فرزندش ابوعبداللـه محمد كه در 500ق متولد شد، در علوم گوناگون و به‌ويژه لغت متبحر بود و دو شرح يكي بر صحيح بخاري و ديگري صحيح مسلم نوشت كه ناتمام ماند و پدرش آنها را تكميل كرد. وي در همدان در 526ق درگذشت (همو، 20/83-84؛ اسنوي، 1/360، 361).
آثار: ابوالقاسم در تفسير، چند تأليف مستقل و مفصل دارد، بدين قرار: الجامع در 30 مجلد؛ المعتمد در 10 مجلد؛ الايضاح در 4 مجلد؛ الموضح در 3 مجلد، همچنين گفته‌اند كه وي كتابي در تفسير به زبان فارسي و به گويش اصفهاني نوشته بوده و كتابي نيز با عنوان اعراب‌القرآن داشته است (ذهبي، 20/84؛ سيوطي، 38).
وي در حديث كتاب‌الامالي داشته است كه بخشي از آن در كتابخانة ظاهريه نگهداري مي‌شود (ظاهريه، 192). همچنين مجالس متعددي در مسجد جامع اصفهان برگذار مي‌كرده كه شمار آنها، بنابر نقل منافع، به چند هزار مي‌رسيده است و طبعاً بخش عمدة اين مجالس به روايت حديث اختصاص داشته است (نك‌: سمعاني، همانجا؛ ذهبي، 20/82). نسخه‌هايي با عنوانهاي احاديث مسلسلات، الاحاديث السبعه المسلسلات و العوالي الموافقات از ابوالقاسم در كتابخانة ظاهريه موجود است (ظاهريه، همانجا؛ سواس، 257، 561).
در تاريخ نيز دو كتاب از وي مي‌شناسيم: 1-سيرالسلف، كه حاوي شرح احوال صحابه و تابعين و محدثان طبقات بعد و نيز شرح حال جماعتي از صوفيان است. دو نسخه از آن در كتابخانه‌هاي ملي پاريس و تيموريه در مصر نگهداري مي‌شود (مدخلي، 1/56، حاشيه؛ دوسلان، شم‌ GAL, I/395; 2012)؛ 2- المبعث و المغازي، كه نسخه‌اي از آن در كتابخانة كوپريلي در تركيه موجود است (كوپريلي، 1/581-582).
ابوالقاسم كتابي نيز با عنوان الترغيب و الترهيب دارد كه منذري در اثر خود با همين عنوان (1/38) از آن نام برده و بدان نظر داشته است. اين كتاب مورد استفادة ابن شهر آشوب در مناقب (1/11) و ابن طاووس در الطرائف (ص 548؛ نيز نك‌: كولبرگ، 356) قرار گرفته است. تصويري از نسخة خطي آن در كتابخانة دانشگاه اسلامي مدينه يافت مي‌شود (نك‌: مدخلي، 1/58، حاشيه).
اثر مهم وي در عقايد الحجه في بيان المحجه و شرح التوحيد و مذهب اهل السنه است. اين عنوان به همين صورت در مقدمة كتاب، توسط خود ابوالقاسم بر كتاب نهاده شده بوده است (نك‌: 1/84). با اينهمه، با اندكي تغيير در قسمت دوم نام آن، به كوشش محمد بن ربيع مدخلي و محمدبن محمود ابورحيم در رياض (1411ق/1990م) در دو جلد به چاپ رسيده است. مؤلف در مقدمه (1/83-84) سبب تأليف كتاب را چنين توضيح مي‌دهد كه «چون پايه و قوام اسلام را در تمسك به سنت ديدم و ملاحظه كردم كه بدعت بسيار شده و بدگويي از اهل سنت شيوع يافته است و قومي را يافتم كه اتباع از سنت را نقيصه‌اي محسوب ميدارند و خوض و تحقيق در كلام را ارج مينهند، بر آن شدم كه كتابي دربارة «سنت» بنويسم و درآن اعتقاد ائمة سلف و اهل سنت را باز گويم».
اين كتاب نمونه‌اي كامل و در عين حال بديع از تأليفاتي است كه در جهت دفاع از تفكرات و عقايد اصحاب حديث، به نگارش درآمده است. تازه بودن آن نسبت به بسياري از كتابهاي اعتقادي اصحاب حديث كه در سده‌هاي 3 و 4ق تأليف شده‌اند، بر امتيازات كتاب افزوده است. مؤلف در آن از بسياري از تأليفات اصحاب حديث استفاده كرده كه بر غناي كتاب دلالت دارد. اين كتاب همچون ديگر كتابهاي مربوط به عقايد محدثان، به رد و انكار «فرق مبتدعه» از ديدگاه خود آنان پرداخته است و جا دارد كه در آن از جهميه و معتزله بسيار سخن رود. با اينهمه، چندان از اماميه (يا به تعبير مؤلف: رافضه) سخن به ميان نيامده است. امتياز عمدة كتاب اين است كه مؤلف برخلاف اكثر عقيده‌نويسان اصحاب حديث، تنها به نقل احاديث تكيه نكرده و جابه‌جا به نقل مباحث لغوي و تفسيري پرداخته و گاه در ذيل يك فصل، دربارة روايات نيز بحث كرده است، با اينهمه، كتاب از يك نظم منطقي و معهود برخوردار نيست و از اين جهت بيشتر به مسوده كتاب مي‌ماند تا مبيضه آن، از ديگر نكات جالب كتاب، بحث مفصل مؤلف دربارة اسما و صفات خداوند است كه به شكل خاصي بدان پرداخته است (نك‌: 1/114-166). مؤلف در بخشهاي مختلف كتاب به گفته‌ها و روايات كساني چون ابن خزيمه، محمد بن اسحاق ابن منده، ابوالشيخ اصفهاني، ابوسليمان خطابي، ابومنصور معمر بن احمد اصفهاني، هبه‌اللـه بن حسن لالكايي و به‌ويژة ابوالمظفر سمعاني نظر داشته است.
ابوالقاسم در اين كتاب، از نقد نظر گاه اشعريان غافل نبوده و گاه و بي‌گاه بر آنان تاخته است. دور نيست كه مراد وي در مقدمة كتاب (نك‌: سطور پيشين) از گروهي كه به كلام روي آورده‌اند، اشعريان باشد، خاصه كه در عصر مؤلف، جريان فكري اشاعره در ميان شافعيان به اوج خود رسيده بود. با اينكه غالب اشعريان اين دوره به احمد بن حنبل و عقايد او توجه نشان مي‌دادند و درواقع جريان اشعري گرايي تنها شكلي جديد از تفكرات وابسته به اصحاب جديث را با اندكي اختلاف منعكس مي‌كرد، باز لبة تيز انتقاد پيروان متعصب اصحاب حديث و حنبليان، متوجه اشعريان و به‌خصوص متكلمان آنان بود و در اين ميان ابوالقاسم تيمي در كتابش به اين مساله نظر داشته است (نك‌: 1/324 به بعد، 2/112-114، 161 به بعد، 235-257، 263-264). صورت سماعاتي كه بر روي نسخه‌هاي كتاب موجوداست، نشان از اعتبار و رواج آن در ميان مؤلفان و عالمان اهل سنت دارد (مدخلي، 1/73-80). از اين كتاب ابن قيم جوزيه در اجتماع الجيوش الاسلاميه (ص 105-106) و ابن حجر عسقلاني در فتح الباري (13/344-345) ياد كرده و از آن بهره برده‌اند.
ابوالقاسم در بجز الحجه كتابي با عنوان دلائل النبوه در ادكه نسخه‌اي ازآن در كتابخانه سعيديه حيدرآباد دكن موجود است (مدخلي، 1/55) ابن اثر دررياض (1412ق) در4 مجلد به چاپ رسيده است.
مآخذ: ابن اثير ،الكامل، ابن جوزي عبدالرحمن، المنتظم به كوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفي عبدالقادر عطا، ‌بيروت 1412ق/1992م؛ ابن جوزي بوسف مرآه‌الزمان حيدرآباد دكن،1370ق/1951م؛ ابن حجر عسقلاني احمد فتح الباريٍ،به كوشش محمد فؤاد عبدالباقي ومحب‌الدين خطيب، بيروت دارالمعرفه، ابن شهر آشوب، محمد، مناقب آل ابي طالب، قم، مطبعه غلمي، ابن طاووس علي، الطوائف في معرفه مذاهب الطوائف، قم 1400ق/1980م؛ ابن عساكر، علي معجم الشيوخ، نسخه عكسي موجود در كتابخانه مركز، ابن قيم جوزية، محمد، اجتماع الجيوش الاسلاميه، ‌بيروت 1404ق/1984م؛ ابن نقطه، محمد، التقييد، حيدرآباد دكن، 1403ق/1983م؛ ابن نقطه محمد، التفييد، حيدرآباد دكن، 1403ق/1983م؛ ابوالقاسم تيمي، اسماعيل، الحجه، به كوشش محمدبن ربيع مدخلي ومحمد بن محمود ابورحيم، رياض، 1411ق/1990م؛ اسنوي، عبدالرحيم، طبقات الشافعيه، ‌به كوشش عبداللـه جيوري، بغداد، 1390ق/1970م؛ ذهبي، محمد سيراعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط ومحمدنعيم عرقوسي، بيروت، 1405ق/1985م؛ رافعي، عبدالكريم، ‌التدوين، ‌به كوشش عزيزاللـه‌ عطاردي، حيدرآباد دكن، 1985م؛ سمعني، عبدالكريم الانساب، به كوشش عبدالرحمن بن يحيي معلمي، حيدرآباد دكن، 1382ق/1962م؛ سواس، ياسين محمد، فهرس مجاميع المدرسه العمريه، كويت، 1408ق/1987م؛ سيوطي، طبقات المفسرين، به كوشش علي محمد عمر، قاهره 1396ق/1976 صفدي، خليل، الوافي، بالوفيات، به كوشش يوزف فان اس، بيروت 1401ق/1981م؛ ظاهريه، خطي (حديث)، كويريلي، خطي مدخلي، محمدبن ربيع، مقدمه بر الحجه (نك‌: هم‌ ، ابوالقاسم تيمي)، منذري، عبدالعظيم الترغيب والترهيب. به كوشش مصطفي محمد عماره، قاهره، 1388ق/1968م؛ نيز:
Deslane; Kohlberg, E., Amedieyal Muslim scholar at work, leiden, 1992.
حسن انصاري

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 6  صفحه : 2476
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست