اَبوسَعيدِ يَماني، فضل بن عيسي (د ميان 421 ـ 430 ق/1030 ـ 1039م)، پزشك و
منجم، آگاهي ما از زندگي و احوال او بسيار اندك است. تنها مي دانيم كه در بصره
اقامت داشته، نزد ابوالفرج بن طيب دانش آموخته و در دولت آل بويه به مقام و منزلتي
عالي رسيده است (قفطي، 407؛ ابن ابي اصيبعه، 1/240). از مقالـة في القوي
الطبيعيـة كه ابن سينا خطاب به وي نوشته (همو، 2/19)، چنين برمي آيد كه وي در عصر
خود چهره اي شناخته شده بوده و با برخي از دانشمندان آن دوره آشنايي يا مراودة علمي
داشته است. مؤلفان نامة دانشوران او را معاصر ايراهيم بن سنان نرياضي دان (د 335ق/
947م) دانسته و در روايتي مبسوط شرح داده اند كه چگونه ابوسعيد به پيشنهاد ابراهيم
بن سنان و به امر مستكفي (حك 333 ـ 334ق) يا مطيع (حك 334 ـ 363 ق) از بصره به
بغداد دعوت شده و عهده دار امتحان اطباي آن شهر گرديده بود (6/2 ـ 3). منشأ اين
روايت دانسته نيست، با اينهمه غالب منابع متأخر با بي توجهي، روايت مزبور را به
همان صورت نقل كرده اند (مثلاً فيلسوف، الدوله، 1/118 ـ 119؛ امين الورد، 68؛ نعم
آبادي، 684 ـ 685؛ لغت نامه، 3/516 ـ 517).
مهم ترين آثار شناختة شدة ابوسعيد يمامي بدين قرار است: شرح فصول بقراط، در دو جلد؛
شرح مسائل حنين؛ مقالـة في امتحان الاطباء و كيفيـة التمييز بين طبقاتهم. هيچ يك
از اين آثار امروزه در دست نيست، اما نامة دانشوران گزيدة مختصري از ترجمة فارسي
رسالة امتحان الاطباء را كه مأخذ و مترجم آن شناخته نيست، آورده است (6/8 ـ 17).
كتابها و رساله هاي ديگري نيز به ابوسعيد منسوب است كه نام و مشخصات كامل آنها در
دست نيست.
مآخذ: ابن ابي اصيبعه، احمد بن قاسم، عيون الانباء، به كوشش آوگوست مولر، بولاق،
1299ق/ 1882م؛ امين الورد، باقر، معجم العلماء العرب، به كوشش كوركيس عواد، بيروت،
1406ق/1986م؛ فيلسوف الدوله، عبدالحسين خان ركن الحكما، مطرح الانظار، تبريز، 1334
ش؛ قفطي، علي بن يوسف، تاريخ الحكماء، به كوشش يوليوس ليپرت، لايپزيگ، 1903 م؛ لغت
نامة دهخدا؛ نامة دانشوران ناصري، قم، دارالفكر؛ نجم آبادي، محمود، تاريخ طب در
ايران پس از اسلام، تهران، 1353 ش.
بخش علوم