responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2186
ابوالزناد
جلد: 5
     
شماره مقاله:2186

اَبوالزَّناد، عبدالله بن ذكوان (د 17 رمضان 130 ق/ 20 مة 748م)، از تابعين مدينه. كنيه وي در اصل ابوعبدالرحمن بوده است (ابن سعد، 318). به گفته خود ابوالزناد، اصل خاندان وي به قبيلة هَمدان بازمي گردد (ابن قتيبه، 465) و از آنجا كه با رمله همسر عثمان، نسبت ولاء داشت و نزد خاندان عثمان تولد و پرورش يافته بود، او را مولي آل عثمان نيز خوانده اند (ابن سهژعد، همانجا؛ بخاري، 3 (1) 83؛ ابوالفرج، 17/83). با توجه به اينكه واقدي درگذشت او را در 66 سالگي ياد كرده (ابن سعد، 319ـ 320؛ قس: ابن عساكر، 9/182: در 64 سالگي)، مي توان تولد او را در حدود 65 ق/ 685م دانست (نيز نك‌ : ذهبي، 5/445). ابوالزناد پيش از به خلافت رسيدن عمربن عبدالعزيز، مدتي كاتب يحيي بن حكم بن ابي العاص والي مدينه بود (جهشياري، 13). در 99 ق از سوي عمربن عبدالعزيز به ولايت خراج كوفه گمارده شد (ابن سعد، 318ـ319) و اين امر باعث گرديد كه مورد نكوهش مالك بن انس قرار گيرد (يحيي، 1/72، 157) ابن سعد از تصدي خراج مدينه توسط ابوالزناد هم سخن گفته است (ص 320). همچنين از گفتار ابن عساكر استنباط مي شود كه او دوباره به دعوت هشام بن عبدالملك و وليد بن يزيد، به شام رفته است (9/178، 183؛ نيز نك‌ : ابوالفرج، 6/106). در ميان مشايخ ابوالزناد گروهي از مشاهير تابعين ديده مي شوند كه در آن ميان به خصوص بايد از فقهاي سبعة مدينه: سعيدبن مسيب، عروة بن زيد، قاسم بن محمد، ابوبكر بن عبدالرحمن، خارج‌ـة بن زيد، عبيدالله بن عبدالله بن عتبه و سليمان بن يسار ياد كرد (ابن سعد، 319؛ بسوي، 1/352، 889). از ديگر مشايخ او مي توان به عبدالرحمن بن هرمز اعرج ـ كه از وي بسيار روايت كرده ـ، عامر شعبي و ابان و عمرو پسران عثمان بن عفان اشاره كرد (مزي، 9/82).
همچنين گفته شده كه ابوالزناد مدتي صحبت امام زين العابدين (ع) را درك كرده (نكـ: طوسي، 96) و احادث وي از آن امام در برخي از صحاح وارد شده است (نكـ: مزي، همانجا). در ميان راويان و شاگردان وي نيز به جمعي از محدثان و فقيهان سرشناس برمي خوريم: مالك بن انس (نكـ: مالك، 2/643، جمـ)، سفيان ثوري، سفيان بن عيينه، سليمان اعمش، صالح بن كيسان، عبدالله بن جعفر مديني، ليث بن سعد، محمد بن اسحاق و موسي بن عقبه و نيز فرزنداش عبدالرحمن ابن ابي الزناد (مزي، 9/83). از نظر رجالي گرچه برخي چون مالك و بيعه او را مورد انتقاد قرار مي دادند (نكـك يحيي، 1/72؛ بسوي، 1/649)، اما رجال شناساني چون ابن سعد، يحيي بن معين، احمد بن حنبل، ابو حاتم رازي و عجلي او را ثقه خوانده اند (نكـ: ابن سعد، 320؛ يحيي، 1/118؛ ابن ابي حاتم، 2(2)/49؛ عجلي، 254؛ ابن حبان، 7/6؛ ابن عدي،‌4/1450؛ ابن شاهين، 187) و اينكه روايات او در صحاح سته وارد شده، نشانه اي بر اعتبار او در حديث به شمار مي رود.
ابوالرزناد در مدينه از منزلت والايي برخوردار بود و در حلقة درس او در مسجد النبي (ص) دانش پژوهان زيادي گرد مي آمدند تا در زمينه هاي مختلف به ويژه فقه و حديث از او بهره گيرند (نكـ: ابن ابي حاتم، 2(2)/50)، اما به دلايلي كه به درستي روشن نيست، اينان به تدريج او را ترك كردند و به رقيبش ربيعه گرايش يافتند (نكـ: ابن عدي، همانجا؛ ابن عساكر، 9/185). ابوالزناد به عنوان يكي از فقهاي سرشناس مدينه شناخته مي شد (ابن حبان، 7/7) و در منابع به نظرات فقهي او توجه شده است (به عنوان مثال، نكـ: مروزي، 26؛ ابن زنجويه، 2/656، 3/1047). گفتني است كه ابوالزناد در 106ق، به دستور هشام بن عبدالملك در آستانة سفرش به مدينه، كتابي در زمينة سنن حج به رشتة تحرير درآورده بود كه اثري از آن در دست نيست (نكـ: طبري، 7/35 ـ 36). ابوالزناد به روايت اخبار تاريخي نيز اهتمام داشته و اين دسته روايات وي مورد استفادة مورخاني چون واقدي در مغازي (1/69، جمـ) و بلاذري در انساب الاشراف (1/203،‌جمـ) قرار گرفته است.
مآخذ: ابن ابي حاتم، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعديل، حيدرآباد دكن، 1371ق؛ ابن حبان، محمد، الثقات، حيدرآباد دكن، 1401ق/ 1981م؛ ابن زنجويه، حميد، الاموال،‌ به كوشش شاكر ذيب فياض، رياض، 1406ق/ 1986م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبري، القسم المتمم، به كوشش زياد محمد منصور، مدينه، 1403ق/1983م؛ ابن شاهين، عمر بن احمد، تاريه اسماء الثقات، به كوشش عبدالمعطي قلعجي، بيروت، 1406ق/ 1986م؛ ابن عدي، ‌عبدالله بن احمد، الكامل في ضعفاء الرجال، بيروت،‌1405ق/ 1985م؛ ابن عساكر، علي بن حسن، تاريخ مدينـة دمشق، عمان، دارالبشير؛ ابن قتيبه،‌ عبدالله بن مسلم، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1969م؛ ابوالفرج اصفهاني، الاغاني، بولاق، 1285ق؛ بخاري، محمد بن اسماعيل، التاريخ الكبير، حيدرآباد دكن، 1377ق/ 1958م؛ بلاذري، احمد بن يحيي، انساب الاشراف، به كوشش محمد حميدالله، قاهره، 1959م؛ جهشياري، محمد بن عبدوس، الوزراء و الكتاب، قاهره، 1357م؛ ذهبي، محمد بن احمد، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط، بيروت، 1405ق/ 1985م؛ طبري، تاريخ؛ طوسي، محمد بن حسن، الرجال، نجف، 1380ق/ 1961م؛ عجلي، احمد بن عبدالله، تاريخ الثقات، به كوشش عبدالمعطي قلعجي، بيروت، 1405 ق/ 1984م؛ مالك بن انس، الموطأ، به كوشش محمد فؤاد عبدالباقي، بيروت، 1406ق/ 1986م؛ مروزي، محمد بن نصر، اختلاف العلماء، به كوشش صبحي سامرايي، بيروت، 1406ق/ 1986م؛ مزي، يوسف ابن عبدالرحمن، تهذيب الكمال، نسخة عكسي موجود در كتابخانة مركز؛ واقدي، محمد، كتاب المغازي، به كوشش مارسدن جونز، لندن، 1966م؛ يحيي بن معين،معرف‌ـة الرجال، به كوشش محمد كامل قصار، دمشق، 1405ق/ 1985م.
مهدي سلماسي
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2186
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست