اِبْنِ مُسْتَوْفىِ اِرْبِلى، ابوالبركات شرفالدين مبارك بن احمد ابن
مبارك بن موهوب بن غنيمة بن غالب لخمى اربلى (564 -637ق/ 1169-1239م)،
مورخ، اديب، شاعر، آشنا به علم حديث و متبحر در فن استيفا. وي در اربل (در
عراق كنونى) متولد شد (ياقوت، 1/187؛ ابن خلكان، 4/174). بسياري از افراد
خاندان وي اهل فضل و ادب بودهاند. پدرش، ابوالفتح احمد، بعد از مرگ پدر تا
پايان عمر در اربل متصدي ديوان استيفا بود. عمّ او نيز كه از فضلاي زمان
بود، به همين شغل اشتغال داشت (منذري، 3/522؛ ابن خلكان، 4/151). ابن
مستوفى قرآن و ادبيات را از محمد بن يوسف بحرانى و مكّى بن ريّان ماكسينى
آموخت و از عبدالوهاب بن هبةالله و مبارك بن طاهر خزاعى و عدهاي ديگر
حديث شنيد (منذري، همانجا) و از چند تن از علماي زمان خود اجازة روايت گرفت
(همانجا؛ ذهبى، سير، 23/50).
ابن مستوفى در زمان امارت ملك مظفرالدين كوكبوري (د 630ق/ 1233م)
فرمانرواي اربل منصب استيفا را كه در اين نواحى شغل بزرگى به شمار
مىرفت، به عهده داشت و در 629ق مقام وزارت ملك مظفر را يافت و تا مرگ
وي در همين سمت باقى بود. يك ماه بعد از مرگ ملك مظفر، مستنصر در اواسط
شوال 630 اربل را به تصرف خود درآورد (ابن خلكان، 4/150-151؛ فروخ، 3/532) و
ابن مستوفى را به خدمت ديوانى فراخواند و شغل وزارت را به پيشنهاد كرد،
ولى او از قبول اين سمت سرباز زد (ابن خلكان، 7/326) و گوشهنشينى اختيار
كرد و به همين نحو روزگار مىگذرانيد (منذري، همانجا؛ ابن خلكان، 4/151؛ ابن
عماد، 5/187)، تا اينكه مغولان در 634ق شهر اربل را متصرف شدند و او با
عدهاي از امراي لشكر و اهالى اربل به قلعه پناهنده شد و جان سالم به در
برد. پس از آنكه مغولان شهر اربل را تخليه كردند، ابن مستوفى به موصل رفت
و مورد استقبال امير آنجا قرار گرفت و از حمايت او بهرهمند شد و در آنجا از
مقرري و نيز از كتابهاي نفيسى كه داشت، استفاده مىكرد و تا آخر عمرش در آن
شهر بود و در همانجا درگذشت و در مقبرة سابله بيرون باب الجصاصه به خاك
سپرده شد (ابن خلكان، 4/151، 7/326).
آثار چاپى: 1. شرح المشكل من ديوان ابى تمام و المتنبى يا النظام فى شرح
شعر المتنبى و ابى تمام (نك: ابن خلكان، 4/147). اين كتاب در 10 جلد و به
كوشش محمد عبده عزّام در 1935م در قاهره به چاپ رسيده است ؛ GAL,S,I/136)
2. بناهة البلد الخامل لمن ورده من الاماثل. اكثر مطالب اين كتاب دربارة
تاريخ ادبا و ملوك است و به تاريخ اربل معروف شده است. اين اثر به نوشتة
ابن خلكان (همانجا) در 4 جلد تدوين يافته (قس: و به عقيدة روزنتال با خط خود
مؤلف در 5 جلد نوشت شده و سليمان بن عبدالله ابن ابى الحسن زنجانى مكى
آن را تلخيص كرده است (ص 614 - 615؛ ذهبى، تاريخ الاسلام، 329). جلد چهارم
اين كتاب به عنوان آخرين جلد در چستربيتى به شمارة 4098 موجود است (
آربري، )، V/31 اما صقار (1/9) معتقد است نسخة مذكور جلد دوم اين كتاب است
كه به دست ما رسيده، نه جلد چهارم. اين جلد به كوشش سامى صقار در دو
قسمت در عراق (1980م) به چاپ رسيده است.
آثار يافت نشده: 1. اباقماش، دربارة ادب و نوادر و غيره (ابن خلكان،
همانجا)؛ 2. اثبات المحصل فى نسبة ابيات المفصل، كه در دو جلد تدوين يافته.
ابن مستوفى در اين كتاب از ابياتى كه زمخشري در المفصل به آنها استشهاد
جسته، سخن رانده است (همانجا)؛ 3. ديوان شعر (همانجا؛ ذهبى، سير، 23/51)؛ 4.
سرّالصنعة (ابن خلكان، همانجا).
مآخذ: ابن خلكان، وفيات؛ ابن عماد حنبلى، عبدالحى، شذرات الذهب، قاهره،
1351ق؛ ابن مستوفى، مبارك، تاريخ اربل، به كوشش سامى صقار، بغداد، 1980م؛
ذهبى، محمد، تاريخ الاسلام، به كوشش بشار عواد معروف و ديگران، بيروت،
1408ق/1988م؛ همو، سيراعلام النبلاء، به كوشش بشار عواد معروف و محيى هلال
السرحان، بيروت، 1404ق/1984م؛ روزنتال، فرانتس، علمالتاريخ عند المسلمين،
ترجمة صالح احمد العلى، به كوشش محمد توفيق حسين، بغداد، 1963م؛ صقار،
سامى، مقدمه بر تاريخ اربل (نك: ابن مستوفى در همين مآخذ)؛ فروخ، عمر،
تاريخ الادب العربى، بيروت، 1983م؛ منذري، عبدالعظيم، التكملة لوفيات
النقلة، به كوشش بشار عواد معروف، نجف، 1388ق/1968م؛ ياقوت، بلدان؛ نيز:
Arberry; GAL, S.
ابوالحسن ديانت
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا