responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1707
ابن‌ماجد
جلد: 4
     
شماره مقاله:1707



اِبْن‌ِ ماجِد، دريانورد مشهور عرب‌ در سدة 9ق‌/15م‌. نام‌ كامل‌ او شهاب‌ الدنيا و الدين‌ احمدبن‌ ماجدبن‌ محمدبن‌ عمروبن‌ فضل‌ بن‌ دويك‌ ابن‌ يوسف‌ بن‌ حسن‌ بن‌ حسين‌ بن‌ ابى‌ معلق‌ السعدي‌ بن‌ ابى‌ الركائب‌ النجدي‌ است‌ (شوموفسكى‌، «سه‌ راهنامه‌1»، .(80 در نوشته‌ها او را شهاب‌الدين‌ احمد بن‌ ماجد السعدي‌ النجدي‌، شيخ‌ ماجد و ابن‌ ابى‌ الركائب‌ نيز ناميده‌اند. از عنوان‌ سعدي‌ نجدي‌ چنين‌ برمى‌آيد كه‌ او را منسوب‌ به‌ نجد دانسته‌اند. حال‌ آنكه‌ به‌ نوشتة كراچكوفسكى‌، عضو فرهنگستان‌ شوروي‌، وي‌ در جلفار بر كرانه‌اي‌ عربى‌ از خليج‌ عمان‌ پا به‌ عرصة وجود نهاد («ادب‌ جغرافيايى‌ عرب‌2»، .(560 در مآخذ پرتغالى‌ او را «موري‌ از گجرات‌» نوشته‌اند (همانجا). «مور3» اصطلاحى‌ بود كه‌ اروپاييان‌ در روزگار باستان‌ و سده‌هاي‌ ميانه‌ اهالى‌ غير مصري‌ شمال‌ افريقا و اعراب‌ ساكن‌ اين‌ نواحى‌ و نيز مردم‌ بعضى‌ جزاير طوفانى‌ جنوب‌ اقيانوس‌ هند را بدان‌ مى‌ناميدند XV/145) , 3 BSE). چه‌ بسا اين‌ عنوان‌ با سفرهاي‌ دريايى‌ او به‌ هند و آگاهيهاي‌ وي‌ از اين‌ ديار مرتبط بوده‌ است‌.
زندگى‌ و سرگذشت‌: از تاريخ‌ صحيح‌ تولد و درگذشت‌ ابن‌ ماجد اطلاع‌ دقيقى‌ در دست‌ نيست‌، ولى‌ از تاريخ‌ نوشته‌ها و آثارش‌ مى‌توان‌ دريافت‌ كه‌ وي‌ در سدة 9ق‌/15م‌ مى‌زيسته‌ است‌ (فران‌، «درآمدي‌ بر ستاره‌ شناسى‌ و دريانوردي‌ عرب‌4»، .(220 چون‌ او در يكى‌ از تأليفات‌ خود به‌ تجارب‌ 40 سالة خويش‌ در زمينة دريانوردي‌ اشاره‌ كرده‌ است‌، گابريل‌ فران‌ تولد او را در دهة سوم‌ سدة 15م‌ دانسته‌ است‌. كراچكوفسكى‌ نيز تولد او را حدود 1430م‌ نوشته‌ است‌ («ادب‌ جغرافيايى‌ عرب‌»، همانجا).
ابن‌ ماجد در خانواده‌اي‌ از دريانوردان‌ مشهور پا به‌ عرصة وجود نهاد. پدر و جدش‌ حرفة ناخدايى‌ داشتند و استاد و «معلم‌» دريانوردي‌ بودند و نامهايشان‌ در مآخذ و افسانه‌هاي‌ مربوط به‌ دريانوردي‌ آمده‌ است‌ (همانجا). وي‌ نسلاً بعد نسل‌ اين‌ حرفه‌ را از پدر و اجداد خود آموخته‌ بود (شوموفسكى‌، «جزاير بزرگ‌ در دائرةالمعارف‌ بحري‌ احمد ابن‌ ماجد5»، 173 )، ولى‌ در اين‌ كار از پدر و جدش‌ پيشى‌ گرفت‌. او در اثر مشهور خود با عنوان‌ الفوائد فى‌ اصول‌ علم‌ البحر و القواعد از 3 معلم‌ بزرگ‌ دريانوردي‌ عهد عباسيان‌: محمد بن‌ شاذان‌، سهل‌ بن‌ ابان‌ و ليث‌ ابن‌ كهلان‌ نيز با احترام‌ ياد كرده‌ و آنان‌ را اسلاف‌ خود ناميده‌، و از علم‌ و تأليفاتشان‌ - ضمن‌ انتقاد - سخن‌ گفته‌ است‌. متأسفانه‌ از آثار اين‌ 3 دريانورد چيزي‌ برجا نمانده‌ است‌، ولى‌ از نوشته‌هاي‌ ابن‌ ماجد چنين‌ برمى‌آيد كه‌ تأليفات‌ آنان‌ تا سدة 9ق‌/15م‌ موجود بوده‌ و مؤلف‌ گرچه‌ آنها را به‌ ديدة انتقاد مى‌نگريسته‌، ولى‌ از آنها بهرة فراوان‌ برده‌ است‌. ابن‌ ماجد خود را چهارمين‌ استاد و برتر از آن‌ 3 دانسته‌ و در اين‌ باره‌ چنين‌ آورده‌ است‌: «علم‌ و تأليفاتشان‌ را - رحمةالله‌ عليهم‌ - با نوشته‌هاي‌ خود گرامى‌ داريم‌ و قدر شناسيم‌ و گوييم‌ كه‌ من‌ چهارمين‌ آن‌ 3 تن‌ هستم‌ و چه‌ بسا يك‌ برگ‌ از اكتشافات‌ ما در علم‌ دريانوردي‌ به‌ رسايى‌، درستى‌، فايده‌، هدايت‌ و دلالت‌ از اكثر تأليفات‌ آنان‌ برتر است‌... آنان‌ اهل‌ نگارش‌ بودند، نه‌ اهل‌ تجربه‌. من‌ كسى‌ را جز خود براي‌ احراز مقام‌ چهارمين‌ نمى‌شناسم‌. از اين‌رو آنان‌ را عزيز مى‌دارم‌ كه‌ تنها حق‌ تقدم‌ داشتند. پس‌ از مرگ‌ من‌ زمانى‌ فراخواهد رسيد و مردانى‌ خواهند آمد كه‌ پايگاه‌ هر يك‌ از ما را معلوم‌ و مشخص‌ خواهند كرد...، چون‌ آثارشان‌ را خواندم‌، ديدم‌ كه‌ ضعيف‌، بى‌نظم‌، تنقيح‌ نيافته‌ و نادرستند. از اين‌ رو مطالب‌ درست‌ آنان‌ را منقح‌ و تهذيب‌ كردم‌ و اكتشافات‌ مدلل‌ گشتة خويش‌ را سال‌ به‌ سال‌ بر ارجوزه‌ها و قصيده‌ها افزودم‌» (فران‌، «عناصر ايرانى‌ در متون‌ دريانوردي‌ عرب‌6»، .(197
از نوشتة ابن‌ ماجد دو نكته‌ معلوم‌ مى‌شود: نخست‌ آنكه‌ چنانكه‌ گفته‌ شد 3 دريانورد عهد عباسيان‌ داراي‌ تأليفاتى‌ بوده‌اند كه‌ تا سدة 9ق‌ موجود بوده‌ و ابن‌ ماجد آنها را مورد مطالعه‌ و بررسى‌ قرار داده‌ بوده‌ است‌. ديگر آنكه‌ وي‌ آثار خود را نه‌ تنها به‌ نثر، بلكه‌ به‌ گونه‌اي‌ منظوم‌ نيز ارائه‌ مى‌كرد. پدرش‌ ماجد شعر مى‌گفت‌ و تجارب‌ دريانوردي‌ خود را در ارجوزة مفصلى‌ با عنوان‌ الارجوزة الحجازية فراهم‌ آورده‌ بود كه‌ بيش‌ از هزار بيت‌ داشت‌ و در باب‌ كشتيرانى‌ در كرانه‌هاي‌ درياي‌ سرخ‌ بود (همان‌، 205 ، به‌ نقل‌ از ابن‌ ماجد). ابن‌ ماجد برپاية تجارب‌ خويش‌ مطالب‌ نادرست‌ مندرج‌ در ارجوزة پدر را اصلاح‌ و تكميل‌ كرد (كراچكوفسكى‌، همان‌، 260 )، ولى‌ با خودستايى‌، خويشتن‌ را «شاعر دو قبلة مكه‌ و بيت‌ المقدس‌ (ناظم‌ القبلتين‌)، حاج‌ الحرمين‌ الشريفين‌، از نسل‌ شيران‌، معلم‌ عرب‌، چهارمين‌ پس‌ از 3 و شير چهارم‌» ناميد (همان‌، 561 ؛ فران‌، «درآمدي‌ بر ستاره‌شناسى‌»، .(224 به‌ روزگار او دريانوردان‌ صخره‌اي‌ را كه‌ بر كرانة شرقى‌ درياي‌ سرخ‌ نزديك‌ جزيرة مَرْما قرار داشت‌، به‌ يكديگر مى‌نمودند و آن‌ را «صخرة ماجد» مى‌ناميدند، زيرا پدرش‌ كشتى‌ خويش‌ را بدان‌ صخره‌ مى‌برد و در آنجا توقف‌ مى‌كرد. ماجد عنوان‌ ناخداي‌ دو كرانة درياي‌ سرخ‌ «ربان‌ البرّين‌» داشت‌ (همو، «عناصر ايرانى‌»، .(205
ابن‌ ماجد نقل‌ كرده‌ است‌ كه‌ در 890ق‌/1485م‌ هنگام‌ دريانوردي‌ بر درياي‌ سرخ‌ نزديك‌ كرانة غربى‌ از خطر رهايى‌ يافت‌، چون‌ وصيت‌ پدر را به‌ كار بسته‌ بود. پدرش‌ برخلاف‌ ديگر ناخدايان‌ مدعى‌ بود كه‌ ميان‌ جزاير اسما و مسند (در جنوب‌ مدار 17 درجه‌) گذرگاهى‌ وجود ندارد (كراچكوفسكى‌، همان‌، .(560
قطب‌الدين‌ مكى‌ نهروالى‌ (917-990ق‌/1511-1582م‌) در كتاب‌ البرق‌ اليمانى‌ فى‌ الفتح‌ العثمانى‌ كه‌ در 981ق‌/1573م‌ نگارش‌ آن‌ را به‌ پايان‌ رسانيد I/197) )، IA, مطالبى‌ دربارة ظهور پرتغاليان‌ در اقيانوس‌ هند و درآمدن‌ آنان‌ به‌ جزيرة هرمز، آورده‌ كه‌ با دريانوردي‌ ابن‌ ماجد مرتبط است‌. وي‌ اشاره‌ كرده‌ است‌ كه‌ پرتغاليان‌ از تنگة سبته‌ (جبل‌الطارق‌) به‌ دريا نشستند و از منطقه‌اي‌ كه‌ پشت‌ سرشان‌ سرچشمة رود نيل‌ بود، گذشتند و در شرق‌ به‌ تنگه‌اي‌ پر موج‌ رسيدند كه‌ يك‌ سوي‌ آن‌ كوه‌ و سوي‌ ديگر ظلمات‌ بود و كشتيهايشان‌ بر اثر موج‌ شكسته‌ مى‌شد و غرق‌ شدگان‌ نجات‌ نمى‌يافتند و كسى‌ از آنان‌ به‌ درياي‌ هند راه‌ نداشت‌ تا اينكه‌ يك‌ «غراب‌» (كشتى‌ كوچك‌) از آنها به‌ درياي‌ هند رسيد (كراچكوفسكى‌، همان‌، .(556
شوموفسكى‌ نوشتة قطب‌الدين‌ مكى‌ نهروالى‌ را كه‌ همراه‌ با ابراز نفرت‌ فراوان‌ نسبت‌ به‌ ورود پرتغاليان‌ و اقدام‌ ابن‌ ماجد بوده‌، چنين‌ ذكر كرده‌ است‌: «از حوادث‌ مصيبت‌ بار اوايل‌ سدة 10ق‌ ورود شياطين‌ پرتغالى‌، يكى‌ از قبايل‌ فرنگيان‌ ملعون‌ به‌ نواحى‌ هندوستان‌ بود. واحدهاي‌ آنان‌ با كشتى‌ از تنگة سئوتا1 يا سبته‌ (جبل‌ الطارق‌) به‌ درياي‌ ظلمات‌ (اقيانوس‌ اطلس‌) روان‌ شدند و از كنار كوههاي‌ القُمْر (ماداگاسكار) گذشتند و به‌ جايى‌ رسيدند كه‌ سرچشمة رود نيل‌ است‌. آنها كه‌ راه‌ شرق‌ را گم‌ كرده‌ بودند، خود را به‌ تنگه‌اي‌ نزديك‌ ساحلى‌ يافتند كه‌ يك‌ سوي‌ آن‌ كوه‌ و سوي‌ ديگر آن‌ درياي‌ ظلمت‌ بود. در اين‌ ناحيه‌ آبها سخت‌ متلاطم‌ بود. كشتيهاي‌ آنان‌ چون‌ قدرت‌ شكافتن‌ امواج‌ را نداشت‌، در هم‌ مى‌شكست‌ و كسى‌ از آنان‌ زنده‌ نمى‌ماند، ولى‌ آنان‌ با سماجت‌ همواره‌ اين‌ راه‌ را طى‌ مى‌كردند و غرق‌ مى‌شدند و كسى‌ نمى‌توانست‌ به‌ اقيانوس‌ هند راه‌ يابد، تا اينكه‌ يك‌ غراب‌ توانست‌ از آنجا بگذرد... آنها با جديت‌ به‌ كسب‌ آگاهى‌ از اين‌ دريا پرداختند و سرانجام‌ ملاح‌ با تجربه‌اي‌ به‌ نام‌ ابن‌ ماجد راه‌ به‌ آنان‌ نمود. رئيس‌ فرنگان‌ الاميلاندي‌ با او از در دوستى‌ درآمد و به‌ باده‌گساري‌ پرداختند و ملاح‌ در حال‌ مستى‌ به‌ آنان‌ راه‌ نمود («سه‌ راهنامه‌»، .(75-76
در نوشته‌ها عنوان‌ الاميلاندي‌ به‌ صورت‌ المندي‌ نيز آمده‌ است‌. گابريل‌ فران‌ آن‌ را تلفظ عربى‌ واژة پرتغالى‌ «الميرانت‌» (= آدميرال‌) مى‌داند كه‌ عنوان‌ فرمانده‌ ناوگان‌ است‌. آدميرال‌ مذكور واسكودگاماي‌ مشهور بود («راهنماي‌ عرب‌ واسكودگاما2»، .(290 قطب‌الدين‌ پس‌ از شرح‌ ماجرا چنين‌ نتيجه‌ مى‌گيرد كه‌ پرتغاليان‌ به‌ درياي‌ هند راه‌ يافتند و جزيرة هرمز را متصرف‌ شدند و پيوسته‌ به‌ آنان‌ كمك‌ رسيد و راه‌ را بر مسلمانان‌ گرفتند و آنان‌ را غارت‌ و اسير كردند و ستم‌ بسيار روا داشتند (همو، «درآمدي‌ بر ستاره‌ شناسى‌»، .(125-190 كراچكوفسكى‌ مستى‌ ناخداي‌ مسلمان‌، ابن‌ ماجد، راشوخى‌ مى‌شمارد. وي‌ معتقد است‌ كه‌ اين‌ نظر را بايد به‌ يك‌ سو افكند، زيرا مؤلف‌ (قطب‌الدين‌) خواسته‌ است‌ از اين‌ رهگذر موافقت‌ ابن‌ ماجد را در امر راهنمايى‌ كشتى‌ فرنگان‌ به‌ گونه‌اي‌ توجيه‌ كند (همان‌، .(557 شوموفسكى‌ نوشته‌هاي‌ مآخذ پرتغالى‌ را در اين‌ زمينه‌ معقول‌تر مى‌شمارد و معتقد است‌ كه‌ ابن‌ ماجد موافقت‌ كرد تا راهنمايى‌ كشتى‌ واسكودگاما را در قبال‌ مزدي‌ قابل‌ ملاحظه‌ برعهده‌ گيرد («سه‌ راهنامه‌»، .(109
وي‌ بااستنادبه‌ مآخذپرتغالى‌ماجراي‌ رابطة ابن‌ماجد با واسكودگاما را به‌ تفصيل‌ شرح‌ داده‌ است‌: هنگامى‌ كه‌ هيأت‌ دريانوردان‌ پرتغالى‌ به‌ فرماندهى‌ واسكودگاما از دماغة اميدنيك‌ گذشتند، اقيانوس‌ ديگري‌ را برابر خود ديدند. واسكودگاما حاضر نشد دل‌ به‌ دريا زند و مستقلاً راهى‌ را در پيش‌ گيرد كه‌ پايانى‌ بر آن‌ متصور نبود. او در طول‌ كرانه‌هاي‌ شرقى‌ افريقا پيش‌ رفت‌ تا به‌ ملندي‌3 رسيد و در آنجا به‌ جست‌وجوي‌ راهنمايى‌ خارج‌ پرداخت‌. شاه‌ ملندي‌ كه‌ نسبت‌ به‌ بيگانگان‌ مهربان‌ بود، ابن‌ ماجد را معرفى‌ نمود. واسكودگاما اين‌ رهنماي‌ برجسته‌ را به‌ كشتى‌ خود دعوت‌ كرد. باروس‌4، مورخ‌ پرتغالى‌ سدة 16م‌، در اثر خود با عنوان‌ «آسياي‌ پرتغالى‌5» دربارة اين‌ ماجرا نوشته‌ است‌ كه‌ به‌ هنگام‌ اقامت‌ واسكودگاما در ملندي‌، گروهى‌ از بزرگان‌ هندوان‌ به‌ كشتى‌ درياسالار درآمدند. ميان‌ آنان‌ «موري‌» از گجرات‌ با عنوان‌ مالموكانا6 بود (همان‌، .(74
كراچكوفسكى‌ ورود واسكودگاما با ملندي‌ را 15 مارس‌ 1498م‌ نوشته‌ است‌ («ادب‌ جغرافيايى‌ عرب‌»، .(555 وي‌ در مورد عنوان‌ مالموكانا مى‌نويسد كه‌ در بعضى‌ روايات‌ به‌ صورت‌ كاناكا7 نيز آمده‌ است‌. كراچكوفسكى‌ با تكيه‌ به‌ تحقيقات‌ گابريل‌ فران‌ چنين‌ اظهار نظر كرده‌ است‌ كه‌ مالمو8 در زبان‌ سواحلى‌ رايج‌ در شرق‌ افريقا صورت‌ تحريف‌ شدة واژة معلم‌ است‌ كه‌ جزء اصطلاحات‌ دريانوردي‌ و به‌ شكل‌ ماليم‌9 به‌ زبان‌ مردم‌ مالايا و سراسر اقيانوس‌ هند راه‌ يافت‌. و اما كاناكا واژه‌اي‌ از زبان‌ مردم‌ مالابار10 (ملبار) است‌ كه‌ در زبان‌ تاميلها از واژة سانسكريت‌ گانيكا11 اقتباس‌ شده‌ و به‌ معناي‌ منجم‌ و اهل‌ محاسبه‌ است‌. كاناكاهاي‌ ملبار كارشان‌ منجمى‌ و اختر شماري‌ بود (همانجا). ابن‌ ماجد در اجراي‌ خواست‌ شاه‌ ملندي‌ موافقت‌ خود را در همكاري‌ و همراهى‌ با گروه‌ واسكودگاما اعلام‌ داشت‌. وي‌ نقشه‌اي‌ از كليه‌ سواحل‌ هند را به‌ واسكودگاما ارائه‌ كرد كه‌ داراي‌ نصف‌النهارات‌ و مدارات‌ بسيار دقيق‌، اما فاقد جهت‌ باد بود. اين‌ نصف‌النهارات‌ و مدارات‌ گرچه‌ بسيار كوچك‌ به‌ نظر مى‌رسيدند، ولى‌ نقشه‌ از دقت‌ فراوان‌ برخوردار بود (شوموفسكى‌، «سه‌ راهنامه‌»، .(74
شوموفسكى‌ ضمن‌ ارائة نوشتة باروس‌، يادآورد مى‌شود كه‌ واسكودگاما تخته‌ اسطرلاب‌ بزرگى‌ را كه‌ با خود آورده‌ بود، همراه‌ با دستگاههاي‌ فلزي‌ براي‌ تعيين‌ اوج‌ خورشيد و ستارگان‌، به‌ ابن‌ ماجد عرضه‌ كرد. ابن‌ ماجد گفت‌ راهنمايان‌ عرب‌ در درياي‌ سرخ‌ از ادوات‌ سه‌ گوشه‌ و چهار گوشه‌ براي‌ اندازه‌گيري‌ نقطة اوج‌ خورشيد، به‌ ويژه‌ ستارة قطبى‌ كه‌ براي‌ دريانوردان‌ حائز اهميت‌ فراوان‌ است‌، بهره‌ مى‌جويند. وي‌ افزود كه‌ دريانوردان‌ هند و نيز خود او از وسايل‌ مذكور با در نظر گرفتن‌ محل‌ ستارگان‌ در شمال‌، جنوب‌، شرق‌ و غرب‌ براي‌ ادامة دريانوردي‌ استفاده‌ مى‌كنند. ابن‌ ماجد اين‌ وسيله‌ را ارائه‌ كرد. واسكودگاما پس‌ از اين‌ گفت‌وگو دريافت‌ كه‌ مخاطبش‌ مردي‌ كاردان‌ است‌. وي‌ كه‌ نمى‌خواست‌ چنين‌ راهنماي‌ با ارزشى‌ را از دست‌ دهد، پيشنهاد كرد، هر چه‌ زودتر آمادة حركت‌ به‌ سوي‌ هند شود (همانجا).
فران‌ بر پاية يادداشتهاي‌ روزانة فرمانده‌ كشتى‌ در 1498م‌ مطالبى‌ ذكر كرده‌ است‌. وي‌ ضمن‌ بيان‌ موافقت‌ ابن‌ ماجد در همراهى‌ با واسكودگاما نكته‌اي‌ را كه‌ پيش‌ از حركت‌ به‌ سوي‌ هند اظهار داشته‌ بود، چنين‌ نقل‌ كرده‌ است‌: «به‌ ساحل‌ اين‌ تنگه‌ نزديك‌ نشويد [مقصود ساحل‌ شرقى‌ افريقا در شمال‌ ملندي‌ است‌]، به‌ سوي‌ درياي‌ آزاد حركت‌ كنيد. در آن‌ صورت‌ به‌ سواحل‌ [هند] نزديك‌ خواهيد شد و از امواج‌ سهمگين‌ محفوظ خواهيد ماند» («راهنماي‌ عرب‌ واسكودگاما»، .(290 آنها به‌ گوآ در ساحل‌ دكن‌ رسيدند. بعدها پرتغاليان‌ جزيرة هرمز را تصرف‌ كردند و پايگاهى‌ مستحكم‌ در آن‌ جزيره‌ پديد آوردند و راه‌ را بر مسلمانان‌ بستند. چند سال‌ بعد سلطان‌ مظفرشاه‌ بن‌ محمودشاه‌ بن‌ محمدشاه‌، سلطان‌ گجرات‌ (917-932ق‌/1511- 1525م‌) نامه‌اي‌ به‌ سلطان‌ اشرف‌ غوري‌ (906-922ق‌/1051-1516م‌) نوشت‌ و در پيكار با فرنگان‌ از او ياري‌ طلبيد (فران‌، «درآمدي‌ بر ستاره‌ شناسى‌»، .(185-190
تاريخ‌ حركت‌ كشتى‌ واسكودگاما به‌ راهنمايى‌ ابن‌ ماجد را 24 آوريل‌ 1498 حدود يك‌ ماه‌ و چند روز پس‌ از ورود پرتغاليان‌ به‌ ملندي‌ نوشته‌اند. چنين‌ به‌ نظر مى‌رسد كه‌ بيستم‌ماه‌ مة همان‌ سال‌، آنها در كاليكوت‌ (از ايالت‌ كرالا) واقع‌ در سواحل‌ غربى‌ هندوستان‌ پياده‌ شدند. بدين‌ روال‌ براي‌ نخستين‌ بار درياي‌ اروپا به‌ خاورميانة ثروتمند توسط يك‌ راهنماي‌ عرب‌ گشوده‌ شد. شوموفسكى‌ ورود پرتغاليان‌ به‌ اقيانوس‌ هند را بشرح‌ آورده‌ و چنين‌ نوشته‌ است‌: «اين‌ حوادث‌ در شرق‌ عكس‌العملى‌ منفى‌ پديد آورد. ساكنان‌ حوضة اقيانوس‌ هند اندكى‌ بعد دهشت‌ زده‌ با مهاجمات‌ دزدان‌ دريايى‌ و غارت‌ وحشيانة ثروتهاي‌ خويش‌ از سوي‌ بيگانگان‌ مواجه‌ شدند كه‌ با سلطة پرتغاليان‌ همراه‌ بود» («سه‌ راهنامه‌»، .(75
از تاريخ‌ درگذشت‌ ابن‌ ماجد اطلاع‌ دقيقى‌ در دست‌ نيست‌. كراچكوفسكى‌ با اتكا به‌ نظريات‌ فران‌ چنين‌ اظهار عقيده‌ كرده‌ كه‌ احتمالاً هدايت‌ كشتى‌ واسكودگاما يكى‌ از آخرين‌ سفرهاي‌ دريايى‌ عمدة او بوده‌ است‌ («ادب‌ جغرافيايى‌ عرب‌»، .(560
از نوشته‌هاي‌ ابن‌ ماجد مى‌توان‌ ارادت‌ او را نسبت‌ به‌ خاندان‌ نبوت‌ و امامت‌ دريافت‌. دليل‌ اين‌ مدعا ارجوزة مندرج‌ در كتاب‌ حاوية الاختصار فى‌ اصول‌ علم‌ البحار است‌. ابن‌ ماجد اين‌ منظومة نجومى‌ را به‌ «وصى‌ رسول‌الله‌ اسدالله‌ الغالب‌ على‌ بن‌ ابى‌ طالب‌(ع‌)» تقديم‌ داشته‌ است‌ (شوموفسكى‌، همان‌، .(78 تئودور شوموفسكى‌ با اتكا به‌ نظر فران‌ از اعتقاد ابن‌ ماجد به‌ تشيع‌ ياد كرده‌ است‌ (همان‌، 110 ، حاشية .(58 كراچكوفسكى‌ نيز همين‌ عقيده‌ را ابراز داشته‌ مى‌نويسد: «چنين‌ به‌ نظر مى‌رسد كه‌ از جهت‌ معتقدات‌ مذهبى‌، شيعى‌ بود. اين‌ نكته‌ با توجه‌ به‌ رابطة او با ايرانيان‌ قابل‌ پذيرش‌ مى‌نمايد» (همانجا).
بررسى‌ آثار ابن‌ ماجد: نام‌ احمد بن‌ ماجد با انتشار كتاب‌ «جغرافياي‌ دريانوردي‌» تأليف‌ سيدي‌ على‌ رئيس‌ درياسالار ترك‌ از آغاز سدة 19م‌ به‌ محافل‌ علمى‌ اروپا راه‌ يافت‌. ولى‌ كشف‌ متون‌ عربى‌ تأليفات‌ او تا 1912م‌ به‌ تأخير افتاد (كراچكوفسكى‌، همان‌، .(755
پژوهش‌ و تحقيق‌ دربارة آثار ابن‌ ماجد در درجة نخست‌ مرهون‌ كوششهاي‌ فران‌، دانشمند فرانسوي‌ است‌. وي‌ پيرامون‌ دو دريانورد بزرگ‌، ابن‌ ماجد و سليمان‌ مهري‌ مطالبى‌ به‌ رشتة تحرير كشيد كه‌ در آثار متعدد او از جمله‌ اثر دو جلدي‌ «بررسيهايى‌ پيرامون‌ جغرافياي‌ عربى‌ و اسلامى‌1»، كتاب‌ «سفرنامه‌ها و متون‌ جغرافيايى‌ عربى‌، فارسى‌ و تركى‌ دربارة خاور دور از سدة 8 تا 182» [ميلادي‌]، كتاب‌ «درآمدي‌ بر ستاره‌شناسى‌ دريانوردي‌ عرب‌» و ديگر آثار او منعكس‌ است‌. به‌ نوشتة كراچكوفسكى‌ كشفيات‌ فران‌ به‌ آسانى‌ صورت‌ نپذيرفت‌. به‌ ويژه‌ تعيين‌ شخصيت‌ ابن‌ ماجد نيازمند تحقيقات‌ بغرنج‌ و جالبى‌ بود كه‌ تنها با مقايسة مآخذ پرتغالى‌، عربى‌ و تركى‌ ميسر گرديد (همان‌، .(555
كشف‌ آثار ابن‌ ماجد با حادثه‌اي‌ آغاز گرديد كه‌ تا اندازه‌اي‌ در خور توجه‌ است‌. گودفروا دمونبين‌3، عرب‌ شناس‌ مشهور فرانسوي‌ كه‌ همكار فران‌ بود، ضمن‌ مطالعه‌ در كتابخانة ملى‌ پاريس‌ دو نسخة خطى‌ به‌ دست‌ آورد كه‌ شامل‌ تأليفات‌ ابن‌ ماجد و سليمان‌ مهري‌ بود (فران‌، «سفرنامه‌ها»، 485 ، حاشية 2 ؛ همو، «درآمدي‌ بر ستاره‌شناسى‌»، 255 ، حاشية .(1 كشف‌ اين‌ دو نسخة خطى‌ كه‌ در آغاز منحصر به‌ فرد مى‌نمود، به‌ تدريج‌ ماية كشف‌ نسخه‌هاي‌ ديگر و مطالبى‌ همانند آن‌ شد. در اوايل‌ دهة سوم‌ سدة 20م‌ نسخة خطى‌ موجود در دمشق‌ شناخته‌ شد كه‌ نظر فران‌ را به‌ خود معطوف‌ داشت‌ .(199-200ٹِ‘ُû) بعد معلوم‌ شد كه‌ نسخة خطى‌ ديگري‌ در جده‌ هست‌. متعاقب‌ آن‌ تأليفات‌ ديگري‌ از ابن‌ ماجد در موصل‌ و مؤسسه‌ مطالعات‌ شرقى‌ لنينگراد به‌ دست‌ آمد كه‌ در مجموعة پاريس‌ وجود نداشت‌ (كراچكوفسكى‌، همان‌، .(558 متأسفانه‌ اجل‌ به‌ فران‌ مهلت‌ نداد تا كشفيات‌ اخير را مورد بررسى‌ قرار دهد. با اين‌ وصف‌ بايد افزود كه‌ حاصل‌ كار وي‌ تحقيقات‌ مبسوطى‌ است‌ كه‌ در «دائرة المعارف‌ اسلام‌4» و نيز در كتاب‌ «درآمدي‌ بر ستاره‌شناسى‌ دريانوردي‌ عرب‌» آمده‌ است‌. اين‌ كتاب‌ نخستين‌ بار در 1928م‌ در پاريس‌ انتشار يافت‌. نسخة خطى‌ پاريس‌ كه‌ بر گرفته‌ از متن‌ اوليه‌ است‌، تاريخ‌ 984ق‌/1576م‌ دارد. نسخة دمشق‌ در 1001ق‌/1592م‌ نوشته‌ شده‌ است‌ (كراچكوفسكى‌، همان‌، .(561 نسخة خطى‌ پاريس‌ در 181 برگ‌ و شامل‌ 19 رسالة بحري‌ است‌ كه‌ به‌ سفرهاي‌ دريايى‌ ابن‌ ماجد در درياي‌ سرخ‌، خليج‌ فارس‌ و اقيانوس‌ هند اختصاص‌ يافته‌ و به‌ صورت‌ منظوم‌ به‌ ويژه‌ «ارجوزه‌» است‌. تاريخ‌ رساله‌هاي‌ اين‌ نسخة خطى‌ كه‌ با شمارة 2292 در كتابخانة ملى‌ پاريس‌ به‌ ثبت‌ رسيده‌، سال‌ 866ق‌/ 1461- 1462م‌ تا سال‌ 900ق‌/1495م‌ است‌ (شوموفسكى‌، «سه‌ راهنامه‌»، .(64
كراچكوفسكى‌ در موزة آسيايى‌ لنينگراد، نسخه‌اي‌ خطى‌ به‌ زبانهاي‌ تركى‌ و عربى‌ مشاهده‌ كرد. وي‌ در آغاز توجه‌ كافى‌ بدان‌ معطوف‌ نداشت‌. زيرا متن‌ عربى‌ كه‌ به‌ خط خوبى‌ نوشته‌ نشده‌ و به‌ صورت‌ ارجوزه‌ بود، در نظرش‌ فاقد جلوه‌ و بى‌رنگ‌ مى‌نمود. چنانكه‌ او خود نوشت‌: «اشعار از شخصى‌ به‌ نام‌ احمد بن‌ ماجد بود كه‌ خسته‌ كننده‌ به‌ نظر مى‌رسيد و مربوط به‌ گذرگاههاي‌ دريايى‌ حوالى‌ عربستان‌ بود» («راهنماي‌ واسكودگاما1 76 ». پس‌ از جنگ‌ جهانى‌ اول‌ در دهة سوم‌ سدة 20م‌ مجدداً رابطة علمى‌ ميان‌ دانشمندان‌ روسيه‌ و اروپا وسعت‌ گرفت‌. در اين‌ زمان‌ كراچكوفسكى‌ با فعاليتهاي‌ علمى‌ فران‌ در زمينة جغرافياي‌ دريايى‌ سدة 15م‌ آشنا شد. وي‌ ضمن‌ تجليل‌ از فعاليت‌ فران‌ نوشت‌: «تنها با آگاهى‌ و احاطه‌ به‌ زبانهاي‌ خاور نزديك‌، مالايايى‌، هندي‌ و زبانهاي‌ خاور دور و ارتباط دادن‌ آنها با زبانهاي‌ اروپايى‌ و مآخذ شرقى‌ بود كه‌ او توانست‌ به‌ نتايج‌ ارزشمندي‌ دست‌ يابد». سپس‌ افزود: «از بى‌اعتنايى‌ خويش‌ نسبت‌ به‌ اين‌ نسخة خطى‌ احساس‌ شرم‌ كردم‌» (همانجا).
متعاقب‌ اين‌ ماجرا وي‌ با فران‌ رابطه‌ برقرار كرد. معلوم‌ شد ارجوزة موجود در موزة آسيايى‌ شامل‌ خط سير دريايى‌ و اطلاعات‌ مربوط به‌ آن‌ است‌. بخشى‌ از آن‌ با دريانوردي‌ در درياي‌ سرخ‌، بخشى‌ ديگر با اقيانوس‌ هند و بخش‌ سوم‌ با سفر به‌ شرق‌ افريقا ارتباط داشت‌. معلوم‌ شد كه‌ اين‌ نسخه‌ در كتابخانة ملى‌ پاريس‌ موجود نبود. پاسخ‌ فران‌ به‌ كراچكوفسكى‌ اين‌ نكته‌ را تأييد كرد. فران‌ درصدد برآمد اين‌ نسخه‌ را نيز مورد تحليل‌ و بررسى‌ قرار دهد، ولى‌ اجل‌ مهلت‌ چنين‌ كاري‌ را به‌ او نداد و در 31 ژانوية 1935 درگذشت‌. كراچكوفسكى‌ در ادامة مطلب‌ مى‌نويسد: متعاقب‌ اين‌ امر يكى‌ از شاگردان‌ دقيق‌ و با استعدادم‌ عهده‌دار اين‌ مهم‌ شد (همانجا). اين‌ شخص‌ تئودور شوموفسكى‌ بود كه‌ كارهاي‌ استاد را دنبال‌ كرد و به‌ بررسى‌ چند نسخة خطى‌ از آثار ابن‌ ماجد پرداخت‌. شوموفسكى‌ مى‌نويسد: در بهار 1937م‌ هنگامى‌ كه‌ در دانشگاه‌ دولتى‌ لنينگراد به‌ تحصيل‌ اشتغال‌ داشتم‌، زير نظر كراچكوفسكى‌ به‌ تحليل‌ و بررسى‌ انتقادي‌ نسخ‌ خطى‌ عربى‌ پرداختم‌ و از همان‌ آغاز ارجوزه‌هاي‌ ابن‌ ماجد را مورد توجه‌ قرار دادم‌ («سه‌ راهنامه‌»، .(67 از آن‌ پس‌ بررسى‌ آثار ابن‌ ماجد به‌ كوشش‌ اين‌ دانشمند وسعت‌ گرفت‌ و ادامه‌ يافت‌.
يكى‌ از پژوهشهاي‌ وي‌ مربوط به‌ سه‌ راهنامة مجهول‌ ابن‌ ماجد، راهنماي‌ سفر دريايى‌ واسكودگاما است‌ كه‌ در 1957م‌ همراه‌ با ترجمه‌ و تفسير از سوي‌ انستيتوي‌ خاورشناسى‌ فرهنگستان‌ علوم‌ اتحاد شوروي‌ در مسكو و لنينگراد به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌.
منابع‌ اطلاعات‌ ابن‌ ماجد: در سده‌هاي‌ 7 و 8ق‌/13 و 14م‌ با وجود دشواريهاي‌ سياسى‌ و حملة مغولان‌ و تاتاران‌ به‌ شرق‌، دانش‌ كيهان‌ نگاري‌ به‌ سبب‌ نياز بازرگانان‌ به‌ حمل‌ و نقل‌ دريايى‌ اوج‌ گرفت‌ و فرهنگ‌ نامه‌هاي‌ تازه‌اي‌ پديد آمد. نظرات‌ احمد بن‌ محمد بن‌ كثير فرغانى‌ ستاره‌شناس‌ عهد مأمون‌ و متوكل‌ عباسى‌ و نيز نظرات‌ ابوعبدالله‌ محمد بن‌ جابر بن‌ سنان‌ حرانى‌ صابى‌ بتانى‌، منجم‌ سده‌هاي‌ 3 و 4ق‌، دربارة نقشه‌هاي‌ دريانوردي‌ تا سدة ق‌/15م‌ از اهميت‌ فراوان‌ برخوردار بود. داستانهاي‌ دريانوردانى‌ چون‌ بازرگان‌، ابوزيد سيرافى‌ و نيز كتاب‌ عجايب‌ الهند، اثر بزرگ‌ بن‌ شهريار ناخداي‌ رامهرمزي‌ سدة 4ق‌/10م‌، تا مدتى‌ دراز در مركز توجه‌ دريانوردان‌ قرار داشت‌.
دريانوردان‌ خليج‌ فارس‌ نوشته‌هايى‌ در زمينة راهنمايى‌ دريايى‌ دراختيار داشتند كه‌ محتوي‌ تجربيات‌ دريانوردان‌ در همة مسائل‌ دريانوردي‌ از جمله‌ نقشه‌هاي‌دريايى‌ بود. گذشته‌ ازآن‌ سفرنامة خواشير ابن‌ يوسف‌ بن‌ صلاح‌ اركى‌ و آثار 3 مؤلف‌ دريانورد عهد عباسيان‌، محمد ابن‌ شاذان‌، سهل‌ بن‌ ابان‌ و ليث‌ بن‌ كهلان‌ را نبايد از ياد برد. مجموع‌ آثار و نوشته‌هاي‌ مذكور و چه‌ بسا نوشته‌هايى‌ كه‌ آگاهى‌ دربارة آنها بسيار اندك‌ است‌، مورد استفاده‌ ابن‌ ماجد بود (كراچكوفسكى‌، «ادب‌ جغرافياي‌ عرب‌»، .(552 ناخدايان‌ سيرافى‌ تا روزگار آل‌ بويه‌ در علم‌ و تجربة دريانوردي‌ از شهرت‌ فراوان‌ برخوردار بودند، ولى‌ از اين‌ زمان‌ نقش‌ سيراف‌ سستى‌ گرفت‌ و جمعى‌ از مردم‌ آن‌ به‌ ويژه‌ پس‌ از زلزله‌هاي‌ بزرگ‌ سالهاي‌ 366-367ق‌/977- 978م‌ به‌ عمان‌ مهاجرت‌ كردند (فران‌، «عناصر ايرانى‌»، .(253-257 از اين‌ پس‌ عمان‌ نقش‌ عمده‌اي‌ ايفا كرد و احمد بن‌ ماجد، بى‌گمان‌ از حاصل‌ دانش‌ و تجارب‌ دريانوردان‌ ايرانى‌ بهرة فراوان‌ گرفت‌. اصطلاحات‌ دريانوردي‌ كه‌ بيشتر از زبان‌ فارسى‌ مايه‌ گرفته‌، خود مؤيد تأثير دانش‌ و تجارب‌ دريانوردي‌ ايرانيان‌ در بسط اطلاعات‌ ابن‌ ماجد است‌. به‌ نوشتة فران‌، ابن‌ ماجد در مجموعه‌اي‌ از نسخ‌ خطى‌ كه‌ متعلق‌ به‌ نوادة يكى‌ از دريانوردان‌ بود، رهنامه‌اي‌ ديد كه‌ تاريخ‌ 580ق‌/1184م‌ داشت‌ (همان‌، 209 -169 ، «درآمدي‌ بر ستاره‌شناسى‌»، .(223 رهنامه‌ واژه‌اي‌ پارسى‌ است‌ كه‌ در نوشته‌ها بارها آمده‌ است‌. نظامى‌ گنجوي‌ 7 سال‌ پس‌ از تاريخ‌ نگارش‌ رهنامة ياد شده‌، در منظومة اسكندرنامه‌ (اقبالنامه‌) از وجود رهنامه‌اي‌ دريايى‌ ياد كرده‌ و چنين‌ آورده‌ است‌ (ص‌ 700):
نواحى‌ شناسان‌ آب‌ آزماي‌ هراسنده‌ گشتند از آن‌ ژرف‌ جاي‌
ز رهنامه‌ چون‌ بازجستند راز سوي‌ باز پس‌ گشتن‌ آمدنياز
نوشتة ابن‌ مجاور دربارة جغرافياي‌ دريانوردي‌ و مردم‌ جنوب‌ عربستان‌ (تأليف‌ ح‌ 630ق‌/1223م‌) از ارزش‌ فراوان‌ برخوردار است‌. وي‌ مطالبى‌ از مؤلف‌ كتاب‌ راهنامه‌ نقل‌ كرده‌ كه‌ در زبان‌ عربى‌ به‌ صورت‌ الرهمانج‌ نوشته‌ شده‌ است‌ (فران‌، «عناصر ايرانى‌»، 257 .(213-214, فران‌ ريشة اين‌ واژه‌ را از كلمة پارسى‌ ميانه‌ (پهلوي‌) «رهنامك‌» دانسته‌ و نوشته‌ است‌ كه‌ واژة مزبور در محيط عربى‌ جز صورت‌ عادي‌ رهنامج‌ به‌ صورت‌ مقلوب‌ رهمانج‌ (جمع‌ آن‌ رهمانجات‌) و سپس‌ رَمانى‌ نيز آمده‌ است‌ («درآمدي‌ بر ستاره‌شناسى‌»، .(237 بجز راهنامج‌ در متون‌ عربى‌ به‌ اصطلاحاتى‌ چون‌ راهدان‌ يا راهدار، ناخذا، ناخذاة، ناوخذة، ناخوذة، ناخوذا و جمع‌ آن‌: نواخذه‌ (معرب‌ ناخدا يا ناوخدا) به‌ معناي‌ صاحب‌ و فرمانده‌ كشتى‌ (فران‌، «عناصر ايرانى‌»، 238 )، ربان‌ (جمع‌ آن‌ ربابنه‌)، اشتيام‌ (جمع‌ آن‌ اشاتمه‌) و نيز اصطلاحات‌ ديگري‌ چون‌ خن‌ (جمع‌ آن‌ اخنان‌) به‌ معناي‌ خانه‌هاي‌ قطب‌نما، باشى‌ به‌ معناي‌ اوج‌ ستاره‌، بندر (جمع‌ آن‌ بنادر) و غيره‌ برمى‌خوريم‌. گاه‌ در عربى‌ ترجمه‌هايى‌ از واژه‌هاي‌ پارسى‌ مشاهده‌ مى‌شود كه‌ نمونة آن‌ كلمه‌ وردة الرياح‌ است‌. اين‌ كلمه‌ ترجمة واژة پارسى‌ گلباد يا بادنما است‌. نامهاي‌ مذكور مؤيد رواج‌ اصطلاحات‌ دريانوردي‌ پارسى‌ است‌ كه‌ به‌ زبان‌ عربى‌ راه‌ يافته‌ و ابن‌ ماجد نيز از آن‌ بهره‌ گرفته‌ است‌ (كراچكوفسكى‌، همان‌، .(553-554
ابن‌ ماجد از آثار و مآخذ دريانوردي‌ و ستاره‌شناسى‌ اطلاعات‌ وسيعى‌ داشت‌. او در ضمن‌ از قريحة شعر و ادب‌ نيز برخوردار بود. از نامهاي‌ مآخذ و منابعى‌ كه‌ در نوشته‌هاي‌ وي‌ آمده‌ است‌، به‌ اين‌ نكته‌ مى‌توان‌ پى‌برد. ابن‌ ماجد در نوشته‌هاي‌ خود دربارة ستاره‌شناسى‌، دريانوردي‌ و علم‌ جغرافيا از كارهاي‌ خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسى‌ دربارة منازل‌ قمر و كواكب‌ ياد كرده‌ و بر او رحمت‌ فرستاده‌ است‌ (شوموفسكى‌، «سه‌ راهنامه‌»، .(82 وي‌ در ضمن‌ از دانشمندانى‌ چون‌ عبدالرحمان‌ بن‌ عمر صوفى‌ منجم‌ و مؤلف‌ كتاب‌ التصاوير، ابوالفداء جغرافى‌ نگار و مؤلف‌ تقويم‌ البلدان‌، بطلميوس‌ مؤلف‌ المجسطى‌، ابوحنيفة دينوري‌، ابن‌ حوقل‌، ابوهلال‌ عسكري‌ مؤلف‌ جمهرة الامثال‌، ياقوت‌ حموي‌، فردوسى‌ و نيز از زيج‌ الغ‌ بيگ‌ ياد كرده‌ است‌ (همان‌، .(84 در زمينة شعر و ادب‌ از كسانى‌ چون‌ امرؤالقيس‌ كندي‌، مهلهل‌ بن‌ ربيعه‌، عنترة بن‌ شداد، عمر بن‌ ابوربيعة مخزومى‌، ابوالحسن‌ ابن‌ هانى‌ (ابونواس‌) و عبدالله‌ بن‌ معتز نام‌ برده‌ است‌ (همانجا). وي‌ با نظر انتقادي‌ به‌ آثار گذشتگاه‌ مى‌نگريست‌ و نوشته‌هاي‌ آنان‌ را با تجارب‌ شخصى‌ خود درمى‌آميخت‌.
ابن‌ ماجد دربارة گذشتگان‌ مى‌نويسد كه‌ در روزگاران‌ گذشته‌ مردم‌ دورانديش‌تر بودند و به‌ سبب‌ دورانديشى‌ و ترس‌ و احتياط از دريا، جز با دريانوردان‌ به‌ دريا نمى‌رفتند. دريانوردان‌ كشتيها را با دقت‌ آماده‌ مى‌كردند، مراقب‌ بادهاي‌ موسمى‌ بودند و كشتيها را بيش‌ از اندازه‌ بار نمى‌كردند، ولى‌ ما از آنان‌ آگاه‌تر و آزموده‌تريم‌ (همان‌، 112 .(82, ابن‌ ماجد به‌ ذكر مسافتها نيز پرداخته‌، مسافت‌ بندر سيراف‌ تا ساحل‌ مكران‌ را از طريق‌ دريا 7 روز راه‌ و از خشكى‌ تا خراسان‌ را حدود يك‌ ماه‌ و از خراسان‌ تا بغداد را حدود 3 تا 4 ماه‌ نوشته‌ است‌. بعضى‌ جهانگردان‌ ابن‌ ماجد را مخترع‌ قطب‌نما دانسته‌اند، ولى‌ اين‌ نكته‌ را نمى‌توان‌ بر واقعيات‌ منطبق‌ دانست‌. سر ريچارد برتون‌1 جهانگرد مشهور چنين‌ آورده‌ است‌ كه‌ دريانوردان‌ عدن‌ تا اواسط سدة 19م‌ شخصى‌ به‌ نام‌ شيخ‌ ماجد را قديسى‌ از مردم‌ سوريه‌ مى‌پنداشتند و او را مخترع‌ قطب‌نما مى‌خواندند و هرباربه‌هنگام‌ سفردريايى‌ نام‌ اورا برزبان‌ جاري‌مى‌كردند، فاتحه‌ مى‌خواندند و از وي‌ ياري‌ مى‌طلبيدند (فران‌، «درآمدي‌ بر ستاره‌شناسى‌»، .(227-228
ابن‌ ماجد ضمن‌ بحث‌ دربارة درياي‌ خزر آن‌ را بحرالقلزم‌ العجم‌ ناميده‌ و آن‌ را مقابل‌ بحرالقلزم‌ العرب‌ قرار داده‌ است‌. فران‌ و شوموفسكى‌ هر دو گمان‌ دارند كه‌ وي‌ اين‌ عنوان‌ را از كتاب‌ مسالك‌ الابصار فى‌ ممالك‌ الامصار، نوشتة شهاب‌الدين‌ ابن‌ فضل‌ عمري‌ (د 742ق‌/1341م‌)، اقتباس‌ كرده‌ باشد كه‌ نوشته‌ است‌: «در شمال‌ گيلان‌ درياي‌ قلزم‌ واقع‌ است‌» (فران‌، «عناصر ايرانى‌»، 206 ؛ شوموفسكى‌، «سه‌ راهنامه‌»، .(113-114
آثار و تصنيفات‌: ابن‌ ماجد آثار متعددي‌ نوشته‌ كه‌ تاكنون‌ 40 اثر از مصنفات‌ وي‌ شناخته‌ شده‌ است‌. وي‌ اغلب‌ آثار خود را در قالب‌ شعر بيان‌ كرده‌ است‌. كراچكوفسكى‌ بر اين‌ عقيده‌ بود كه‌ روش‌ مذكور از قديم‌ وجود داشته‌ تا به‌ خاطر سپردن‌ مطالب‌ آسان‌تر باشد («ادب‌ جغرافيايى‌ عرب‌»، .(561 مصنفات‌ وي‌ اغلب‌ به‌ صورت‌ ارجوزه‌ است‌، ولى‌ اشعار او هميشه‌ در بحر رجز نيست‌. هر يك‌ از اين‌ اراجيز به‌ تفاوت‌، 20 تا 300 بيت‌ است‌ و دربارة راههاي‌ دريايى‌ معين‌ و از مسائل‌ تخصصى‌ و دانش‌ ستاره‌شناسى‌ دريانوردي‌ گفت‌وگو دارند و در نوع‌ خود راهنماي‌ دريايى‌ محسوب‌ مى‌شوند (فران‌، «درآمدي‌ بر ستاره‌ شناسى‌»، 218 .(208,
عمده‌ترين‌ آثار ابن‌ ماجد را به‌ ترتيب‌ زير مى‌تواند برشمرد:
1. كتاب‌ الفوائد فى‌ اصول‌ علم‌ البحر و القواعد. اين‌ كتاب‌ به‌ نثر است‌ و در ميان‌ آثار وي‌ در درجة نخست‌ اهميت‌ قرار دارد. فران‌ آن‌ را معتبرترين‌ و مهم‌ترين‌ اثر وي‌ ناميده‌ است‌ (همان‌، .(219-220 تاريخ‌ نگارش‌ اين‌ كتاب‌ را 895ق‌/ 1490م‌ نوشته‌اند (شوموفسكى‌، «سه‌ راهنامه‌»، .(77 كراچكوفسكى‌ تاريخ‌ تدوين‌ آن‌ را متغير دانسته‌ و بر آن‌ است‌ كه‌ مؤلف‌ چندبار متن‌ كتاب‌ را اصلاح‌ كرده‌ و مطالبى‌ بر آن‌ افزوده‌ است‌. از اين‌ رو وي‌ با اتكا به‌ نظر فران‌ و نيز با اتكا به‌ نظر تشنر2 از 3 متن‌ مختلف‌ كتاب‌ ياد كرده‌ كه‌ در 880ق‌/1475م‌، 882ق‌/1478 و 895ق‌/ 1489م‌ نوشته‌ شده‌ است‌ (همان‌، .(561
ابن‌ ماجد در اين‌ كتاب‌ از مسائل‌ نظري‌ و عملى‌ دريانوردي‌ برپاية نوشته‌هاي‌ گذشتگان‌ و تجارب‌ شخصى‌ مطالبى‌ آورده‌ است‌. منطقة مورد بحث‌ او شامل‌ درياي‌ سرخ‌، خليج‌ فارس‌، اقيانوس‌ هند و جزاير هندوچين‌ است‌. اين‌ كتاب‌ مشتمل‌ بر 12 فصل‌ است‌ كه‌ نگارنده‌ هر يك‌ از فصول‌ را «فائده‌» ناميده‌ است‌. در فصل‌ نخست‌ از پيدايش‌ دريانوردي‌ مطالبى‌ آمده‌ است‌ كه‌ تا اندازه‌اي‌ افسانه‌آميز به‌ نظر مى‌رسد. ضمناً در اين‌ فصل‌ دربارة سوزن‌ مغناطيس‌ و عقربة قطب‌نما بحث‌ شده‌ است‌. فصل‌ دوم‌ مربوط به‌ مشخصات‌ معلمان‌ واقعى‌، وظايف‌ و حدود دانش‌ و آگاهى‌ آنهاست‌. فصل‌ سوم‌ دربارة تعيين‌ منازل‌ قمر است‌. فصل‌ چهارم‌ مربوط به‌ اَخنان‌ (خانه‌هاي‌) سى‌ و دوگانة قطب‌نما و بادنماست‌ كه‌ همراه‌ با شرح‌ و تفصيل‌ است‌. جا دارد گفته‌ شود كه‌ هنوز اين‌ طريقه‌ در بعضى‌ نواحى‌ متداول‌ است‌ و دريانوردان‌ محلى‌ درياي‌ سرخ‌ تقسيمات‌ رايج‌ در قطب‌نماهاي‌ اروپايى‌ را به‌ كار نمى‌بندند، بلكه‌ آن‌ را به‌ 32 خانه‌ بخش‌ مى‌كنند كه‌ با طلوع‌ و غروب‌ ستاره‌هاي‌ معين‌ ارتباط دارد و از روي‌ اخنان‌ معلوم‌ مى‌شود (كراچكوفسكى‌، همان‌، .(561 فصل‌ پنجم‌ از جغرافى‌ نگاران‌ و منجمان‌ پيشين‌ بحث‌ مى‌كند. فصل‌ ششم‌ مربوط به‌ راههاي‌ دريايى‌ است‌. فصل‌ هفتم‌ حاوي‌ ملاحظاتى‌ دربارة رصدهاي‌ نجومى‌ است‌ كه‌ غالباً از قياس‌ فاصلة ميان‌ ستارة قطبى‌ (جدي‌ يا «الجاه‌» معرب‌ گاه‌) (فران‌، «عناصر ايرانى‌»، با دو ستارة دب‌ اصغر (الفرقدان‌) و يك‌ ستارة دب‌ اكبر (النعش‌) است‌ (همو، «آموزشهاي‌ دريايى‌ سليمان‌ مهري‌1»، .(303 اين‌ ستارگان‌ هم‌ اكنون‌ نيز از ديدگاه‌ دريانوردان‌ واجد اهميت‌ بسيارند (كراچكوفسكى‌، همان‌، .(562 در مؤلفات‌ ابن‌ ماجد تعيين‌ مدارات‌ با درجه‌ معلوم‌ نمى‌شود، بلكه‌ به‌ وسيلة عاملى‌ صورت‌ مى‌پذيرد كه‌ در اصطلاح‌ وي‌ «اصبع‌» يا انگشت‌ ناميده‌ مى‌شود. شايد اين‌ اصطلاح‌ روش‌ ابتدايى‌ رصدگيران‌ قديم‌ باشد كه‌ معادل‌ يك‌ درجه‌ و 37 دقيقه‌ است‌. اين‌ روش‌ متعلق‌ به‌ اسطرلابهايى‌ است‌ كه‌ نه‌ با درجه‌، بلكه‌ به‌ مقياس‌ انگشت‌ تقسيم‌ شده‌اند. اصل‌ اين‌ روش‌ معلوم‌ نيست‌ و فران‌ نيز نتوانست‌ وجود آن‌ را نزد يونانيان‌، ايرانيان‌، مردم‌ چين‌، هند و اندونزي‌ تعقيب‌ كند (همانجا). ابن‌ ماجد تنها جغرافى‌ شناس‌ عرب‌ است‌ كه‌ خط استوا و نصف‌النهار را بر پاية مكتب‌ بطلميوس‌ به‌ 360 درجه‌ تقسيم‌ نكرده‌، بلكه‌ آن‌ را به‌ چيزي‌ معادل‌ 224 انگشت‌ بخش‌ نموده‌ است‌ كه‌ از دو طريق‌ به‌ دست‌ مى‌آيد. يكى‌ آنكه‌ هر خانة بادنما هفت‌ انگشت‌ است‌ و ديگر آنكه‌ هر يك‌ از منازل‌ بيست‌ و هشتگانة قمر هشت‌ انگشت‌ است‌ و در هر دو حال‌ نتيجه‌ چنين‌ مى‌شود كه‌ انگشت‌ معادل‌ يك‌ درجه‌ و 37 دقيقه‌ است‌ (همانجا). فصل‌ هشتم‌ دربارة علامات‌ نزديك‌ شدن‌ خشكى‌، ناوبري‌، فرماندهى‌ كشتى‌ و هدايت‌ آن‌ به‌ بنادر گجرات‌ (در نقشة ابن‌ ماجد «جوزرات‌») است‌ كه‌ ظاهراً در فعاليت‌ دريانوردي‌ وي‌ از اهميت‌ فراوان‌ برخوردار بوده‌ است‌ (همانجا؛ فران‌، «درآمدي‌ بر ستاره‌ شناسى‌»، .(202 مطالب‌ فصل‌ نهم‌ دربارة سواحل‌ است‌ و از رأس‌ الحد در جزيرةالعرب‌ آغاز مى‌شود. در اين‌ فصل‌ از 3 گروه‌ معلمان‌ نيز ياد شده‌ است‌ (همانجا). فصل‌ دهم‌ حاوي‌ شرحى‌ دربارة 10 جزيرة بزرگ‌ است‌ كه‌ عبارتند از: شبه‌ جزيرة عربستان‌ يا «جزيرةالعرب‌»، جزيرةالقمر (ماداگاسكار)، شمطره‌ (سوماترا)، جاوه‌، الغور كه‌ شوموفسكى‌ و كراچكوفسكى‌ آن‌ را همان‌ جزيرة تايوان‌ يا فرمز نوشته‌اند (همو، «سه‌ راهنامه‌»، 77 ؛ كراچكوفسكى‌، همان‌، 5620 )، سيلان‌ يا سرانديب‌ كه‌ در متن‌ نسخة خطى‌ گاه‌ «سرانديد» آمده‌ است‌ (شوموفسكى‌، «جزاير بزرگ‌»، .(175 زنگبار (درنقشه‌ زنجبار)، بحرين‌، سقطره‌ (سقطري‌) و ابن‌ گاوان‌ (فران‌، «درآمدي‌ بر ستاره‌ شناسى‌»، .(202 شوموفسكى‌ جزيرة ابن‌ گاوان‌ را «ابن‌ جوان‌» نوشته‌ است‌ («سه‌ راهنامه‌»، همانجا). فصل‌ يازدهم‌ مربوط است‌ به‌ بادهاي‌ موسمى‌ و دريانوردي‌. فصل‌ دوازدهم‌ شرحى‌ است‌ دربارة درياي‌ سرخ‌ (بحر قلزم‌ العرب‌) و جزاير آن‌ و نيز صخره‌هاي‌ زير آب‌.
2. حاوية الاختصار فى‌ اصول‌ علم‌ البحار، اين‌ كتاب‌ در ميان‌ آثار ابن‌ ماجد در درجة دوم‌ اهميت‌ قرار دارد و از آثار متقدم‌ او و مربوط به‌ 866ق‌/1462م‌ است‌. اين‌ اثر كه‌ منظوم‌ و به‌ صورت‌ ارجوزه‌ است‌، حاوي‌ مطالب‌ فشرده‌اي‌ دربارة اصول‌ دريانوردي‌ است‌ (همانجا). كراچكوفسكى‌ تاريخ‌ نگارش‌ آن‌ را پيش‌ از كتاب‌ الفوائد فى‌ اصول‌ علم‌ البحر و القواعد مى‌داند و معتقد است‌ كه‌ وي‌ در زادگاه‌ خود جلفار از نگارش‌ آن‌ فراغت‌ يافت‌ («ادب‌ جغرافيايى‌ عرب‌»، 563 ؛ فران‌، «راهنماي‌ عرب‌ و اسكودگاما»، .(295 اين‌ كتاب‌ 11 فصل‌ دارد و داراي‌ هزار بيت‌ است‌ (كراچكوفسكى‌، همانجا). فصل‌ اول‌ كتاب‌ دربارة نشانه‌هاي‌ نزديكى‌ خشكى‌، فصل‌ دوم‌ دربارة منازل‌ قمر و خانه‌اي‌ بادنما و قطب‌نما، انگشتها (الاصابع‌ و الترفا) است‌ كه‌ واژة اخير به‌ تقريب‌ برابر 97 ميل‌ دريايى‌ و معادل‌ يك‌ روز راه‌ دريانوردان‌ با سرعت‌ متوسط 4 ميل‌ و به‌ عبارت‌ ديگر 4 گره‌ دريايى‌ در هر ساعت‌ است‌ (همانجا). فصل‌ سوم‌ كتاب‌ شامل‌ مسائل‌ وقت‌شناسى‌ است‌. فصل‌ چهارم‌ و به‌ ديگر سخن‌ ارجوزة شمارة 4 اين‌ اثر عنوان‌ «تحفة القضاة» دارد كه‌ در آن‌ ابن‌ ماجد قبله‌ را از طريق‌ نصف‌النهار و مدار مكة معظمه‌ و مسجدالحرام‌ ضمن‌ استفاده‌ از قطب‌نما معلوم‌ و مشخص‌ كرده‌ است‌. فصلهاي‌ پنجم‌ تا هشتم‌ شامل‌ گزارش‌ دربارة راههاي‌ مختلف‌ كشتيرانى‌ در اقيانوس‌ هند، درياها و خليجهاي‌ آن‌ است‌. فصل‌ نهم‌ در رصديابى‌ و مطالعة ستارگان‌ است‌. فصل‌ دهم‌ و يازدهم‌ مسائل‌ مختلف‌ دريانوردي‌ از جمله‌ توضيح‌ واژة «زام‌» (جمع‌ آن‌: زوام‌) است‌ كه‌ آن‌ را وسيلة تعيين‌ كنندة مسافات‌ دانسته‌ است‌. در كتاب‌ عجائب‌ الهند نيز اين‌ واژه‌ آمده‌ است‌. كراچكوفسكى‌ مى‌نويسد: «چنانكه‌ اكنون‌ معلوم‌ شده‌ زام‌ يك‌ هشتم‌ راه‌ دريايى‌ در يك‌ شبانه‌ روز و در واقع‌ حدود 3 ساعت‌ راه‌ است‌» (همان‌، .(563
3. ارجوزة معروف‌ به‌ المعربة، كه‌ از دريانوردي‌ در خليج‌ عدن‌، بحث‌ مى‌كند و تاريخ‌ نگارش‌ آن‌ 890ق‌/1485م‌ است‌.
4. قبلة الاسلام‌ فى‌ جمعى‌ الدنيا، يا تحفة القضاة. اين‌ اثر شامل‌ مطالبى‌ است‌ دربارة تعيين‌ قبلة هر محل‌. تاريخ‌ نگارش‌ آن‌ 893ق‌/ 1488م‌ است‌.
5. ارجوزة برّالعرب‌ فى‌ خليج‌ فارس‌، كه‌ در آن‌ از كشتيرانى‌ در طول‌ سواحل‌ عربستان‌ تا خليج‌ فارس‌ بحث‌ شده‌ است‌.
6. ارجوزة فى‌ قسمة الجمّة على‌ بنات‌ نعش‌، كه‌ از صورت‌ فلكى‌ دب‌ اكبر بحث‌ مى‌كند و تاريخ‌ آن‌ 900ق‌/1494م‌ است‌ (فران‌، «راهنماي‌ عرب‌ واسكودگاما»، 296 -295 ؛ دانشنامه‌ ). شوموفسكى‌ بر آن‌ است‌ كه‌ تصنيف‌ اين‌ ارجوزه‌ حدود 24 سال‌ پس‌ از نگارش‌ حاوية الاختصار، يعنى‌ حدود 900ق‌/1495م‌ صورت‌ پذيرفته‌ است‌ («سه‌ راهنامه‌»، .(78
7. ارجوزة مشهور به‌ كنز المعالمة و ذخيرتهم‌ فى‌ علم‌ المجهولات‌ فى‌ البحر و النجوم‌ و البروج‌، كه‌ فاقد تاريخ‌ است‌، ولى‌ فران‌ زمان‌ نگارش‌ آن‌ را حدود 894ق‌/1489م‌ نوشته‌ است‌. در اين‌ ارجوزه‌ از كرات‌ فلكى‌ و صور منطقة البروج‌، كواكب‌ و غيره‌ بحث‌ شده‌ است‌.
8. ارجوزة فى‌ النتخاب‌ لبّر الهند و برّالعرب‌، كه‌ در آن‌ از پهلو گرفتن‌ در كرانه‌هاي‌ غربى‌ هندوستان‌ و سواحل‌ عربستان‌ به‌ تقريب‌ از 25 تا 6 عرض‌ شمالى‌ بحث‌ مى‌شود (در دانشنامه‌ اشتباهاً 60 درجه‌ آمده‌ است‌). اين‌ ارجوزه‌ فاقد تاريخ‌ است‌.
9. ارجوزة ميميات‌ الابدال‌، مربوط به‌ بعضى‌ ستارگان‌ به‌ منظور ناوبري‌ و راهنمايى‌ دريايى‌ است‌.
10. ارجوزة مخمسة، كه‌ از بعضى‌ ستارگان‌ شمالى‌ بحث‌ كرده‌ است‌.
11. ارجوزه‌اي‌ دربارة ماههاي‌ بيزانسى‌ (روم‌ شرقى‌)، كه‌ فران‌ زمان‌ نگارش‌ آن‌ را پيش‌ از 894ق‌/1489م‌ نوشته‌ است‌.
12. ارجوزة ضربيةالضرائب‌ (بى‌تاريخ‌)، كه‌ در آن‌ دربارة بهره‌ گيري‌ از ستارگان‌ در كار دريانوردي‌ بحث‌ شده‌ و حاوي‌ آموزشهاي‌ كلى‌ براي‌ دريانوردان‌ است‌.
13. منظومه‌اي‌ است‌ نجومى‌ و فاقد عنوان‌ در بحر رجز كه‌ به‌ على‌بن‌ ابى‌ طالب‌(ع‌) تقديم‌ شده‌ و شامل‌ مطالبى‌ پيرامون‌ منازل‌ قمر و محل‌ صحيح‌ آنها در آسمان‌ است‌. اين‌ منظومه‌ نيز پيش‌ از 894ق‌/1489م‌ نوشته‌ شده‌ است‌ (فران‌، همان‌، 296 ؛ دانشنامه‌ ).
14. منظومة مشهور به‌ القصيدة المكية، كه‌ در بارة راههاي‌ دريايى‌ از مكه‌ به‌ جده‌، دماغة فَرتَك‌، كاليكوت‌، دابول‌، كُنكان‌، گجرات‌، اطواح‌، هرمز (هراميزدرمنظومه‌) است‌ (شوموفسكى‌،همان‌، .(78 اين‌منظومه‌ نيز فاقد تاريخ‌ است‌.
15. ارجوزة نادرة الابدال‌، كه‌ فران‌ تاريخ‌ تصنيف‌ آن‌ را پيش‌ از 894ق‌/1489م‌ دانسته‌ است‌. اين‌ ارجوزه‌ مربوط به‌ بعضى‌ ستارگان‌ است‌ (همانجا).
16. قصيدة معروف‌ به‌ الذهبية، كه‌ در آن‌ از اظهار نظر پيرامون‌ صخره‌ها، كوههاي‌ ساحلى‌، مناطق‌ داراي‌ عمق‌ زياد و نشانه‌هاي‌ نزديك‌ شدن‌ خشكى‌ از قبيل‌ پرندگان‌ و بادها و نيز از پهلو گرفتن‌ بر دماغه‌ها در زمان‌ وزش‌ بادهاي‌ موسمى‌ و مطالبى‌ از اين‌ قبيل‌ بحث‌ شده‌ است‌. تاريخ‌ تصنيف‌ اين‌ قصيده‌ را 16 ذيحجة 882ق‌/21 مارس‌ 1478م‌ نوشته‌اند (همان‌، 297 ؛ دانشنامه‌ ) كه‌ منطبق‌ با اول‌ فروردين‌ ماه‌ است‌.
17. ارجوزة الفائقة، كه‌ دربارة رصد و ارتفاع‌ ستارگان‌ از جمله‌ برج‌ الضفدع‌ است‌. تاريخ‌ اين‌ ارجوزه‌ مشخص‌ نيست‌. فران‌ (همان‌، زمان‌ تصنيف‌ آن‌ را پيش‌ از 894ق‌/1489م‌ دانسته‌ و دانشنامه‌ پيش‌ از 880ق‌ نوشته‌ است‌.
18. ارجوزة البليغة، كه‌ دربارة رصد دو ستارة سهيل‌ و سماك‌ رامح‌ است‌ (شوموفسكى‌، همان‌، 136 ؛ دانشنامه‌ ). اين‌ ارجوزه‌ فاقد تاريخ‌ است‌.
19. 9 فصل‌ كوتاه‌ كه‌ به‌ نثر نوشته‌ شده‌ و مربوط به‌ تحقيق‌ دربارة اقيانوس‌ هند و سواحل‌ آن‌، عرض‌ جغرافيايى‌ بعضى‌ بنادر، صورت‌ سواحل‌ و شيوة پهلو گرفتن‌ در كرانه‌هاي‌ غربى‌ هندوستان‌ است‌. ابن‌ ماجد در اين‌ نوشته‌ از 10 جزيرة بزرگ‌ اقيانوس‌ هند، نواحى‌ ساحلى‌ آسيا و افريقا، بادهاي‌ موسمى‌ موافق‌، درياي‌ سرخ‌ و جزييات‌ مربوط به‌ آن‌، صخره‌ها و اعماق‌ اين‌ دريا بحث‌ كرده‌ است‌ (فران‌، همانجا؛ شوموفسكى‌، «جزاير بزرگ‌»، .(173-179
20. ارجوزة السبعية، كه‌ در 7 بخش‌ نوشته‌ شده‌ است‌ و از 7 دانش‌ دريانوردي‌ بحث‌ مى‌كند. تاريخ‌ نگارش‌ اين‌ ارجوزه‌ 888ق‌/ 1483م‌ است‌.
21. قصيده‌اي‌ دربارة ستاره‌شناسى‌ كه‌ زمان‌ نگارش‌ آن‌ پيش‌ از 894ق‌/1489م‌ است‌.
22. قصيده‌اي‌ فاقد عنوان‌ كه‌ حاوي‌ مطالعه‌ دربارة ستارگانى‌ است‌ كه‌ براي‌ پهلو گرفتن‌ كشتى‌ مفيد به‌ نظر مى‌رسند. در اين‌ قصيده‌ از كرانه‌هاي‌ ديو1 تا دابول‌2 بحث‌ شده‌ است‌. اين‌ قصيده‌ فاقد عنوان‌ و زمان‌ نگارش‌ آن‌ پيش‌ از 894ق‌/1489م‌ است‌، ولى‌ در بعضى‌ نوشته‌ها نام‌ اين‌ قصيده‌ الهادية آمده‌ است‌ (فران‌، همانجا؛ دانشنامه‌ ).
از ديگر آثار ابن‌ ماجد 3 منظومه‌ است‌ كه‌ نخست‌ در مجموعة آثار خطى‌ موزة آسيايى‌ لنينگراد به‌ دست‌ آمد (كراچكوفسكى‌، «راهنماي‌ واسكودگاما»، 78 -74 )، ولى‌ بعدها در مجموعة نسخ‌ خطى‌ انستيتوي‌ خاورشناسى‌ فرهنگستان‌ علوم‌ اتحاد شوروي‌ شعبة لنينگراد (شم .(B-992 قرار گرفت‌ (شوموفسكى‌، همان‌، 67 .(65,
كتابى‌ كه‌ منظومه‌هاي‌ ابن‌ ماجد در آن‌ گنجانده‌ شده‌، شامل‌ 7 اثر در زمينه‌هاي‌ مختلف‌ از چند نويسنده‌ بود (همان‌، .(67 اين‌ كتاب‌ توسط كراچكوفسكى‌ به‌ شوموفسكى‌ معرفى‌ شد و وي‌ فعاليت‌ خود را در بارة 3 منظومة ابن‌ ماجد در اين‌ كتاب‌ متمركز كرد. ولى‌ جنگ‌ جهانى‌ دوم‌ و محاصرة لنينگراد مانع‌ بررسى‌ كامل‌ آن‌ شد. پس‌ از جنگ‌ جهانى‌ دوم‌ در اوت‌ 1946، شوموفسكى‌ به‌ لنينگراد بازگشت‌ و نسخة خطى‌ ياد شده‌ را كه‌ فران‌ فرصت‌ بررسى‌ آن‌ را نيافته‌ بود، در عين‌ سلامت‌ ديد. از آن‌ زمان‌ مطالعة منظومه‌ از سرگرفته‌ شد (همان‌، .(67-68 سرانجام‌ در 1957م‌ نسخة مذكور با ترجمة روسى‌ از سوي‌ انستيتوي‌ خاورشناسى‌ فرهنگستان‌ علوم‌ اتحاد شوروي‌ شعبة لنينگراد به‌ همت‌ شوموفسكى‌ انتشار يافت‌. كتاب‌ با عنوان‌ ثلاث‌ راهمانجات‌ المجهولة لاحمد بن‌ ماجد ربان‌ رحلة فاسكودي‌ جاما (سه‌ راهنامة مجهول‌ احمد بن‌ ماجد راهنماي‌ سفر واسكودگاما) است‌ كه‌ از نسخة عربى‌ منحصر به‌ فرد اخذ شده‌ است‌. دو منظومة مذكور در بحر رجز و منظومة سوم‌ در بحر طويل‌ است‌.
ارجوزة نخستين‌ِ كتاب‌، ارجوزة السفالية نام‌ دارد كه‌ در بارة شناسايى‌ گذرگاههاي‌ دريايى‌، اندازه‌گيريهاي‌ نجومى‌ از مالابار = ملبار (مليبار در ارجوزه‌) و كنكان‌ (كنكن‌ در ارجوزه‌) و گجرات‌ (جوزرات‌ در ارجوزه‌) و سند و اطواح‌ تا سيف‌ الطويل‌ و از آنجا تا نواحى‌ السواحل‌ و زنگبار و ارض‌ سفاله‌ (سواحل‌ و سفاله‌ در محدودة كنيا و تانزانياي‌ كنونى‌) و ماداگاسكار و جزاير آن‌ است‌. ارجوزه‌ شامل‌ همة نوادر علوم‌ اين‌ نواحى‌ تا انتهاي‌ جنوبى‌ زمين‌ و بيان‌ اندازه‌هايى‌ است‌ كه‌ معلم‌ (راهنماي‌ دريانوردي‌) از طريق‌ آنها كاستى‌ و فزونى‌ را در همة اخنان‌ (خانه‌ها) مى‌شناسد و وصف‌ نوادر اين‌ راه‌ شامل‌ اندازه‌ها، نواحى‌ گذرگاهها، ساكنان‌ زمين‌ و پادشاهان‌ آنها، بادهاي‌ موسمى‌ و سفر به‌ آن‌ سرزمينها و راه‌ كشف‌ شدة چهارمين‌ معلم‌ (پس‌ از 3 معلم‌ نخستين‌) است‌ (ابن‌ ماجد، 3). گمان‌ مى‌رود تاريخ‌ نگارش‌ اين‌ ارجوزه‌ پس‌ از 906ق‌/1501م‌ باشد (همو، 25). از اين‌ نوشته‌ گرچه‌ تاريخ‌ درگذشت‌ ابن‌ ماجد مشخص‌ نمى‌شود، ولى‌ معلوم‌ مى‌گردد كه‌ پس‌ از اين‌ سال‌ بوده‌ است‌.
ارجوزة دوم‌ المعلقية نام‌ دارد و شامل‌ مطالبى‌ دربارة سرزمين‌ هند تا سيلان‌، ناك‌ باري‌، سرزمين‌ سيام‌ (هندوچين‌)، ملعقه‌ و جاوه‌ و متعلقات‌ آن‌ از جزاير، آب‌ سنگها (صخره‌هاي‌ مرجانى‌) و جايگاههاي‌ آنها، مشخصات‌ اين‌ سرزمينها، شهرها و جميع‌ متعلقات‌ آنها در شرق‌ و جنوب‌ و غور (تايوان‌) و چين‌ تا حدود صخره‌هاي‌ آتشفشانى‌ مشرف‌ به‌ اقيانوس‌ است‌ كه‌ ابن‌ ماجد آن‌ را دريا مى‌نامد و مى‌نويسد «در پس‌ آن‌ چيزي‌ جز كوه‌ قاف‌ نيست‌» (همو، 30).
ارجوزة سوم‌ التائية نام‌ دارد كه‌ از دو منظومة ديگر كوتاه‌تر است‌. اين‌ ارجوزه‌ شامل‌ مطالبى‌ است‌ دربارة راه‌ جده‌ تا عدن‌ و شرح‌ گذرگاهها و مقياسهاي‌ دريايى‌ كه‌ ابن‌ ماجد آن‌ را درياي‌ بزرگ‌ «بحر الكبير» ناميده‌ است‌ (ص‌ 44).
ابن‌ ماجد از كوشش‌ پرتغاليان‌ براي‌ گذر از طريق‌ دماغة اميد نيك‌ و دخول‌ به‌ اقيانوس‌ هند و نيز از دستبردهاي‌ آنان‌ در سواحل‌ شرق‌ افريقا آگاه‌ بود. بنابه‌ نوشتة او فرنگيان‌ (اروپاييان‌) با گذر از مدخل‌ كه‌ همان‌ راه‌ دماغة اميد نيك‌ است‌ و ميان‌ سفاله‌ و مغرب‌ (شمال‌ افريقا) واقع‌ است‌ به‌ سفاله‌ رسيدند، آنگاه‌ به‌ هندوستان‌ رفتند و بعد به‌ زنگبار درآمدند و سرانجام‌ از همان‌ راه‌ بازگشتند. ابن‌ ماجد تاريخ‌ اين‌ ماجرا را 900ق‌/1495م‌ نوشته‌ است‌ (ص‌ 25). وي‌ سپس‌ متذكر مى‌گردد كه‌ فرنگان‌ در 906ق‌/1501م‌ بار ديگر به‌ هندوستان‌ رفتند، خانه‌هايى‌ در آن‌ ديار خريدند و در آنها سكنى‌ گزيدند و به‌ فرمانروايان‌ سامري‌ (زموريان‌ كرالا) كه‌ وي‌ آنان‌ را به‌ صورت‌ «سوامر» آورده‌ است‌، اتكا كردند، چندان‌ كه‌ مردم‌ به‌ آنان‌ ظنين‌ شدند (همانجا). از نوشته‌هاي‌ ابن‌ ماجد چنين‌ برمى‌آيد كه‌ از راهنمايى‌ پرتغاليان‌ احساس‌ شرمساري‌ مى‌كرد. وي‌ با اندوه‌ از ورود فرنگان‌ (پرتغاليان‌) به‌ كاليكوت‌ ياد كرده‌ و نوشته‌ است‌ كه‌ آنان‌ به‌ كاليكوت‌ درآمدند، به‌ خريد و فروش‌ دست‌ زدند، با خودسريهاي‌ خويش‌ و ضمن‌ تكيه‌ بر فرمانروايان‌، عرصه‌ را به‌ ديگران‌ تنگ‌ كردند و بيزاري‌ از اسلام‌ را با خود به‌ همراه‌ آوردند و مردم‌ را با دهشت‌ و نگرانى‌ دست‌ به‌ گريبان‌ كردند (شوموفسكى‌، «سه‌ راهنامه‌»، .(10
مآخذ: ابن‌ ماجد، احمد، «ثلاث‌ راهمانجات‌ المجهولة»، (نك: شوموفسكى‌ در مآخذ لاتين‌)؛ دانشنامه‌؛ نظامى‌ گنجوي‌، خمسه‌، تهران‌، 1336ش‌؛ نيز:
3 ; Ferrand, Gabriel, X L' E l E ,emt persan dans les textes nautiques arabes des XV p et XVI p si I cles n , JA, Paris, avril - juin 1927, vol. CCIV; id, X Les instructions nautiques de Sulaym ? n al Mahri (XVI q si I cle) n , Annales de g E ographie, 1923, vol. XXXI; id, Introduction D l'astronomie' noutique arabe, ed. Fuat sezgin, Frankfurt (reprint 1986) id, X Le pilote arabe de Vasco de Gama n , Annales de g E ographie, 15 Juillet 1922, vol. XXXI; id, Relations de uoyages et textes g E ographiques arabes, persans et turcs relatifs D l E xtr A me orient du VIII q au XVIII q si E cles, ed, Fuat Sezgin, Frankfurt (reprint 1986); IA; Krachkovskii, Ignati, X Arabskaia geograficheskaia litratura n , Izbrannie Sochineniia, Moscow / Leningrad, 1954, vol. IV; id, X Lotsman Vasdo da Gamy n , Izbrannie Socnineniia, Moscow / Leningrad, 1955, vol. I; Shumouskii, Teodor, Tri neizuestnye losii Ahmada Libn Madjida arabskogo lotsmana uasko ka gamy, Moscow / Leningrad, 1957; id, X Velikie ostrova v morskoy entsiklopedii Akhmada ibn Madzhida XV v n , Strany i narody Vostoka, Moscow, Izdatelstvo Nauka, 1976.
عنايت‌الله‌ رضا
تايپ‌ مجدد و ن‌ * 1 * زا
ن‌ * 2 * زا
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1707
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست