اِبْنِ صوفى، نجمالدين ابوالحسن على بن ابوالغنائم محمد (ح 390- ح
460ق/1000- 1068م)، نسب شناس شيعى. ابن صوفى به علت انتساب به نيايش،
عُمَر الاطرف، فرزند حضرت على (ع) معروف به ابن تغلبيه (مروزي، 173) به
عُمَري و نيز علوي مشهور است (ابن شهر آشوب، 68). ابن صوفى (ص 157) در
بيان نسب زيد بن على (ع) به مذهب اثناعشري خود اشاره كرده است. پدر ابن
صوفى، ابوالغنائم محمد، معروف به ابن مهلبيه (مروزي، 174- 175) نيز از
مراجع علم انساب به شمار مىآمد (مدنى، 485). در واقع نسب شناسى در خاندان
ابن صوفى سابقهاي ديرينه داشت و حتى نياي ششم وي، محمد صوفى كه ابن
صوفى بدو منسوب است و به فرمان هارون الرشيد به قتل رسيد (مرعشى، 8)، نيز
نسب شناس بود (مروزي، 175).
ابن صوفى در بصره متولد شد و همانجا پرورش يافت و چنانكه خود مىگويد (ص
291)، از كودكى به دانشهاي گوناگون و به ويژه نسب شناسى پرداخت و از محضر
استادانى بزرگ بهره برد (همانجا). در كتابهاي مختلف نام تقريباً 20 تن از
استادان ابن صوفى را مىتوان يافت. وي برخى از آنان را در المجدي نام
برده است. از جمله ابوالحسن محمد مشهور به عبيدلى، پدر خويش ابوالغنائم،
ابوعبدالله حسين بن محمدبن طباطباي علوي، ابوعلىبن شهاب عُكبري،
ابوعبدالله حمويه، ابوعلى قطان مقري، ابن كتيلة حسينى و ابن خداع مصري
(جم). ابن صوفى با سيد مرتضى معاصر بود و اين دو در 425ق در بغداد با يكديگر
ديدار داشتند (ابن صوفى، 125). به نوشتة مدنى (ص 485) ابن صوفى از محضر سيد
مرتضى بهره برده و از او و برادرش شريف رضى حديث روايت كرده است، اما خود
ابن صوفى اشارهاي در اين باره ندارد.
ابن صوفى در 423ق از بصره به موصل مهاجرت كرد و در اين شهر همسر گزيد و
ماندگار شد. وي براي كسب تجربه و دانش اندوزي به سرزمينها و شهرهاي بسياري
چون رمله، نصيبين، شام، مَيّافارفين، مصر، عمان، كوفه و عكبرا مسافرت كرد
(مرعشى، 35). به نظر مىرسد كه ابن صوفى در سالهاي 407 تا 420ق، اگر نه
يكسره، دست كم بسياري از اوقات را در بغداد به سر برده باشد (مهدوي، 119-
120). به نوشتة ابن طقطقى در الاصيلى، ابن صوفى در موصل درگذشت (نك:
مرعشى، 9). ابن طاووس او را سرآمد نسب شناسان روزگار خود شمرده است (افندي،
4/234) و به گفتة ابن عنبه (ص 368) قول ابن صوفى در اين زمينه حجت بود.
ابن صوفى را اديب و شاعر (فخر رازي، 190) و فقيه (كمونه، 255) نيز
دانستهاند.
آثار: المجدي فى انساب الطالبيين. ابن صوفى در 443ق به مصر سفر كرد و در
آنجا برخى از آثار خود را به مجدالدوله ابوالحسن احمد نقيب النقباي طالبيان
در حكومت فاطميان عرضه داشت (ابن صوفى، 4). ابوطالب محمد پسر مجدالدوله از
ابن صوفى خواست (قس: مرعشى، 36) تا كتابى مختصر در انساب بنگارد (ابن
صوفى، 5). او نيز كتاب را به پاس عنايت مجدالدوله بدو منسوب كرد و آن را
المجدي ناميد (همانجا). ابن طباطبا (ص 317) از نويسندگان معاصر ابنصوفى
نخستين كسى است كه از اين كتاب نام برده و اين نكته نشان مىدهد كه
المجدي در زمان حيات مؤلف از شهرت و اعتبار برخوردار بوده است. المجدي در
نسب پيامبر اكرم(ص) و امامان شيعه تا امام جواد (ع) و فرزندان و نوادگان
آنها نوشته شده و ابن صوفى (همانجا) مذاهب علماي انساب و اختلاف آراء آنان
را نيز در اين اثر گنجانده است. اين كتاب يكى از آثار كهن و معتبر علم
انساب است (مرعشى، 33؛ افندي، 4/232؛ قمى، 1/337) كه برخى، از جمله ابن
طاووس حلى، بر آن تعليقه نوشتهاند (افندي، همانجا). المجدي در 1409ق به
كوشش احمد مهدوي دامغانى در قم به چاپ رسيده است.
آثار منسوب: 1. الرسائل، در علم انساب (ابن شهر آشوب، 68)؛ 2. الشافى، در
علم انساب (همانجا). به نوشتة ابن طقطقى اين كتاب در دو جزء است كه اولى
به شرح نسب بنى عباس و دومى به نسب فرزندان حضرت على (ع) اختصاص دارد
(مرعشى، 32-33؛ قس: ابن طاووس، 125). اين كتاب تاكنون به دست نيامده
است؛ 3. العيون، در علم انساب (ابن شهر آشوب، همانجا)؛ 4. المبسوط، در انساب
(ابن عنبه، 368؛ ابن طاووس، همانجا). به نوشتة ابن طقطقى، المبسوط كتابى
بزرگ در چند جلد بوده است. وي اين كتاب را به خط خود ابن صوفى ديده و از
آن نقل كرده است (نك: مرعشى، 32)؛ 5. المشجر، در علم انساب (ابن عنبه،
همانجا). افندي (4/233) اين كتاب را با عنوان المشجرات آورده و آقابزرگ
(4/183) آن را تشجير و در جايى ديگر (21/46) مشجر النسب ذكر كرده و احتمال
داده است كه تشجير يا مشجر همان انساب الطالبيين يا المجدي باشد (همو،
2/381)، اما از آنجا كه ابن عنبه (همانجا) المجدي و المشجر را دو اثر مستقل
شمرده است، نمىتوان اين احتمال را نزديك به صواب دانست.
مآخذ: آقا بزرگ، الذريعة؛ ابن شهر آشوب، محمد، معالم العلماء، نجف، 1380ق/
1961م؛ ابن صوفى، على، المجدي فى انساب الطالبيين، به كوشش احمد مهدوي
دامغانى، قم، 1409ق؛ ابن طاووس، على، فرج المهموم، قم 1363ش؛ ابن
طباطبا، ابراهيم، منتقلة الطالبية، به كوشش محمد مهدي حسن خرسان، نجف،
1388ق/ 1968م؛ ابن عنبه، احمد، عمدة الطالب، به كوشش محمد حسن آل
طالقانى، نجف، 1380ق/1961م؛ افندي، عبدالله، رياض العلماء، به كوشش احمد
حسينى، قم، 1401ق؛ فخر رازي، الشجرة المباركة، به كوشش مهدي رجايى، قم،
1409ق؛ قمى، عباس، الكنى و الالقاب، نجف، 1389ق/1969م؛ كمونه، عبدالرزاق،
منية الراغبين فى طبقات النسابين، نجف 1392ق/1972م؛ مدنى، سيد على خان،
الدرجات الرفيعة فى طبقات الشيعة، 1381ق/1962م؛ مرعشى، مقدمه بر المجدي
(نك: ابن صوفى در همين مأخذ)؛ مروزي، اسماعيل، الفخري فى انساب الطالبيين،
به كوشش مهدي رجايى، قم، 1409ق؛ مهدوي، مقدمه بر المجدي (نك: ابن صوفى
در همين مآخذ).
مهيار علوي مقدم
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا