اَبْرَقُ الرَّبَذَه، ناحيهاي در مشرق و شمال مدينه، در 130 ميلى آن (به ميل عربى) كه از چراگاهها و از منازل قبيلة بنى ذبيان بوده است (ياقوت، 1/68؛ بغدادي، 1/12؛ دائرةالمعارف الاسلامية، ذيل ذبيان). ابرق به معنى خاكِ آميخته با سنگ و ريگ و گل است و هرچه در آن سياهى و سفيدي باشد. اين واژه به كلمات و نامهاي ديگري اضافه شده است، مانند: ابرق الباري، ابرق عمران، ابرق الكبريت، ابرق الحنان و ابرق ذي الجموع (ياقوت، 1/65، 68؛ خوري، 1/22؛ حائري، 3/4). شايد اين جايگاه به دليل سياه و سفيد بودن سنگ و خاكش، به اين نام خوانده شده باشد. دربارة پيشينة تاريخ ابرق الربذه آگاهى چندانى در دست نيست. مورخان همواره با نام قبيلة بين ذبيان كه ساكنان اصلى اينجا بودهاند، از آن ياد كردهاند. اينان از دو رويداد خبر دادهاند كه به روزگار جاهلى در اين ناحيه اتفاق افتاده است: يكى رويداد يوم شعب جبله بوده كه در آن طوايف بنى عامر و بنى عبس با قبايل بنى ذبيان و بنى تميم به چنگ پرداختهاند و ديگري يوم الهبائة كه جنگ ديگري ميان بنى عبس و بنى ذبيان بوده است (ابن عبدربه، 5/141، 156؛ على، 3/277). بنى ذبيان كه در اين سرزمين مىزيستند، از قيس عيلان و از نژاد مضربن نزاز بودند. پيدايش بنى ذبيان همراه است با جنگ داحس و غبراء، معروف به جنگ بسوس كه تا 579م،به مدت 40 سال، ادامه داشته است. بنى ذبيان در 8ق/629م به دعوت پيامبر اكرم (ص) به اسلام گرويدند و پيامبر در 9ق عبدالله بن لُتْبيَّة بن ثعلبه را براي گرفتن زكات نزد آنان فرستاد. مهمترين رويداد تاريخى در ابرق الربذه مربوط به زمان ابوبكر در نخستين روزهاي خلافت او بوده است. در اين زمان قبايل اطراف مدينه و عربستان از اسلام روگردان شدند و بر مدينه تاختند. قبايل ثعلبة بن سعد و عبس و مرّة در ابرق الربذه گرد آمدند و گروهى از بنى كنانه با آنان همداستان و آمادة تاختن به مدينه گشتند. اينان دو گروه شدند: گروهى در ابرق ماندند و گروهى به ذوالقصه رفتند. اين قبايل نمايندگانى به مدينه فرستادند تا به ابوبكر بگويند كه از خواندن نماز روي گردان نيستند، اما اجازه مىخواهند كه زكات ندهند. ابوبكر مخالفت كرد و بر سر آنها لشكر فرستاد. در اين جنگ مسلمانان پيروز شدند. به هنگام بازگشت اسامة بن زيد به مدينه (60 روز پس از درگذشت پيامبر)، ابوبكر وي را در مدينه به جاي خود گذاشت و با سپاهى به سوي قبايل مرتد راند كه دوباره در ذوالقصه و ابرق گرد آمده بودند. ابوبكر در ابرق الربذه با مرتدان درگير شده و آنان را شكست داد. سران آنها حارص و عوف رو به گريز نهادند و بنى ذبيان و قبايل ديگر از پى آنها روان شدند. ابوبكر چند روزي در ابرق ماند و چون روا نمىداشت كه بن ذبيان بار ديگر بر آنجا دست يابند، آن را چراگاه اسبان و دامهاي مسلمانان ساخت واز ورود قبايل بنى ذبيان جلوگيري كرد (طبري، 1/243-247، 319؛ ابن اثير، 2/344- 345؛ ابن كثير، 6/313-314؛ ابن خلدون 1/474، 475، 479). مآخذ: آيتى، ابراهيم، تاريخ پيامبر اسلام، به كوشش ابوالقاسم گرجى، تهران، 1362ش، ص 5، 611؛ ابن اثير، الكامل؛ ابن خلدون، العبر، ترجمة عبدالمحمد آيتى، تهران، 1363ش؛ ابن عبدربه، احمد، العقدالفريد، به كوشش احمد امين، قاهره، 1372ق؛ ابن كثير، البداية و النهاية، قاهره، مطبعة السعادة؛ بغدادي، صفى الدين، مراصدالاطلاع، به كوشش على محمد يجاوي، قاهره، 1373ق؛ خوري، ميخائيل و سليم شحاده، آثارالادهار، بيروت، 1291ق؛ دائرة المعارف الاسلامية؛ طبري، تاريخ، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، 1387ق؛ على، جواد، المفصل فى تاريخ العرب قبل الاسلام، بغداد، 1976م؛ ياقوت، بلدان، بيروت، 1399ق/1979م. على رفيعى تايپ مجدد و ن * 1 * زا ن * 2 * زا