اَبانِ اَحْمَر، ابوعبداللـه، ابانبن عثمانبن یحییبن زکریایِ لؤلؤی بَجَلّی (د ح
200ق/815م)، فقیه، محدث، ادیب و نسبشناس شیعی عراقی. سمعانی «احمر» را یکی از
شاخههای قبیلۀ «ازد» دانسته است (1/124). دربارۀ عنوان «بجلی» او نظریات مختلفی
ابراز شده است، برخی گفتهاند که او وابسته به شاخهای از قبیلۀ بنی سلیمبن منصور
بوده و این قبیله نیز به «بَجْلَه» دختر هناه بن مالک بن فهم منسوب بوده است و برخی
نیز وی را وابسته به «بَجیلَه» قبیلهای در یمن دانستهاند. ابراهیم بن ابی بکره
شامی، ایراهیم بن عبدالحمید بن ذی حمایه، ابواسحاق ابراهیم بن محمد محمد فزاری،
ارطاه بن منذر، بکربن خُنَیس، حارث بن نَبهان، حسن بن ابی جعفر، حسن بن صالح بن
حیّ، حفص ابن جُمیع، حفص بن عمر الابار قاضی حلب، حمّادبن سلمه، حمّادبن واقد، خلیل
بن مُرّه، داوودبن زبرقان، زیدبن حبان رقی، سعیدبن بشیر، سعیدبن عامر ضُبَعی، شهاب
بن خِراش، صالح مُری، طُعمه بن عمرو جعفری، عبادبن عباد مُهلبی، عبدالرحمن بن ثابت
بن ثوبان، عبدالرحیم بن واقد، عمران قطان، عَنْبَسه بن عبدالرحمن قرشی، فُضیل بن
عیاض، محمدبن جُحاده، محمدبن فضل بن عطیه، معمربن راشد، ابوحنیفه نعمانبن ثابت،
یزیدبن هارون و ابوعاصم عبادانی (حافظ مزی، 2/20).
با اینهمه رجالشناسان، اعم از شیعی و سنی، ابن ابی عیاش را توثیق نکردهاند (طوسی،
رجال، 106؛ علامۀ حلّی، 99؛ حلی، 414). البته برخی از رجالشناسان متأخر شیعی مانند
حاج میرزا حسین نوری (3/32) و مامقانی (1/3) کوشیدهاند او را «موثق» نشان دهند،
اما دلایل آنان در این باب وافی به مقصود نیست. محدثان بنام اهل سنت نیز او را در
مجموع غیرقابل اعتماد دانستهاند (نسائی، 47؛ دارقطنی، 285؛ جوزجانی، 102؛ ابن حجر،
تهذیب التهذیب، 1/98، به نقل از احمدبن حنبل).
اینکه چرا ابن ابی عیاش را از ثقات نشمردهاند، دلایل قطعی نمیتوان ارائه داد.
نوری بر این نظر است که وی به دلیل شیعی بودن از سوی مخالفین تضعیف شده (همانجا) و
از متروکین شمرده شده است. این سخن با ضعیف شمردن ابان در کتب رجالی شیعه سازگار
نیست. بعضی از رجالشناسان اهل سنت، ابن ابی عیاش را به دلیل ضعیف و غیرقابل اعتماد
شمردهاند که در حفظ حدیث ضعیف بوده (حافظ مزی، 2/22) و در نقل حدیث و راویان آن
دچار فراموشی میشده است (ذهبی، 1/12). در عین حال ابن ابی عیاش از نظر سلامت عقیده
و ایمان و پارسایی مورد تأیید همگان، و بهویژه اهل سنت است. ابن حبان او را از
عابدان و زاهدان دانسته که شبها را به تهجد و روزها را به روزهداری می گذرانده است
(1/96). همچنین گفته شده که او لباس پاکیزه میپوشیده و ظاهری آراسته داشته است. از
اینرو سفیان بن عُیینه روایت کرده که مالک بن دینار ابان را «طاووس القرّاء» لقب
داده است (ابن عدی، 1/374).
شیعی بودن ابان قطعی است، هرچند برخی گفتهاند که او در آغاز شیعه نبوده است
(مازندرانی، 2/163). طوسی او را از اصحاب امام علی بن حسین(ع)، امام محمد باقر(ع) و
امام جعفر صادق(ع)، دانسته است (رجال، 83، 106، 152)، در عین حال شگفت می نماید که
از آن سه تن حدیثی نقل نکرده و یا اگر نقل کرده در کتب روایی شیعی موجود نیست.
بیشترین شهرت ابن ابی عیاش در نزد شیعیان، روایت وی از ابوصادق سُلَیم بن قیس
عامری هلالی کوفی است. سُلیم از یاران امام علی(ع) بود و در روزگار حجاج بن یوسف
ثقفی (د 95ق/714م) زنده بود. حجاج به دلیل شیعی بودن، سُلیم را طلب کرد، ولی او
گریخت و در یکی از نواحی فارس به ابان پناهنده شد. هنگامی که سُلیم در مخفی گاه خود
در آستانۀ مرگ قرار گرفت، کتابی را به ابان تسلیم کرد که در آن حوادث و رویدادهای
پس از درگذشت پیامبر آمده بود (علامه حلی، 99٩ (این کتاب با عنوان السّقیفه ابجد
الشیعه، معروف به کتاب سلیم بن قیس کوفی در 1980م در بیروت چاپ شده است). پس از
ابان این کتاب از طریق محدثانی چون حمادبن عیسی و عثمان بن عیسی (طوسی، الفهرست،
162) و دیگران روایت شده است. به گفتۀ طوسی ابان گمان کرده بود که سلیم بن قیس این
کتاب را بر امام علی ابن حسین(ع) خوانده و او آن را تأیید کرده است (اختیار...،
321)، اما نکتۀ قابل توجه این است که به عقیدۀ علامه حلی این کتاب را کسی غیر از
ابان روایت نکرده است (ص 99) که البته این امر میتواند ناشی از شرایط سخت دوران
حجاج برای شیعیان در عراق و وجود نسخۀ انحصاری کتاب باشد. صرفنظر از محتوا، اهمیت
دیگر کتاب در آن است که نخستین تألیف شناخته شدۀ شیعه در مسائل اعتقادی و بهخصوص
عقاید سیاسی است (ابن ندیم، 275).
مآخذ: ابن حبان، محمدبن احمد، المجروحین، به کوشش محمود ابراهیم زاید، بیروت،
1396ق/1976م؛ ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن،
1325ق/1907م؛ ابن عدی، عبداللـه، الکامل فی ضعفاء الرجال، بیروت، 1405ق/1985م؛ ابن
ندیم، الفهرست؛ بخاری، محمدبن اسماعیل، التاریخ الصغیر، به کوشش ابراهیم زائد،
بیروت، 1406ق/1986م؛ جوزجانی، ابراهیم بن یعقوب، احوال الرجال، به کوشش صبحی
البدری، بیروت، 1406ق/1986م؛ جوزجانی، ابراهیم بن یعقوب، احوال الرجال، به کوشش
صبحی البدری، بیروت، 1045ق/1985م؛ حافظ مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال فی
اسماء الرجال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، 1404ق/1984م؛ حلی، حسن بن علی،
الرجال، تهران، 1342ش؛ دارقطنی، علی بن عمر، «الضعفاء والمتروکین»، ذیل کتاب فی
الضعفاء والمتروکین، به کوشش عبدالعزیز عزالدین لسیروان، بیروت، 1985م؛ نوری، حسین
بن محمدتقی، مستدرک الوسائل، تهران، 1318-1321ق.
حسن یوسفی اشکوری