responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 15  صفحه : 5953
تصنیف،اصطلاح
جلد: 15
     
شماره مقاله:5953

تَصْنیف، اصطلاحی با کاربردهای مختلف از جمله در معنای تألیف کردن و یا اثری ادبی یا هنری که از روی ابتکار پرداخته شده باشد. تصنیف در لغت مصدر باب تفعیل از ریشۀ «ص ن ف» (نک‌ : ابن منظور؛ نیز آنندراج، 2/1114)، و به دو معنی آمده است: معنیِ نخست، جدا کردن یک شیء از شیء دیگر است که برخی ‌از فرهنگ‌نویسان عرب (نک‌ : ازهری،12/202؛ ابن منظور) و نیز، پارسی‌گویانِ متقدم، در فرهنگهای خود بدان اشاره کرده‌اند (نک‌ : زوزنی،575؛ بیهقی، احمد،2/570). معنی دوم «گونه‌گونه ساختن» و «نوع نوع گردانیدن» است که در منابع متأخر مشاهده می‌شود (نک‌ : آنندراج، همانجا؛ صفی‌پوری،
1-2/707؛ غیاث‌اللغات، 1/241؛ نفیسی، 2/891).
تصنیف در اصطلاح نیز دارای اشکال و معانی گوناگونی است و ازجملۀ آنها ست:
1. «کتاب تألیف کردن» که ظاهراً نخستین‌بار، زوزنی (د 486ق) (همانجا) آن را به کار برده است. پس از وی، ابوجعفر احمد بیهقی (د 544ق) (همانجا) هم این اصطلاح را در همین معنی تکرار کرده است. به نظر می‌رسد، این اصطلاح مورد تأیید بزرگان ادب فارسی است؛ چنان‌که برخی از ایشان در آثار خود، بدان اشاره کرده‌اند. از جمله، ناصرخسرو (ص 17، بیت 34)، آثار خود را تصنیف نامیده است: «خراسان چو بازار چین کرده‌ام من/ به تصنیفهای چو دیبای چینی». ابوالفضل بیهقی (ص 175، 462)، گردآوری و پرداختنِ تاریخ خود را تصنیف نامیده، و سعدی (ص 54) هم گردآوری کتاب گلستان را تصنیف خوانده است: «کتاب گلستانی توانم تصنیف کردن که بادِ خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد». بر این اساس، تصنیف را اثری ادبی و یا هنری گویند که از رویِ ابتکار، ساخته و پرداخته شده باشد (دایرةالمعارف…، 1/645).
2. فن و شیوه و روش و به تعبیر دقیق‌تر ترفند که بیغمی آن را به کار برده است: «شبرنگ عیّار در راه با ما دچار خورد و به تصنیف عیاری ما را بگرفت» (نک‌ : صفا، 2/804).
امروزه برای تصنیف، معانی دیگری مانند ترانه (ه‌ م) نیز عنوان شده است (دایرةالمعارف، همانجا؛ ملاح، 83-85، 243-244).
مآخذ: آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1336ش؛ ابن
منظور، لسان؛ ازهری، محمد، تهذیب اللغة، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی،قاهره،
1964-1966م؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، با حواشی ادیب پیشاوری، تهران، 1307ق؛ بیهقی، احمد، تاج المصادر، به کوشش هادی عالم‌زاده، تهران، 1375ش؛ خاقانی شروانی، دیوان، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، 1368ش؛ دایرةالمعارف فارسی؛ زوزنی، حسین، المصادر، به کوشش تقی بینش، تهران، 1374ش؛ سعدی، گلستان، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، 1368ش؛ صفا، ذبیح‌الله، تعلیقات بر داراب‌نامۀ محمد بیغمی، تهران، 1381ش؛ صفی‌پوری، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، سنایی؛ غیاث‌اللغات، غیاث‌الدین محمد رامپوری، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، معرفت؛ ملاح، حسینعلی، حافظ و موسیقی، تهران، 1351ش؛ ناصرخسرو، دیوان، به کوشش مجتبى مینوی و مهدی محقق، تهران، 1368ش؛ نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، تهران، 1343ش.
علی میرانصاری
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 15  صفحه : 5953
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست