پِریم، نام منطقهای تاریخی در جنوب ساری و
پایتخت کوهستانی اسپهبدان طبرستان، امروزه با عنوان فریم نام دهستانی از بخش
دودانگه به مرکزیت روستای محمدآباد واقع در شهرستان ساری.
از پریم برای نخستینبار در منابع تاریخی ذیل وقایع خسرو انوشیروان(سل
531-579م)یاد شده است. وی نواحیای از طبرستان را که شامل ونداومیدکوه(امید کوه)،
آمل، لفور و پریم(فریم)بود، به پاس خدمات قارن(کارن) ـ پسر سوخرا وزیر قباد از
اعضای خاندان کارن ـ در نبرد با هپتالیان به وی واگذارد و به او لقب اسپهبدان
طبرستان داده شد(ابناسفندیار، 1/150-152؛ مرعشی، 108؛ اولیاءالله، 27-29؛ نیز نک:
نولدکه، 660؛ کریستنسن، 99؛ مادلونگ، 200).
حکومت این نواحی مقارن با انقراض دولت ساسانیان در دست اعقاب کارن باقی ماند و بر
این ناحیه نام معرّب کوه قارن نهاده شد(ابناسفندیار، 1/152؛ نولدکه، 673-674). با
ضعف و زوال دولت ساسانی، طبرستان دستخوش تهاجمات هپتالیان به وی از سوی دیگر عربها
شد و مردمان آن ناحیه که از این نابسامانیها به ستوه آمده بودند، فرمانروایی این
نواحی را به باوـ از سرداران یزدگردسوم ـ که برای زیارت آتشکدۀ کوسان به طبرستان
آمده بود، پیشنهاد کردند. وی به اصرار مردم طبرستان حکومت این ناحیه را
پذیرفت(ابناسفندیار، 1/154-155؛ نیز نک: ه د، آلباوند). در این زمان پریم و
کوههای قارن در دست قارنوندیان بود. آنها نیز حاکمیت باو را پذیرفتند و با داشتن
سمت فرمانروایی ناحیۀ قارن کوه، در اطاعت باوندیان بودند(نک: برزگر، 1/93؛ عسکری،
129).
هنگامی که سهراب فرزند خردسال باو برجای پدر نشست، پریم به عنوان مقر حکومت او
تعیین شد و با بنای قصر، گرمابه و میدان در این شهر بر عمران و آبادانی آنجا افزوده
شد که آثار آنها تا زمان ابناسفندیار برجای بوده، و وی از آن عمارات دیدن کرده
است(ابناسفندیار، 1/156). کوههای صعبالعبور طبرستان به ویژه قارنکوه مانع از
پیشروی عربها به این نواحی بود(نک: بلاذری، 473) و حکومت بخشهای کوهستانی طبرستان
همچنان در دست باوندیان باقی بود(نک: مادلونگ، 200-201).
در 166ق/783م ونداد هرمزد قارنوندی به پریم مقر حکومت اسپهبدان رفت و با یاری
اسپهبدشروین باوندی فرمانروای اسپهبدان در آن زمان توانست نُواب و کارگزاران خلیفۀ
عباسی را از برخی نواحی طبرستان بیرون براند(ابناسفندیار، 1/183-185؛ اولیاءالله،
60-61؛ مادلونگ، 202). در اوایل سدۀ 3ق در گیرودار کشمکشهای میان قارنوندیان و
باوندیان، مازیار آخرین فرمانروای دودمان قارنوندی به یاری مأمون(حک
198-218ق/814-833م)خلیفۀ عباسی، موفق شد حکومت این نواحی را به دست آورد(همو، 204؛
نجمی، 27) و لقب سنتی اسپهبدان را اختیار کرد. وی مساجدی در پریم و دیگر شهرهای
قلمرو خویش نیز بنا کرد(ابنفقیه، 306؛ مادلونگ، همانجا).
در زمان معتصم عباسی(حک 218-227ق/833-842م)و به اشارۀ وی عبداللهطاهر امیر خراسان
به طبرستان لشکر کشید و به یاری قارنابنشهریار باوندی، مازیار را از میان برداشت
و با مرگ مازیار دودمان قارنوندیان در طبرستان منقرض شد و کوههای شروین و پریم
مجدداً تحت حاکمیت خاندان باوندی که اطاعت طاهریان را پذیرفته بودند، درآمد و
باوندیان به استحکام دژ پریم کوشیدند(همو، 206-206؛ اعظمی، 53؛ نک: بلاذری،
474-475).
تا نیمۀ اول سدۀ 3ق/9م بیشتر اهالی پریم بر دیانت زردشتی باقی بودند و با اسلام
آوردن قارنبنشهریار باوندی پذیرش اسلام در پریم و دیگر نواحی طبرستان افزایش
یافت(مادلونگ، 206). با آغاز قیام حسنزید علوی در 250ق/864م برضد عاملان دستگاه
خلافت عباسی در طبرستان، بیشتر مردم آنجا بجز اهالی کوهستان پریم با او بیعت
کردند(طبری، 9/273-274).
جغرافینویسان سدۀ 4ق/10م از پریم به عنوان مرکز ناحیۀ کوهستانی قارن کوه و پایتخت
باوندیان یاد کردهاند که خزاین و ذخایر حکومتی در آنجا نگهداری میشده است. از نظر
اقتصادی پریم دارای مرکزیت بوده، و هر 15 روز یکبار بازار روز پر رونقی در آن برپا
میشده است و بازرگانان از دیگر نواحی بدانجا میآمدند(اصطخری، 205-206؛ ابنحوقل،
2/377؛ حدود...، 147). در سدۀ 4ق بیشتر اهالی قارن کوه را زردشتیان تشکیل میدادند
و بر آنجا اسپهبدان باوندی حکم میراندند(همانجا).
بنا به روایت مؤلف گمنام کتاب حدودالعالم لشکرگاهی در نیمفرسنگی پریم وجود داشته
که مقر اسپهبدقارنکوه بوه است و بیشتر ساکنان این لشکرگاه را مسلمانانی که از دیگر
نواحی بدانجا مهاجرت کرده بودند و به بازرگانی و پیشهوری میپرداختند، تشکیل
میدادند، اما اهالی بومی این منطقه بیشتر به کار سپاهیگری و برزگری اشتغال داشتند
و به آیین زردشتی پایبند بوده، و همچنین به آداب و مراسم دیانت زرتشتی
میپرداختهاند که برای نمونه از ستایش آب چشمههای اطراف پریم و طلبباران که
یادآور مراسم و آیین پرستش ایزد آب، اناهیتا در ایران باستان بوده است، میتوان یاد
کرد(ص147-148).
وجود ضرابخانهای در پریم که در آن به ضرب سکههای سیمین میپرداختند(اعظمی،
همانجا)، نشان از اهمیت اقتصادی آنجا در سدۀ 4ق دارد. نقش روی این سکهها گویای آن
است که باوندیان این دوره سیادت آلبویه را پذیرفته بودند و از شیعۀ امامیه نیز
حمایت میکردند و مذهب تشیع در پریم رواج داشته، بهطوری که مادر مجدالدولۀ بویهی
خواهر اسپهبدپریم بوده است(رشیدالدین، 1/190؛ مادلونگ، 216-217؛ نیز نک: اعظمی،
54)؛ در عین حال، بنا بر سکۀ دیگری، در 375ق/985م اسپهبد شروینبنرستم نامی بدون
پذیرش سیادت آلبویه بر پریم حکومت میکرد(مادلونگ، 217، حاشیۀ 1).
در پی استیلای قابوسبنوشمگیر بر طبرستان و گرگان به سبب جنگها و کشمکشهایی که
میان وی و مجدالدولۀ بویهی درگرفت، لشکریان وی انبارهای آذوقه و ذخایر پریم را غارت
کردند و در نتیجه آنجا دچار قحطی و کمبود مواد غذایی گردید(عتبی، 241؛ رشیدالدین،
1/139؛ ملحقات...، 1/10؛ مرعشی، 137، 139-140). با ظهور دولت سلجوقیان و استیلای
طغرل سلجوقی(حک 429-455ق/1038-1063م)بر طبرستان، نواحی مختلف این ولایت تحت حاکمیت
سلجوقیان درآمد، اما پریم همچنان در دست خاندان باوندی باقی ماند(محلقات، 1/26).
در ذیحجۀ473/مۀ1081 حسن صباح به علت موقعیت سوقالجیشی قلعه و ناحیۀ کوهستانی پریم
برای تبلیغ مذهب اسماعیلیۀ نزاری در میان مردمان شیعه مذهب این ناحیه، به پریم سفر
کرد(جوینی، 3/191). سلطان محمدبنملکشاه که از این خبر آگاه شد، از اسپهبد
حسامالدولۀ شهریار(حک 466-504ق/1074-1110م)حاکم پریم خواست که برای سرکوب
اسماعیلیان به خدمت او درآید(ملحقات، 1/33). حسامالدوله که از پیام او خشمناک شده
بود، از فرمان او سربرتافت؛ سلطان محمد نیز لشکری به تنبیه او گسیل داشت، اما
حسامالدوله سپاه او را شکست داده، پراکنده کرد(همان، 1/33-34؛ مرعشی، 151-152؛
بازورث، 28).
در 486ق/1093م در دورۀ فرمانروایی باوندیان(اسپهبدیه) حسامالدوله پایتخت را از
پریم به ساری منتقل کرد و پریم تنها به عنوان پایگاه نظامی درآمد(برزگر، 2/257) و
از این تاریخ به بعد رونق و اهمیت پریم رو به زوال نهاد.
در 521ق/1127م زلزلهای شدید که در ناحیۀ هزارجریب روی داد، باعث ویرانی و کشته شده
اهالی پریم شد، به گونهای که از این تاریخ به بعد پریم اهمیت گذشتۀ خود را هیچگاه
بازنیافت(امبرسز، 141). افول نهایی پریم پس از زمینلرزۀ شدید 700ق/1301م ـ که منجر
به ویرانی بسیاری از نواحی جنوب مازندران شد ـ صورت گرفت(همو، 146)؛ به گونهای که
در سدۀ 8ق/14م حمدالله مستوفی از پریم به صورتی یاد کرده است که نشان از عدم اهمیت
آن دارد، چنان که در انضمام پریم به قومس یا به مازندران با شک و تردید یاد
میکند(نک: ص162).
مآخذ: ابناسفندیار، محمد، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران،
1320ش؛ ابنحوقل، محمد، صورةالارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1939م؛ ابنفقیه، احمد،
مختصر کتاب البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1302ق/1885م؛ اصطخری، ابراهیم،
مسالکالممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1870م؛ اعظمی سنگسری، چراغعلی، «فریم پایگاه
اسپهبدان باوندی کجاست؟»، بررسیهای تاریخی، تهران، 1351ش، س7، شم 1؛ امبرسز، ن. ن.
وج. پ. ملویل. تاریخ زمینلرزههای ایران، ترجمۀ ابوالحسن رده، تهران، 1370ش؛
اولیاءالله آملی، محمد، تاریخ رویان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1348ش؛ برزگر،
تاریخ تبرستان، به کوشش محمدشکری فومشی، تهران، 1380ش؛ بلاذری، احمد، فتوحالبلدان،
به کوشش عبدالله انیس طباع و عمرانیس طباع، بیروت، 1407ق/1987م؛ جوینی، عطاملک،
تاریخ جهانگشای، به کوشش محمدقزوینی، لیدن، 1355ق/1937م؛ حدودالعالم، به کوشش
منوچهرستوده، تهران، 1340ش؛ حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، به کوشش لسترنج، لیدن،
1331ق/1913م؛ رشیدالدین، فضلالله، جامعالتواریخ، به کوشش احمد آتش، تهران، 1362ش؛
طبری، تاریخ؛ عتبی، محمد، تاریخ یمینی، ترجمۀ ناصح جرفادقانی، به کوشش جعفر شعار،
تهران، 1357ش؛ عسکری، علیبابا، بهشهر(اشرفالبلاد)، تهران، 1350ش؛ مرعشی،
ظهیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش عباس شایان، تهران، 1333ش؛
ملحقات تاریخ طبرستان(نک: هم ، ابناسفندیار)؛ نجمی، ناصر، بابک خرمدین، تهران،
1368ش؛ نولدکه، تئودُر، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمۀ عباس
زریاب، تهران، 1358ش؛ نیز:
Bosworth, C. E., »The Political and Dynastic History of the Iranian World(A. D.
1000-1217)«, The Cambridge History of Iran, vol. V, ed. J. A. Boyle, Cambridge,
1968; Christensen, A., L’Iran sous les Sassanides, Copenhagen, 1936; Medelung,
W., »The Minor Dyanasties of Northern Iran«, The Cambridge History of Iran, vol.
IV, ed. R. N. Frye, Cambridge, 1975.
شیوا جعفری