پانیْ پَتی، محمدبنمحمود ملقب به جلالالدین
محمدکبیرالاولیاء(د765ق/1364م)، صوفی برجستۀ طریقۀ چشتیۀ صابریه در هند. نسب
جلالالدین به عثمان، خلیفۀ سوم میرسید و نیاکان او ظاهراً نخست از مدینه به
کازرون و سپس از آنجا به پانیپت در هند، مهاجرت کرده بودند(چشتی، 197، 214؛ چشتی
صابری، 334). جلالالدین در پانیپت به دنیا آمد و دوران کودکی خود را در همانجا
گذراند. وی در خردسالی، پدرش را از دست داد و پرورش او را عمویش برعهده گرفت(چشتی،
197؛ شارب، 129).
جلالالدین در کودکی بسیار مورد توجه شیخ شرفالدین بوعلی قلندر پانیپتی بود،
چندان که هر روز با او ملاقات میکرد و سرانجام در 12 سالگی در پی شنیدن سخنی از
بوعلی قلندر و دگرگونی احوالش، زندگی معمولی را رها کرد و به ریاضت و سلوک روی
آورد(لعلی بدخشی، 315؛ چشتی، 200-201). پس از آن روی به عالم تجرید آورد و 30 یا 40
سال از عمرش را در سفر گذراند و بارها به حج رفت و سرانجام همراه جمعی از درویشان
به قصبۀ هانسی رسید و در آنجا با شیخ جمالالدین هانسوی ملاقات کرد و به توصیۀ او
به پانیپت بازگشت و به شمسالدین پانیپتی مشهور به شمسالدین تُرک دست ارادت داد
و پس از ریاضتهای بسیار از وی خرقه گرفت و به جلالالدین ملقب شد(لعلی بدخشی،
315-316؛ چشتی، 199-200، 203-204). سپس به دستور شیخ خود به قصبۀ کرنال رفت و تا
مرگ شمسالدین در آنجا ماند. پس از آن به پانیپت بازگشت و به عنوان جانشین او
ادارۀ خانقاه و مزار شمسالدین را برعهده گرفت(لعلی بدخشی، 316؛ چشتی، 199-200).
گفتهاند که جلالالدین بیش از 170 سال عمر کرد و در پانیپت به خاک سپرده شد.
جلالالدین صاحب 5 پسر ودو دختر بود. پس از گذشت بیش از یک سده، به دستور یکی از
امرای اسکندر لودهی به نام فیروزین لطفالله در 904ق/1499م، گنبدی بر قبر وی ساخته
شد(لعلی بدخشی، 316-317؛ چشتی، 213-214؛ غلام سرور، 1/364-365؛ چشتی صابری،
341-342).
در منابع، جلالالدین را جامع علم شریعت، طریقت و حقیقت دانستهاند و کرامات بسیاری
به او نسبت دادهاند. وی اهل سُکر و سماع بود و در اواخر عمر حالت استغراق چنان بر
او غالب میآمد که مریدانش در وقت نماز با گفتن مکرر کلمۀ «حق» وی را به خویشتن باز
میآوردند(لعلی بدخشی، 315؛ چشتی، 197-198؛ غلام سرور، 1/362-364). وی با
سیدجلالالدین بخاری، ملقب به مخدوم جهانیان جهانگشت معاصر بود و حکایتهایی در بارۀ
آن دو نقل شده است(چشتی، 213؛ غلام سرور، 1/364).
جلالالدین مریدان بسیاری یافت و نام نزدیک به 40 نفر به عنوان خلفای او نقل شده
است که برجستهترین آنها شیخ احمد عبدالحق است که سلسلۀ چشتیۀ صابریه از طریق او
ادامه یافته، و شاخۀ فرعی چشتیۀ صابریه موسوم به «مخدومیه» منسوب به اوست(چشتی،
213-215؛ غلام سرور، 1/364-365؛ رضوی، I/270؛ آریا، 185).
تنها اثر باقیمانده از جلالالدین پانیپتی، رسالهای با عنوان زادالابرار دربارۀ
وحدت وجود است که امروزه اثری از آن در دست نیست، اما لعلی بدخشی و غوثی شطاری
بخشهایی از آن را در کتابهای خود آوردهاند(چشتی، 198؛ غوثی شطاری، 512-514؛ غلام
سرور، 1/362؛ لعلی بدخشی، 317).
مآخذ: آریا، غلامعلی، طریقۀ چشتیه در هند و پاکستان، تهران، 1365ش؛ چشتی، شاه
الهدایه، سیرالاقطاب، لکهنو، 1331ق/1913م؛ چشتی صابری، علیاصغر، شمیم ولایت،
پاکستان، 1993م؛ شارب، ظهور، حسن، جدید تذکرۀ اولیائی پاک و هند، لاهور، 1965م؛
غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیاء، کانپور، 1894م؛ غوثی شطاری، محمد، گلزار ابرار،
به کوشش محمد ذکی، پنته، 1994م؛ لعلی بدخشی، لعل بیگ، ثمرات القدس، به کوشش کمال
حاج سید جوادی، تهران، 1376ش؛ نیز:
Rizvi, A. A., A History of Sufism in India, Delhi, 1986.
سمانه تولیتی