responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5323
بی بی
جلد: 13
     
شماره مقاله:5323

بیْ‌بی، عنوان احترام‌آمیز به معنای بانو، کدبانو یا خاتونِ خانه برای بزرگداشت و تکریم زنان. اصل این کلمه ترکی شرقی و به معنای «مادرپیر»، «مادربزرگ»، «زن صاحب‌جاه»، «خانم»، و در ترکی آناتولی «عمه» است(استرابادی، کاظم قدری، بخاری، ذیل بی‌بی؛ «دائرةالمعارف...1»، VI/125؛ دورفر، EI2; II/379-380). در ترکی قدیم «بوبی» به معنی خانم و بیوه و احتمالاً نام آوا و از زبان کودکان گرفته شده است(«دائرةالمعارف»، همانجا). عنوان بی‌بی به زبانهای فارسی و هندی نیز درآمده است(شمیل، 49). در زبان و ادب و شعر فارسی نیز بی‌بی به معنای بانو، کدبانوی خانه، خاتون و زن نیکو آمده است(انوری، 647؛ سجادی، 199-200؛ نیز نک‌: برهان...، آنندراج، لغت فرس، اوبهی هروی، ذیل بی‌بی).
از سدۀ 5ق واژۀ بی‌بی به صورت پیش‌نام و عنوان برخی زنان صاحب جاه و کمال به‌کار رفته است: بی‌بی هرویه دختر عبدالصمد که زنی حدیث‌دان بود و در 477ق/1084م درگذشت(کحاله، 1/160؛ نیز نک‌: رجبی، 37-38)؛ بی‌بی منجمه که زنی ستاره‌شناس و مقرب دربار خوارزمشاهیان و سلجوقیان روم بود و پسرش امیر ناصرالدین حسین(یحییٰ) مؤلف کتاب الاوامر العلائیة فی الامور العلائیة به سبب شهرت مادر به ابن ‌بی‌بی(ه‌ م) مشهور شد(مشکور، 17-19؛ رجبی، 37؛ «دائرةالمعارف»، همانجا)؛ بی‌بی فاطمه یکی از دو همسر شیخ صفی‌(همانجا؛ EI2)؛ بی‌بی خانم همسر تیمور که مسجد جامع سمرقند از او به یادگار مانده است(کحاله، «دائرةالمعارف»، همانجاها؛ ایرانیکا، IV/197)؛ بی‌بی ترکان دختر قتلغ ترکان(حمدالله، 532)؛ و بی‌بی علوی مادر مولانا(زرین‌کوب، 16) از جملۀ این زنان‌اند(نیز نک‌: رجبی، 33-38). همچنین عنوان بی‌بی برای زنانی که به طریقۀ تصوف گرویده بودند، به کار می‌رفته است(نک‌: جامی، 629؛ شرافت نوشاهی، 3(11)/372 بب‌(.
بانوان صاحب نامی مانند بی‌بی سلطان که در سدۀ 13ق/19م در ملیبار (غروب هندوستان) حکومت می‌کرد و بی‌بی سالگوم، شاه‌زاده خانم سالگوری نیز با این عنوان معروفیت داشتند(«دائرةالمعارف»، همانجا؛ مرچیل، 95). در هند نیز واژۀ بی‌بی به صورت «بیوی» یا «بوبو» معمولاً پیش از نام زنان می‌آید، مانند بی‌بی فاطمه و بوبو راستی(برای معانی این واژه در زبان اردو، نک‌: دهلوی، 1/458).
«بی‌بی» به صورت «بی» به عنوان پی‌نام نیز به کار می‌رفته است مانند مریم‌بی، و امام بی که مادر اقبال لاهوری بود(شیمل، همانجا؛ اقبال، 1/281، نیز برای برخی اسامی با پی‌نام «بی»، نک: شجره‌نامه). بی‌بی آمنه همسر برهانشاه از نظام شاهیان هند نیز(896-1044ق/1491-1634م) که با خانوادۀ خود به تشیع گروید، از جمله زنانی بود که با عنوان بی‌بی شهرت داشت(معصوم علیشاه، 3/141).
نزد مسلمانان ایران و هند برخی از زنان مقدس با عنوان بی‌بی خطاب می‌شده‌اند؛ از جمله حضرت فاطمه(ع) که بی‌بی فاطمه(دهلوی، همانجا؛ منزوی، 2/1080)، و حضرت مریم که بی‌بی مریم خوانده شده‌اند(EI1). در زبانها و گویشهای مختلف متداول در ایران عنوان بی‌بی به معانی مختلف به‌کار می‌رود: در طبری به معنی جدّه (کیا، 81)؛ در خراسانی و بیرجندی به معنی خانم و زن سیّده(اکبری شالچی، 58؛ رضایی، 101)؛ در سیستانی و لارستانی به معنی مادربزرگ(افشار سیستانی، 39؛ اقتداری، 51)؛ در کرمانی معمولاً «بیب» در پیش از نام و «بی‌بی» پس از نام، مانند بیب رقیه و صغریٰ بی‌بی می‌آید(صرافی، 47). همچنین بی‌بی در جلو نام بانوان سیّد و یا خانمهای محترم و صاحب جاه آورده می‌شود(پورحسینی، 78). در خانوادۀ سادات کرمان معمولاً نخستین دختر در دوران کودکی و نیز دختران کوچک را «بی‌بُلو» می‌خوانند و دختران بزرگ خانواده را «بی‌بیو» خطاب می‌کنند. «بیب‌جان» مخفف بی‌بی جان به معنی مادربزرگ و گاه به صورت نام خاص برای زنان به کار می‌رود(پورحسینی، صرافی، همانجاها). در شوشتری نیز زنان اشراف و سادات را با عنوان «بیب» می‌خوانند(نیرومند، 51).
در میان برخی ایلات و عشایر ایران عنوان بی‌بی برای همۀ همسران و دختران خانها به کار می‌رفته است(قاضیانی، 85؛ نیز نک‌: غفاری، 78). در ایل بختیاری «بی‌بی» و «بی‌وی» عنوانی برای زن بزرگ خوانین و زنان سالخورده است(مددی، 1(1)/49، 51). در ساختار خانوادگی خانهای ایران «بی‌بی»ها قدرت و صلابت بسیاری داشتند و تمام افرادی که در خانه‌های خانها خدمت می‌کردند در زیر فرمان ایشان بودند(شهشهانی، 156-158). معروف‌ترین نوع قالیهای نفیس بختیاری نیز به «بی‌بی بَف» (بی‌بی‌باف) معروف بود که در گذشته فقط «بی‌بی»ها می‌توانستند آنها را ببافند، یا از عهدۀ سفارش و هزینۀ بافت آنها برآیند. این قالیها از نظر ابعاد، نقش و مواد اولیه با دیگر فرشهایی که عشایر بختیاری می‌بافتند، متفاوت بود(قاضیانی، 85-86).
اصطلاح بی‌بی در ترانه‌ها، قصه‌ها، متلها و مثلهای عامۀ مردم نیز راه یافته است(شاملو، 3/1984-2025؛ بقایی، 98). در جامعه‌های سنتی ایران برخی آشهای نذری که زنان برای برآورده شده حاجاتشان می‌پزند، به نام بی‌بی شهرت دارند، مانند آش بی‌بی سه‌شنبه یا آش‌بی‌بی حور و بی‌بی نور(شکورزاده، 40؛ اکبری شالچی، همانجا).
در ایران زیارتگاهها، قلعه‌ها، بناها و روستاهایی به نام «بی‌بی» یا مترادف آن «خاتون» شهرت دارند. بی‌بی شهربانو در شهر ری تهران، بی‌بی حیات در رفسنجان، بی‌بی خاتون در بوشهر و در بهبهان، بی‌بی حکیمه در کازرون، بی‌بی کلا(قلعه‌بی‌بی) در قائم‌شهر، بی‌بی دوست در سیستان، امام‌زاده بی‌بی هور(=حور) در جهرم و امام‌زاده بی‌بی نور و بی‌بی هور درگرگان از جملۀ این اماکن هستند(باستانی، 268، 271-272؛ شاملو؛ 3/1984-1985؛ کرمانی، 134). این زیارتگاهها اختصاص به زنان زایر داشتند و مردان نمی‌توانستند به داخل آنها بروند، مانند زیارتگاه بی‌بی شهربانو که عامۀ مردم آن را مزار شهربانو دختریزدگرد سوم و همسر امام حسین(ع) می‌دانند(نک‌: ه‌ د، بی‌بی شهربانو، بقعه). در جنوب غربی باکو، در جمهوری آذربایجان نیز زیارتگاهی هست که به نام بی‌بی هیبت شهرت دارد. طبق باور مردم، بی‌بی هیبت دختر امام موسیٰ کاظم(ع) است که همراه خواهرش فاطمۀ معصومه(ع) به قصد دیدار برادرش امام رضا(ع) به طوس می‌رفت و هنگامی که خبر وفات امام را شنید، از خواهرش جدا شد و به رشت و بعد به باکو رفت و در همان‌جا وفات یافت(فراهانی، 63).
مآخذ: آنندراج، محمدپادشاه، تهران، 1335ش؛ استرابادی، محمد مهدی، سنگلاخ، به کوشش روشن خیاوی، تهران، 1374ش؛ افشارسیستانی، ایرج، واژه‌نامۀ سیستانی، تهران، 1365ش؛ اقبال، جاوید، جاویدان اقبال، ترجمۀ شهیندخت کامران مقدم، تهران، 1362ش؛ اقتداری، احمد، فرهنگ لارستانی، تهران، 1344ش؛ اکبری شالچی، امیرحسین، فرهنگ گویشی خراسان بزرگ، تهران، 1370ش؛ انوری، محمد، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1340ش؛ اوبهی هروی، حافظ سلطانعلی، فرهنگ تحفةالاحباب، به کوشش فریدون تقی‌زادۀ طوسی و نصرت‌الزمان ریاضی هروی، مشهد، 1365ش؛ باستانی پاریزی، محمدابراهیم، خاتون هفت قلعه، تهران، 1344ش؛ بخاری، سلیمان، لغت چغتای و ترکی عثمانی، استانبول، 1298ق؛ برهان قاطع،محمدحسین‌بن خلف تبریزی، به کوشش محمدمعین، تهران، 1361ش؛ بقایی، ناصر، امثال فارسی در گویش کرمان، تهران، 1370ش؛ پورحسینی، ابوالقاسم، فرهنگ لغات و اصطلاحات مردم کرمان، تهران، 1370ش؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات‌الانس، به کوشش مهدی توحیدی‌پور، تهران، 1336ش؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1362ش؛ دهلوی، احمد، فرهنگ آصفیه، لاهور، 1986م؛ رجبی، محمدحسن، مشاهیر زنان ایرانی و پارسی‌گوی از آغاز تا مشروطه، تهران، 1374ش؛ رضایی، جمال، واژه‌نامۀ گویش بیرجند، تهران، 1373ش؛ زرین‌کوب، عبدالحسین، پله‌پله تا ملاقات خدا، تهران، 1379ش؛ سجادی، ضیاءالدین، فرهنگ لغات و تعبیرات با شرح اعلام و مشکلات دیوان خاقانی شیروانی، تهران، 1374ش؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، 1377ش؛ شرافت نوشاهی، شریف‌احمد، شریف‌التواریخ، گجرات، 1403ق/1983م؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363ش؛ شهشهانی، سهیلا، چهارفصل آفتاب، تهران، 1366ش؛ صرافی، محمود، فرهنگ گویش کرمانی، تهران، 1375ش؛ غفاری، هیبت‌الله، ساختارهای اجتماعی عشایر بویراحمد، تهران، 1368ش؛ فراهانی، میرزاحسین، سفرنامه، به کوشش حافظ فرمانفرماییان، تهران، 1342ش؛ قاضیانی، فرحناز، بختیاریها، بافته‌ها و نقوش، تهران، 1376ش؛ کاظم قدری، حسین، تورک لغتی، استانبول، 1928م؛ کحاله، عمررضا، اعلام النساء، بیروت، مؤسسةالرساله؛ کرمانی، ذوالفقار، جغرافیای نیمروز، به کوشش عزیزالله عطاردی، تهران، 1374ش؛ کیا، صادق، واژه‌نامۀ طبری، تهران، 1327ش؛ لغت فرس، اسدی طوسی، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1319ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مددی، ظهراب، واژه‌نامۀ زبان بختیاری، تهران، 1375ش؛ مشکور، محمدجواد، تعلیقات بر اخبار سلاجقۀ روم ابن بی‌بی، تهران، 1350ش؛ معصوم علیشاه، محمدمعصوم، طرائق‌الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1345ش؛ منزوی، خطی مشترک؛ نیرومند، محمدباقر، واژه‌نامه‌ای از گویش شوشتری، تهران، 1355ش؛ نیز:
Doerfer, G., Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen, Wiesbaden, 1965; EI1; EI2; Iranica; Merçil, E., Fars atabegleri Salgurlular, Ankara 1975; Schimmel, A., Islamic Names, Edinburgh,1989; Türkiye diyanet vakfı İslâm ansiklopedisi, Istanbul, 1992.
مریم میرفخرایی


 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5323
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست