responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 12  صفحه : 5094
بنايى‌هروي‌
جلد: 12
     
شماره مقاله:5094

بَنايى‌ِ هَرَوي‌، كمال‌الدين‌ شيرعلى‌بن‌محمد د 18ق‌/512م‌، شاعر، موسيقى‌شناس‌ و خوش‌نويس‌ سدة ق‌. او در هرات‌ به‌ دنيا آمد؛ تحصيلات‌ متداول‌ را در همين‌ شهر آغاز كرد و به‌ پايان‌ رساند؛ سپس‌ به‌ خوش‌نويسى‌ و آموختن‌ موسيقى‌ همت‌ گماشت‌. وي‌ در نگارش‌ خط تعليق‌، نستعليق‌ و ثلث‌ مهارت‌ يافت‌ و در موسيقى‌ از سرآمدان‌ شد و در شاعري‌ چنان‌ آوازه‌اي‌ يافت‌ عليشير، 0؛ سام‌ميرزا، 67؛ بابر، 14؛ فكري‌، 8 كه‌ برخى‌ او را پس‌ از جامى‌ بزرگ‌ترين‌ شاعر سدة ق‌ و حتى‌ اشعر شعراي‌ خراسان‌ در اين‌ سده‌ به‌ شمار آوردند همانجا؛ صفا، /01.
بنايى‌ فرزند استاد محمدسبز، از معماران‌ و مهندسان‌ مشهور خراسان‌ بزرگ‌ در سدة ق‌ بود فكري‌، 6. فكري‌ سلجوقى‌ به‌ نقل‌ از محمدطاهر بلخى‌ ص‌ 7، حاشيه‌، فن‌ معماري‌ و مهندسى‌ را نيز به‌ بنايى‌ نسبت‌ داده‌، و از وي‌ با لقب‌ «قدوة المهندسين‌» ياد كرده‌، و افزوده‌ است‌ كه‌ وي‌ و پدرش‌ در 86ق‌/481م‌، از هرات‌ به‌ بلخ‌ رفته‌، و بارگاهى‌ بر مزار منسوب‌ به‌ امام‌ على‌ع‌ برپا ساخته‌اند.
بنايى‌ همعصر اميرعليشير نوايى‌ بود، اما ميان‌ آن‌ دو، رابطه‌اي‌ صميمى‌ برقرار نبود و همين‌ امر سبب‌ آوارگى‌ بنايى‌ از هرات‌ گرديد بابر، همانجا. عليشير نوشته‌ است‌ كه‌ بنايى‌ صاحب‌ عجب‌ و تكبر بود و همين‌ صفت‌ سبب‌ شد تا مردم‌ از او دور شوند و او مجبور به‌ ترك‌ هرات‌ گردد همانجا. ولى‌ بابر همانجا مى‌گويد كه‌ بنايى‌ از تير طعن‌ امير در امان‌ نبود و حتى‌ روي‌ آوردن‌ وي‌ به‌ موسيقى‌ و يادگيري‌ آن‌ در مدتى‌ كوتاه‌، به‌ سبب‌ طعن‌ و تحقيرهاي‌ اميرعليشير بوده‌ است‌؛ هرچند ساير منابع‌ نك: سام‌ميرزا، همانجا؛ آذر، /59-60 اشاره‌ دارند كه‌ مطايبات‌ و سروده‌هاي‌ نيش‌دار بنايى‌ نسبت‌ به‌ امير در ايجاد كدورت‌ ميان‌ آن‌ دو و ترك‌ هرات‌ توسط بنايى‌ بى‌تأثير نبوده‌ است‌.
سرانجام‌ بنايى‌ از بيم‌ گزند اميرعليشير هرات‌ را ترك‌ گفت‌. وي‌ ابتدا راهى‌ شيراز گرديد و به‌ خدمت‌ شيخ‌ شمس‌الدين‌ محمد لاهيجى‌، پيشواي‌ صوفيان‌ نوربخشيه‌ درآمد و به‌ جمع‌ مريدان‌ او پيوست‌ شوشتري‌، /51؛ صفا، /97؛ سپس‌ به‌ آذربايجان‌ رفت‌ و به‌ خدمت‌ سلطان‌ يعقوب‌ آق‌ قويونلو 83 -96ق‌/478-491م‌ درآمد و به‌ ستايش‌ او و فرخ‌ يسار شروانشاه‌ پرداخت‌. پس‌ از مرگ‌ يعقوب‌ 96ق‌ در تاريخى‌ كه‌ قطعاً پيش‌ از مرگ‌ اميرعليشير 06ق‌ بوده‌ است‌، به‌ هرات‌ بازگشت‌ سام‌ ميرزا، 67- 68؛ خواندمير، /48؛ صفا، /98.
اقامت‌ بنايى‌ در هرات‌ چندان‌ به‌ درازا نكشيد، زيرا نقار و كدورت‌ عميق‌ ميان‌ او و امير عليشير، و زخم‌ زبانهاي‌ بنايى‌ بار ديگر او را از بيم‌ جان‌، مجبور به‌ ترك‌ هرات‌ ساخت‌. وي‌ اين‌ بار ماوراءالنهر را برگزيد و در سمرقند به‌ خدمت‌ سلطان‌ على‌ ميرزا از اميران‌ تيموري‌ درآمد. در حدود سال‌ 13ق‌، سمرقند موردهجوم‌ شيبانيان‌ قرار گرفت‌ و سلطان‌ على‌ ميرزا دچار هزيمت‌ شد و سمرقند به‌ تصرف‌ شيبانيان‌ درآمد. بنايى‌ با لشكريان‌ محمدخان‌ شيبانى‌ شيبك‌خان‌ به‌ خراسان‌ بازگشت‌ و از اين‌ پس‌ در دستگاه‌ آنان‌ مورد توجه‌ قرار گرفت‌ و به‌ منصب‌ ملك‌الشعرايى‌ شيبك‌ خان‌ رسيد. پس‌ از كشته‌ شدن‌ شيبك‌خان‌ به‌ ماوراءالنهر گريخت‌ و در هجوم‌ نيروهاي‌ شاه‌ اسماعيل‌ صفوي‌ به‌ فرماندهى‌ نجم‌ ثانى‌ در 18ق‌/512م‌ به‌ ماوراءالنهر، بنايى‌ كه‌ در قلعة قرشى‌ پناه‌ گرفته‌ بود، همراه‌ ساير مردم‌ به‌ دست‌ سربازان‌ صفوي‌ كشته‌ شد خواندمير، /48-49؛ بختاورخان‌، /49 -50؛ سام‌ميرزا، 68-69؛ صفا، /99-01.
آثار: از بنايى‌ هروي‌ آثاري‌ به‌ نظم‌ و نثر برجاي‌ مانده‌ است‌. آثار منظوم‌ او داراي‌ تعبيرات‌ و تشبيهاتى‌ است‌ كه‌ از اطلاعات‌ مختلف‌ فنى‌ و ادبى‌ وي‌ مايه‌ مى‌گيرد همو، /01، از آن‌ جمله‌ است‌:
. ديوان‌ اشعار، شامل‌ دو مجموعه‌: الف‌ - مجموعه‌اي‌ در هزار بيت‌، مشتمل‌ بر قصيده‌، غزل‌، رباعى‌ و مقطعات‌ كه‌ با تخلص‌ بنايى‌ سروده‌ شده‌ است‌؛ ب‌ مجموعه‌اي‌ در هزار بيت‌ كه‌ با تخلص‌ «حالى‌» به‌ نظم‌ آمده‌ است‌ و محتواي‌ آن‌، تتبع‌ غزلهاي‌ سعدي‌ و حافظ است‌ همانجا. مجموعة دوم‌ را خواندمير محصول‌ اواخر عمر وي‌ دانسته‌ است‌ /49. صفا معتقد است‌ كه‌ غزلهاي‌ او هم‌ حاوي‌ مضامين‌ عاشقانة صرف‌ و هم‌ داراي‌ معانى‌ و نكات‌ عرفانى‌ و حكمى‌ است‌ و از لطف‌ و زيبايى‌ خاص‌، مضامين‌ دقيق‌، نكته‌هاي‌ باريك‌ و زبانى‌ شيوا برخوردار است‌ /02-03. از اين‌ ديوان‌ دست‌نويسهاي‌ متعدد باقى‌ است‌ نك: منزوي‌، خطى‌، /251-252 و يك‌ بار هم‌ در هرات‌ به‌ كوشش‌ فكري‌ سلجوقى‌ در 336ش‌ چاپ‌ شده‌ است‌.
. شيبانى‌نامه‌، مثنوي‌اي‌ است‌ شامل‌ فتوحات‌ و مناقب‌ محمدخان‌ شيبانى‌. از اين‌ اثر دست‌نويسهايى‌ در دست‌ است‌ نفيسى‌، /10؛ نيز نك: مركزي‌، /17.
. مثنوي‌ باغ‌ ارم‌ يا بهرام‌ و بهروز، منظومه‌اي‌ است‌ كه‌ هنگام‌ اقامت‌ بنايى‌ در آذربايجان‌ و به‌ نام‌ يعقوب‌ آق‌ قويونلو سروده‌ شده‌، و موضوع‌ آن‌ داستانى‌ با مضامين‌ عرفانى‌ و فلسفى‌ است‌ كه‌ بهروز در آن‌ نماد خير، و بهرام‌ نماد شر است‌. دست‌نويسهايى‌ از اين‌ اثر در دست‌ است‌ نك: منزوي‌، همان‌، /671-672، خطى‌ مشترك‌، /36 - 37. گزيدة اين‌ اثر به‌ كوشش‌ اسدالله‌ مصطفوي‌ در تهران‌ 351ش‌ چاپ‌ شده‌ است‌.
. رساله‌ در موسيقى‌، كه‌ تنها اثر منثور باقى‌ مانده‌ از اوست‌. اين‌ رساله‌ از معدود آثاري‌ است‌ كه‌ به‌ زبان‌ فارسى‌ و در زمينة موسيقى‌، در 88ق‌/483م‌، در يك‌ مقدمه‌ و دو مقاله‌ و يك‌ خاتمه‌ نوشته‌ شده‌ است‌ نك: ص‌ ، 28. مقدمة آن‌، با خطبه‌اي‌ آغاز مى‌شود كه‌ در عين‌ اختصار يكى‌ از نمونه‌هاي‌ ممتاز صنعت‌ براعت‌ استهلال‌ است‌. در اين‌ خطبه‌، بسياري‌ از اصطلاحات‌ موسيقى‌ گنجانده‌ شده‌ است‌ ص‌ -؛ نيز نك: صفوت‌، . مقدمه‌ با تعريف‌ و تقسيم‌ موسيقى‌ آغاز مى‌شود و پس‌ از توضيحاتى‌ دربارة نغمه‌، حدّت‌، ثقل‌ و بُعد ص‌ -، با شرح‌ تقسيم‌ وتر پايان‌ مى‌گيرد ص‌ -2. پس‌ از آن‌ مقالة اول‌ كه‌ قسمت‌ اصلى‌ و مهم‌ كتاب‌ و داراي‌ چند فصل‌ است‌، آغاز مى‌گردد: فصل‌ اول‌ در «تقسيم‌ ابعاد»، فصل‌ دوم‌ در «تقسيم‌ ابعاد مشهوره‌»، فصل‌ سوم‌ در «بيان‌ اسباب‌ تنافر»، فصل‌ چهارم‌ در «بيان‌ تحقيق‌ دورهاي‌ مشهور و غيرمشهور و بيان‌ نسبتها كه‌ ميان‌ آنها واقع‌ است‌»، فصل‌ پنجم‌ در «بيان‌ سبب‌ استخراج‌ عود و اصطخاب‌ آن‌»، فصل‌ ششم‌ در «بيان‌ دواير اصليه‌»، فصل‌ هفتم‌ در «تشارك‌ نغم‌ ادوار»، فصل‌ هشتم‌ در «بيان‌ كيفيت‌ استخراج‌ طبقات‌ دواير مشهوره‌ از اجزاء وتر»، فصل‌ نهم‌ در «بيان‌ آوازات‌»، و فصل‌ دهم‌ در «بيان‌ شعبات‌» همو، 2، 9، 4، جم؛ نيز نك: صفوت‌، .
مقالة دوم‌ كتاب‌ مشتمل‌ بر فصل‌، در باب‌ «ايقاع‌» است‌ نك: ص‌ 01: فصل‌ اول‌ در «تقرير مقدمات‌ مباحث‌ ايقاع‌»، فصل‌ دوم‌ در «بيان‌ ايقاعات‌ دو رويه‌ كه‌ مستعمل‌ است‌»، فصل‌ سوم‌ در «ارشاد به‌ كيفيت‌ طريق‌ استخراج‌ الحان‌ از اجزاء وتر»، و فصل‌ چهارم‌ در «ذكر اقسام‌ لحن‌».
اين‌ كتاب‌ برپاية دست‌نويسى‌ كه‌ به‌ وسيلة خود بنايى‌ با نستعليقى‌ خوش‌ نوشته‌ شده‌، به‌ صورت‌ چاپ‌ تصويري‌ در تهران‌ 368ش‌ به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌.
مآخذ: آذربيگدلى‌، لطفعلى‌، آتشكده‌، به‌ كوشش‌ حسن‌ سادات‌ ناصري‌، تهران‌، 334ش‌؛ بابر، ظهيرالدين‌ محمد، بابرنامه‌، ترجمة عبدالرحيم‌خان‌خانان‌، بمبئى‌، 308ق‌؛ بختاورخان‌، محمد، مرآة العالم‌: تاريخ‌ اورنگ‌ زيب‌، به‌ كوشش‌ ساجده‌ س‌. علوي‌، لاهور، 979م‌؛ بنايى‌، شيرعلى‌، رساله‌ در موسيقى‌، تهران‌، 368ش‌؛ خواندمير، غياث‌الدين‌، حبيب‌ السير، به‌ كوشش‌ محمد دبيرسياقى‌، تهران‌، 362ش‌؛ سام‌ميرزا صفوي‌، تحفة سامى‌، به‌ كوشش‌ ركن‌الدين‌ همايون‌فرخ‌، تهران‌، 347ش‌؛ شوشتري‌، نورالله‌، مجالس‌ المؤمنين‌، تهران‌، 376ق‌؛ صفا، ذبيح‌الله‌، تاريخ‌ ادبيات‌ در ايران‌، تهران‌، 364ش‌؛ صفوت‌، داريوش‌ و تقى‌ بينش‌، مقدمه‌ بر رساله‌... نك: هم، بنايى‌؛ عليشيرنوايى‌، مجالس‌ النفائس‌، ترجمة كهن‌ فخري‌هراتى‌ و محمد بن‌ مبارك‌ قزوينى‌، به‌ كوشش‌ على‌اصغر حكمت‌، تهران‌، 323ش‌؛ فكري‌ سلجوقى‌، «استاد سبز معمار و استاد بنايى‌هروي‌»، آريانا، كابل‌، 324ش‌، س‌ ، شم ؛ مركزي‌، خطى‌؛ منزوي‌، خطى‌؛ همو، خطى‌ مشترك‌؛ نفيسى‌، سعيد، تاريخ‌ نظم‌ و نثر در ايران‌ و در زبان‌ فارسى‌، تهران‌، 344ش‌. على‌ ميرانصاري‌
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 12  صفحه : 5094
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست