responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 12  صفحه : 4918
بطائحى‌
جلد: 12
     
شماره مقاله:4918

بَطائحى‌، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ فاتِك‌ 78-21ق‌/085- 127م‌، ملقب‌ به‌ مأمون‌، وزير شيعى‌ امامى‌ فاطميان‌ در دوران‌ خلافت‌ الا¸مر باحكام‌ الله‌. از جزئيات‌ زندگى‌ او اطلاع‌ دقيقى‌ در دست‌ نيست‌؛ آنچه‌ هست‌ نيز پراكنده‌ و متناقض‌ است‌.
كهن‌ترين‌ مأخذ شناخته‌ شده‌ كه‌ در آن‌ از بطائحى‌ ياد شده‌، كتاب‌ الاشارة الى‌ من‌ نال‌ الوزارة نوشتة ابن‌ صيرفى‌ است‌. كتاب‌ ذيل‌ تاريخ‌ دمشق‌ ابن‌ قلانسى‌ نيز حاوي‌ برخى‌ اطلاعات‌ سودمند دربارة زندگى‌ اين‌ وزير است‌. كتابهاي‌ اخبار الدول‌ المنقطعة نوشتة ابن‌ ظافر، و نزهة المقلتين‌ نوشتة ابن‌ طوير و نيز اخبار مصر نوشتة ابن‌ ميسر از جمله‌ مهم‌ترين‌ و قديم‌ترين‌ آثاري‌ هستند كه‌ در آنها از بطائحى‌ و وقايع‌ روزگار او سخن‌ به‌ميان‌ آمده‌ است‌. اما مهم‌تر از همه‌، نصوص‌ من‌ اخبار مصر نوشتة موسى‌ پسر بطائحى‌ است‌ كه‌ بايد معتبرترين‌ منبع‌ در احوال‌ او به‌شمار آيد.
بطائحى‌ در مصر زاده‌ شد. به‌ نوشتة ابن‌ اثير پدرش‌ فاتك‌ جاسوس‌ افضل‌ بن‌ بدر الجمالى‌ در عراق‌ بود. بطائحى‌ هنوز كودك‌ بود كه‌ پدرش‌ درگذشت‌ و وي‌ در فقر و بى‌كسى‌ فرو افتاد. مدتى‌ به‌ بنّايى‌ پرداخت‌، سپس‌ آن‌ را رها كرد و در بازارهاي‌ قاهره‌ به‌ باربري‌ مشغول‌ شد. در همين‌ شغل‌، چند بار به‌ خانة افضل‌ بن‌ بدر الجمالى‌ راه‌ يافت‌ و افضل‌ هم‌ كه‌ وي‌ را جوانى‌ زيرك‌ و خوش‌ بيان‌ ديد، نزد خويش‌ شغلى‌ بدو داد. به‌تدريج‌ بر مقام‌ و منزلت‌ او افزوده‌ گشت‌ و لقب‌ قائد به‌ او داده‌ شد بطائحى‌، ؛ ابن‌ طوير، ؛ ابن‌ اثير، 0/29. بسياري‌ از مورخان‌ به‌ پيروي‌ از ابن‌ اثير همين‌ مطلب‌ را در شرح‌ حال‌ بطائحى‌ آورده‌اند مثلاً ذهبى‌، سير...، 9/53؛ ابن‌ شاكر، 2/72؛ ابن‌ فضل‌الله‌، 1/08، اما بايد گفت‌ كه‌ بخشى‌ از اين‌ گزارش‌، يعنى‌ آنچه‌ دربارة فقر و بينوايى‌ و مشاغل‌ حقير او گفته‌اند، افسانه‌ است‌. ممكن‌ است‌ شغل‌ فراشى‌ كه‌ ابن‌ طوير براي‌ بطائحى‌ در دستگاه‌ افضل‌ ياد كرده‌ است‌ همانجا، منشأ اين‌ داستانها شده‌ باشد. مقريزي‌ و اكثر مورخان‌ مصري‌ برآنند كه‌ پدر بطائحى‌ از اميران‌ فاطمى‌ بوده‌، و در 12ق‌/118م‌ وفات‌ يافته‌ است‌ مقريزي‌، اتعاظ...، /7. فاتك‌ مردي‌ ثروتمند بوده‌، و پس‌ از مرگ‌ مال‌ فراوانى‌ براي‌ فرزندانش‌ برجاي‌ گذاشته‌ است‌. همچنين‌ از سال‌ وفات‌ وي‌ برمى‌آيد كه‌ بطائحى‌ در هنگام‌ فوت‌ پدر، مردي‌ 4 ساله‌ بوده‌ است‌. او از 01ق‌/108م‌ به‌ خدمت‌ اميرالجيوش‌ افضل‌ پيوست‌ بطائحى‌، همانجا؛ مقريزي‌، الخطط، /62 و به‌ جاي‌ تاج‌ المعالى‌ مختار - كارگزار و محرم‌ افضل‌ كه‌ با فرنگيان‌ هم‌داستان‌ شده‌، قصد قتل‌ وزير را كرده‌، و به‌ همين‌ سبب‌ معزول‌ شده‌ بود - رشتة كارهاي‌ وزير را در دست‌ گرفت‌. گفته‌اند افضل‌ اموال‌ مختار را نيز به‌ او منتقل‌ كرد و مقرري‌ مناسبى‌ برايش‌ در نظر گرفت‌ همو، اتعاظ، /8، 9.
در 15ق‌/121م‌ پس‌ از اينكه‌ افضل‌ كشته‌ شد، آمر خليفة فاطمى‌ بطائحى‌ را به‌ وزارت‌ برگزيد و به‌ او لقب‌ مأمون‌ داد بطائحى‌، 0؛ ابن‌ صيرفى‌، 3؛ ابن‌ قلانسى‌، 04؛ ابن‌ ظافر، 7. گويند كه‌ توطئة قتل‌ افضل‌ - بدان‌سبب‌ كه‌ وي‌ همة كارها را در دست‌ گرفته‌، و خليفه‌ را از مداخله‌ در امور بازداشته‌ بود ابن‌ قلانسى‌، همانجا، نيز 12؛ عبادي‌، 08 - با طرح‌ و همكاري‌ بطائحى‌ و به‌ دستور خليفه‌ صورت‌ گرفت‌ بطائحى‌، 7؛ ذهبى‌، همانجا، العبر، /05.
گفته‌اند كه‌ بطائحى‌ مردي‌ گشاده‌دست‌ و دلير، و در عين‌حال‌، مستبد و خون‌ريز بود. در كارها بسيار احتياط مى‌كرد و به‌ كسى‌ اعتماد نداشت‌ ابن‌ اثير، همانجا. احتياط او به‌ اندازه‌اي‌ بود كه‌ چون‌ آمر او را به‌ وزارت‌ برگزيد، از وي‌ خواست‌ دستخطى‌ به‌ او بدهد و قسم‌ ياد كند كه‌ به‌ سعايت‌ حاسدان‌ دربارة او توجه‌ ننمايد و اگر از او شكايتى‌ شد، او را مطلع‌ كند و به‌ امري‌ كه‌ موجب‌ انحطاط قدر و منزلت‌ او شود، اقدام‌ نكند و خودش‌ و فرزندانش‌ در امان‌ باشند بطائحى‌، 3؛ مقريزي‌، همان‌، /7.
پس‌ از قتل‌ افضل‌، خليفه‌ نامه‌اي‌ به‌ حسن‌ صباح‌ و نزاريان‌ فرستاد و از آنها خواست‌ به‌ توبه‌ پيش‌ آيند، اما حسن‌ صباح‌ خليفه‌ و بطائحى‌ را سخت‌ تهديد كرد. بطائحى‌ كه‌ بر جان‌ خود و خليفه‌ بيمناك‌، و از فداييان‌ حسن‌ هراسناك‌ شده‌ بود، فرمان‌ داد تا براي‌ همة كسانى‌ كه‌ در قلمرو فاطميان‌ زندگى‌ مى‌كنند، برگه‌هايى‌ براي‌ شناسايى‌ صادر شود؛ و به‌ مأموران‌ دستور داد تا همة كسانى‌ را كه‌ از مرزهاي‌ شرقى‌ وارد مصر مى‌شوند، زيرنظر بگيرند. دربارة توفيق‌ او در اين‌ كار به‌ گونه‌اي‌ مبالغه‌آميز گفته‌اند كه‌ مأمورانش‌ حركات‌ و رفتار هر فدايى‌ را كه‌ از الموت‌ بيرون‌ مى‌آمد، زيرنظر مى‌گرفتند ابن‌ ميسر، /5 -6؛ سيف‌ آزاد، 9.
در 17ق‌ گروهى‌ از بربرهاي‌ لواته‌ به‌ مصر حمله‌ بردند و در آنجا به‌ فتنه‌ و غارت‌ پرداختند. بطائحى‌ به‌ مقابله‌ رفت‌ و آنها را در هم‌ شكست‌ و خراج‌ بر ايشان‌ نهاد ابن‌ قلانسى‌، 09؛ ابن‌ اثير، 0/16. بطائحى‌ در همين‌ سال‌، آمر را واداشت‌ تا حكومت‌ بخش‌ بزرگى‌ از مصر را به‌ برادرش‌ مؤتمن‌ واگذار كند و قصدش‌ آن‌ بود كه‌ خود از داخل‌ دستگاه‌ حكومت‌، و برادرش‌ از خارج‌ مراقب‌ اوضاع‌ و توطئة احتمالى‌ بر ضد خود باشند ابن‌ طوير، 2؛ ابن‌ خلدون‌، /0.
بطائحى‌ گذشته‌ از آنكه‌ سياستمداري‌ كار آمد بود، به‌ ادب‌ و دانش‌ نيز توجه‌ مى‌نمود و دانشمندان‌ و نويسندگان‌ را گرامى‌ مى‌داشت‌. ابوبكر طرطوشى‌ د20ق‌/126م‌ كتاب‌ سراج‌ الملوك‌ را براي‌ وي‌ نوشت‌ صفدي‌، /75؛ ابن‌ فرحون‌، /46؛ بياتى‌، 4 و ابن‌ سلاح‌ بلبيسى‌ در اخلاق‌ و ملكداري‌ او كتاب‌ سيرة الوزير ابى‌ عبدالله‌ بن‌ فاتك‌ را تأليف‌ كرد مقريزي‌، المقفى‌...، /73. ابوجعفر يوسف‌ بن‌ احمد نيز شرحى‌ بر كتاب‌ الايمان‌ بقراط نوشت‌ و آن‌ را به‌ نام‌ او شرح‌ المأمونى‌ نام‌ گذارد سيف‌ آزاد، همانجا. همچنين‌ به‌ دستور بطائحى‌ دارالعلم‌ حاكم‌ را كه‌ افضل‌ بن‌ بدر الجمالى‌ تعطيل‌ كرده‌ بود، دوباره‌ گشوده‌ شد بطائحى‌، 5؛ مقريزي‌، همان‌، /84. افزون‌ بر اين‌، در دورة وزارت‌ او مراكز فرهنگى‌ متعددي‌ در مصر احداث‌ گرديد؛ از آن‌ جمله‌، حدود 00 مسجد در مصر و قاهره‌ و نواحى‌ اطراف‌ آن‌ را بايد ياد كرد همو، اتعاظ، /2؛ مهم‌ترين‌ آنها مسجد جامع‌ اقمر در قاهره‌ است‌ كه‌ در 19ق‌/ 125م‌ به‌ دستور او احداث‌ شد ابن‌ ميسر، /2؛ ابن‌ خلكان‌، /02؛ ابن‌ تغري‌ بردي‌، /29 و اكنون‌ هم‌ نام‌ آمر و مأمون‌ بر بالاي‌ محراب‌ آن‌ ديده‌ مى‌شود مبارك‌، /24. همچنين‌ در 16ق‌ دارالوكاله‌ و دارالضربى‌ در قاهره‌ به‌ امر بطائحى‌ ايجاد گرديد ابن‌ ميسر، همانجا.
در 18ق‌ صليبيها شهر صور را در محاصرة خويش‌ گرفتند. چون‌ بطائحى‌ از كمك‌ به‌ مردم‌ آن‌ شهر امتناع‌ ورزيد، شهر سرانجام‌، به‌ دست‌ صليبيان‌ افتاد همو، /4؛ ابن‌ سعيد، 4؛ مقريزي‌، همان‌، /07.
آمر در رمضان‌ 19 بطائحى‌ و برادرش‌ مؤتمن‌ را به‌ مهمانى‌ خواند و در آنجا هر دو را بازداشت‌ كرد ابن‌ خلدون‌، /1. گفته‌اند كه‌ وي‌ قصد داشت‌ آمر را از ميان‌ بردارد و جعفر برادر وي‌ را به‌ خلافت‌ بنشاند و حتى‌ نوشته‌اند كه‌ جعفر را مأمور قتل‌ خليفه‌ گردانيد. اما ابوالحسن‌ على‌ بن‌ ابى‌ اسامه‌ از رجال‌ دربار خلافت‌ كه‌ از داستان‌ مطلع‌ شده‌ بود، آمر را با خبر كرد ابن‌ اثير، 0/29-30؛ مقريزي‌، همان‌، /10.
برخى‌ نيز گفته‌اند كه‌ بطائحى‌ خود مدعى‌ خلافت‌ بود و خويشتن‌ را از فرزندان‌ نزار مى‌دانست‌ و مردي‌ را براي‌ تبليغ‌ و گرفتن‌ بيعت‌ به‌ يمن‌ فرستاده‌ بود و همين‌ امر موجب‌ خشم‌ آمر شد ابن‌ خلدون‌، /0؛ مناوي‌، 74- 75. آمر سقوط صور و تسخير آن‌ توسط صليبيان‌ را بهانه‌قرار داد و بطائحى‌را دستگير كردابن‌خلدون‌،مناوي‌،همانجاها؛ ابن‌ طوير، 6 و اموالش‌ را گرفت‌. بطائحى‌ حدود دو سال‌ در زندان‌ بود تا سرانجام‌، به‌ دستور خليفه‌ او و تن‌ از برادرانش‌ را در قاهره‌ به‌ دار آويختند ابن‌ خلكان‌، /99؛ صفدي‌، /14.
مآخذ: ابن‌ اثير، الكامل‌؛ ابن‌ تغري‌ بردي‌، النجوم‌؛ ابن‌ خلدون‌، تاريخ‌، به‌ كوشش‌ خليل‌ شحاده‌، بيروت‌، دارالفكر؛ ابن‌ خلكان‌، وفيات‌؛ ابن‌ سعيد، على‌، النجوم‌ الزاهرة، به‌ كوشش‌ حسين‌ نصار، قاهره‌، 970م‌؛ ابن‌ شاكر كتبى‌، محمد، عيون‌ التواريخ‌، به‌ كوشش‌ فيصل‌ سامر و نبيله‌ عبدالمنعم‌ داوود، بغداد، 397ق‌/977م‌؛ ابن‌ صيرفى‌، على‌، الاشارة الى‌ من‌ نال‌ الوزارة، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ مخلص‌، قاهره‌، 924م‌؛ ابن‌ طوير، عبدالسلام‌، نزهة المقلتين‌، به‌ كوشش‌ ايمن‌ فؤاد سيد، اشتوتگارت‌، 412ق‌/992م‌؛ ابن‌ ظافر، على‌، اخبار الدول‌ المنقطعة، به‌ كوشش‌ آ. فره‌، قاهره‌، 972م‌؛ ابن‌ فرحون‌، ابراهيم‌، الديباج‌ المذهب‌، به‌ كوشش‌ محمد احمدي‌ ابوالنور، قاهره‌، 394ق‌/974م‌؛ ابن‌ فضل‌الله‌ عمري‌، احمد، مسالك‌ الابصار، چ‌ تصويري‌، به‌ كوشش‌ فؤاد سزگين‌، فرانكفورت‌، 408ق‌/988م‌؛ ابن‌ قلانسى‌، حمزه‌، ذيل‌ تاريخ‌ دمشق‌، بيروت‌، 908م‌؛ ابن‌ ميسر، محمد، اخبار مصر، به‌ كوشش‌ هانري‌ ماسه‌، قاهره‌، 919م‌؛ بطائحى‌، موسى‌، نصوص‌ من‌ اخبار مصر، به‌ كوشش‌ ايمن‌ فؤاد سيد، قاهره‌، المعهد العلمى‌ الفرنسى‌؛ بياتى‌، جعفر، مقدمه‌ بر سراج‌ الملوك‌ طرطوشى‌، لندن‌، رياض‌ الريس‌؛ ذهبى‌، محمد، سيراعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ شعيب‌ ارنؤوط، بيروت‌، 406ق‌/986م‌؛ همو، العبر، به‌ كوشش‌ محمد سعيد بن‌ بسيونى‌ زغلول‌، بيروت‌، 405ق‌/985م‌؛ سيف‌ آزاد، عبدالرحمان‌، تاريخ‌ خلفاي‌ فاطمى‌، تهران‌، 341ش‌؛ صفدي‌، خليل‌، الوافى‌ بالوفيات‌، به‌ كوشش‌ ددرينگ‌، ويسبادن‌، 394ق‌/974م‌؛ عبادي‌، احمدمختار، فى‌ التاريخ‌ العباسى‌ و الفاطمى‌، بيروت‌، 971م‌؛ مبارك‌، على‌ پاشا، الخطط التوفيقية الجديدة لمصر القاهرة، قاهره‌، 980م‌؛ مقريزي‌، احمد، اتعاظ الحنفاء، به‌ كوشش‌ محمد حلمى‌ محمد احمد، قاهره‌، 393ق‌/973م‌؛ همو، الخطط، بيروت‌، دارصادر؛ همو، المقفى‌ الكبير، به‌ كوشش‌ محمد يعلاوي‌، بيروت‌، 411ق‌/991م‌؛ مناوي‌، محمد حمدي‌، الوزارة و الوزراء فى‌ العصر الفاطمى‌، قاهره‌، دارالمعارف‌. مريم‌ حسن‌دوست‌
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 12  صفحه : 4918
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست