بَطْحاء، نام چند منطقه در سرزمينهاي اسلامى. اين واژه در لغت به معنى
اعماق دره، مسيل آكنده از سنگريزه و زمين فراخ آمده است نك: ياقوت، /62
و مناطقى چند به اين نام خوانده شده كه از آن جمله است:
وادي بطحاء، در يك فرسخى مكه حمدالله، كه در منابع موجود از آن به ابطح،
خَيْف بنى كنانه و نيز مُحَصَّب ياد كردهاند. اين وادي ميان مكه و منى
واقع بوده، و از يك سو به كوه عيره و از سوي ديگر به كوه حجون منتهى
مىشده است، و از آن روي بدان بطحا گفتهاند كه زمين آن از سنگريزه
پوشيده شده بوده است ازرقى، /28، 29؛ ابناثير، /1؛ ابوالفدا، 0 -1؛ نيز نك:
ابن كثير، /68، 04. ازرقى به حضور ابراهيم خليل ع در بطحاء اشارهاي كرده
است /4. پيش از اسلام بخشى از قبيلة قريش در آنجا مىزيستند كه به همين
دليل به «قريش بطحاء» معروف بودند؛ اين ناحيه تيرههاي عديّ، جُمَح،
تَيْم، سَهم، مخزوم، اسد، زُهره، عبدمناف، عبدالدار، عبدالعزي، اميه و هاشم
را در برمىگرفت دمشقى، 27؛ عبدالمؤمن، /03؛ ابن عبدالمنعم، .
پيامبراكرمص در اين منطقه پرورش يافت نك: ابن سعد، /6. همچنين محلى كه
جبرئيل براي نخستين بار بر پيامبرص نازل شد، در بطحاء قرار داشت نك: طبري،
/05. پيامبرص در راه بازگشت از غزوات و مناسك حج، بارها در آنجا نماز گزارد
ابن كثير، /49 و در همانجا بود كه به مصاف قبيلة هوازن شتافت ابن سعد،
/11-12. در روز فتح مكه نبىِ اكرم ص خيمة خود را در بطحاء برافراشت ازرقى،
/30؛ در همان روز بود كه حُبَيش بن خالد، برادر عاتكه عمة پيامبرص در بطحاء
كشته شد ذهبى، 37. همچنين گفتهاند كه منصور خليفة عباسى در ذيحجة 58ق/ اكتبر
75م به هنگام اداي مراسم حج در بطحاء جان سپرد مسعودي، /57.
بوستانهاي سبز و خرم و مناطق خوش آب و هوا بطحاء را تفرجگاه قريشيان ساخته
بود. وجود چاههاي فراوان چون چاه بذَّر كه به دست هاشم بن عبدمناف، و نيز
چاه خم و طوي كه به وسيلة عبدالشمس بن عبدمناف در آنجا حفر شده بود،
نهتنها به آبادانى بطحاء كمك كرد، بلكه در موسم حج، موجبات رفاه و آسايش
حجاج را فراهم مىساخت ازرقى، /76، 24؛ ابن عبدالمنعم، 21؛ على، /5.
شهر بطحاء، در مغرب اوسط از توابع ناحية تاهرت كه از آنجا تا تلمسان يا روز
راه بود ياقوت، همانجا؛ مقدسى، 18. محمد ابن تومرت در 13ق/119م به هنگام
بازگشت از مشرق روز با ياران خود در بطحاء اقامت كرد و سپس سفر خود را به
سوي فاس ادامه داد. آنگاه كه عبدالمؤمن خليفة موحدي قدرت را در دست
گرفت، بطحاء را توسعه داد و در عمران و آبادانى آن كوشيد حجى، /7- 8؛ نيز نك:
بيذق، 8 -9. دشت وسيع بطحاء مركز اصلى كشت گندم به شمار مىآمد كه از اين
راه درآمد سرشاري عائد پادشاهى تلمسان مىشد لئون افريقى، /7- 8. در سدة
ق/4م به سبب استيلاي ابوالحسن مرينى بر بطحاء و نيز انقراض سلسلة بنى
زيان در تلمسان، اين شهر رو به ويرانى نهاد و به تدريج خالى از سكنه شد.
بعدها عارفى با ياران خود در آنجا سكنى گزيد. آنان كه با دامپروري و
كشاورزي امرار معاش مىكردند، نقش بسزايى در آبادانى مجدد منطقه داشتند.
شهرت آن عارف به تدريج در سراسر آسيا و افريقا پيچيد و بر جمع مريدانش
افزوده شد؛ چندانكه 00 تن با او در بطحاء به سر مىبردند و همه ساله شمار
فراوانى به قصد ديدار وي با نذورات و هداياي خود به بطحاء روي
مىنهادندهمو،/8-9.امروزهويرانههايبطحاءدر مسير بزرگراه تلمسان به الجزيره
به چشم مىخورد حجى، /8.
منطقة بطحاء، در نزديكى ذوقار كه در آنجا جنگ ذوقار ميان مسلمانان و سپاهيان
خسرو پرويز رخ داد. در اين جنگ كه به «يومالبطحاء» نيز معروف است، پيروزي
از آن مسلمانان بود طبري، /93-12؛ ياقوت، همانجا.
بطحاء ابن ازهر، در ميلى مدينه كه پيامبر اكرم ص در يكى از غزوات خود در
آنجا نماز گزارد. بعدها در جايگاه نماز پيامبرص مسجدي احداث شد طبري، /05،
/84؛ ياقوت، همانجا.
جزيرة بطحاء، واقع در ميان دجله و فرات ابن قتيبه، /98.
مآخذ: ابن اثير، الكامل؛ ابن سعد، محمد، كتاب الطبقات الكبير، به كوشش
زاخاو، ليدن، 322- 325ق؛ ابن عبدالمنعم حميري، محمد، الروض المعطار، به
كوشش احسان عباس، بيروت، 975م؛ ابن قتيبه، عبدالله، عيون الاخبار، بيروت،
343ق/ 925م؛ ابن كثير، اسماعيل، البداية و النهاية، بيروت، 405ق/985م؛
ابوالفدا، تقويم البلدان، به كوشش رنو و دوسلان، پاريس، 840م؛ ازرقى، محمد،
اخبار مكة، بهكوشش رشدي صالح ملحس، مكه، 352-357ق؛ بيذق، على، اخبار
المهدي ابن تومرت و ابتداء دولة الموحدين، به كوشش لوي پرووانسال، پاريس،
928م؛ حجى، محمد و محمداخضر، حاشيه بر وصف افريقيا نك: هم ، لئون افريقى؛
حمدالله مستوفى، نزهة القلوب، به كوشش لسترنج، ليدن، 321ق/903م؛ دمشقى،
محمد، نخبة الدهر، ترجمة حميد طبيبيان، تهران، 357ش؛ ذهبى، محمد، تاريخ
الاسلام، به كوشش عمر عبدابلسلام تدمري، بيروت، 409ق/989م؛ طبري، تاريخ؛
عبدالمؤمن بن عبدالحق، مراصد الاطلاع، به كوشش على محمد بجاوي، بيروت،
373ق/954م؛ على، جواد، المفصل فى تاريخ العرب قبل الاسلام، بيروت، 977م؛
لئون افريقى، حسن بن محمد وزان، وصف افريقيا، ترجمة محمد حجى و محمد اخضر،
بيروت، 983م؛ مسعودي، على، مروج الذهب، به كوشش باربيه دو منار و پاوه دو
كورتى، پاريس، 871م؛ مقدسى، محمد، احسن التقاسيم، به كوشش دخويه، ليدن،
906م؛ ياقوت، بلدان . عزت ملاابراهيمى