بُسْحاقِ اَطْعِمه، ابواسحاق حلاج شيرازي د 40ق/436م، از شاعران پارسىگوي سدة ق/ 5م. دربارة نام و لقب او نظريات گوناگونى وجود دارد. از ميان تذكرهنويسان، تنها هدايت نام او را احمد آورده است رياض ...، 1؛ نيز نك: بهروزي، 49، اما چنانكه اوحدي بليانى /17، تصريح كرده، احمد اطعمه د 50ق نام مقلد بسحاق اطعمه است. نخستين بار لودي ص 2، و پس از او اته ص 18، نفيسى /96 و صفا /44 او را به لقب جمالالدين خواندند قس: ميرزايف، ، ، كه لقب فخرالدين بدو داده است. به گواهى اغلب منابع، بسحاق در نيمة دوم سدة ق در شيراز به دنيا آمد و بيشتر مدت زندگى خود را در آن شهر گذراند. از خاتمة ديوان بسحاق ص 83 بر مىآيد كه او در شيراز، در حجرة مدرسهاي زندگى مىكرده است و دوستدارانش در آنجا به ديدار او مىرفتهاند. وي همچنين در بعضى از سرودههاي خود مثلاً نك: ص 7 به سفرهايش بهاصفهان و خراسان اشاره كرده است. بسحاق به دربار شاهزاده اسكندر بن عمر شيخ نوة تيمور گوركانى، حاكم فارس و اصفهان 15 -17ق/412-414م راه داشت و نديم وي بود نك: دولتشاه، 76؛ اما در جاي جاي ديوان خود ص 3، 4، 7، جم، اشارههايى به حال خود و مردم فقير روزگار دارد كه نشان مىدهد از نعمتهاي دربار چندان بهرهاي نداشته است. نخستينبار، هدايت بسحاق را از مريدان شاه نعمتالله ولى د 34 ق دانسته نك: مجمع ...، /5، ولى به باور ميرزايف ص 8-9 نقيضة بسحاق، به ويژه بر غزلى از شاه نعمتالله، خود رديهاي بر آراء وي است. همچنين محتواي «رسالة خوابنامة» بسحاق مخالفت او را با عارفان روزگار مىنماياند نك: بسحاق، 66 بب. بسحاق در ديوانش خود را با لقب حلاج مىخواند نك: ص و دولتشاه هم به پيشة حلاجى وي اشاره كرده است ص 76، ولى على حسن خان اين پيشه را از آن پدر بسحاق مىداند ص 3. سال وفات بسحاق را 27، 30 و 37ق نيز نوشتهاند نك: ميرزايف، ؛ فرصتالدوله، 74؛ اعتمادالسلطنه، /88 -89، اما به اشارة بهروزي همانجا با توجه به سنگ مزار منتسب به بسحاق كه هماكنون در تكية چهل تنان شيراز قرار دارد، او در 40ق درگذشته است. ديوان بسحاق شامل آثار منظوم و منثور اوست: الف - آثار منظوم: شامل سُفرة كنزالاشتها در قالب قصيدة رائيه كه نقيضة قصيدة مشهور سعدي است 14 بيت؛ قصايد ديگر و نيز غزليات 00 غزل؛ ترجيعبند؛ مثنوي اسرار چنگال 2 بيت؛ مقطعات 7 قطعه؛ رباعيات 7 رباعى؛ فهلويات؛ فرديات؛ مثنوي جَنگ نامة مزعفر و بغرا 03` بيت بر وزن شاهنامة فردوسى؛ ب - آثار منثور: شامل ديباچه به نثر مسجع؛ رسالة ماجراي برنج و بغرا؛ رسالة خوابنامه در هجو ادعاهاي عارفان معاصر شاعر؛ فرهنگ ديوان اطعمه، شامل نام و طرز تهية غذاها؛ خاتمة ديوان. ديوان بسحاق نخستين بار در 299ق در ايران و سپس در 303ق در استانبول، به كوشش ميرزا حبيب اصفهانى، به ضميمة فرهنگ نامة اصطلاحات كتاب كه غير از فرهنگنامة نگاشتة بسحاق است، به چاپ رسيد. اثر اخير بارها در ايران تجديد چاپ شده است. شيوة شاعري بسحاق بيش از هر كس متأثر از عبيد زاكانى بوده است ايرانيكا، اما بايد توجه داشت كه وي در سرودههاي خود، به بهانة وصف خوراكيها، رياكاري مردم منعم را با نوع غذاهايشان سنجيده نك: ص 8، و با انتقاد گزندة خود، آرزوهاي پنهانى طبقات محروم آن روزگار را نمايانده است نك: صفا، /47- 48. سرودههاي بسحاق از نوع نقيضه نك: داد، 98-99 است. او براي نقيضهسازي، شعرهاي بزرگانى چون فردوسى، ظهير فاريابى، عطار، نظامى، خواجو، حافظ و شاه نعمتالله ولى را برگزيده است. نهايت هنر او در آن است كه ميان دو امر متباين قرابت ناگزير با اثر اصلى و اجتناب عمدي از آن، تعادلى برقرار كرده كه موجب شده است نقيضههاياو،ضمن هدايتذهن خواننده بهآثاراصلى،خود سرودههايى مستقل و هدفمند باشد. بسحاق در نقيضهسازي و مضمونيابى از چنان ذهن مستعدي برخوردار بوده كه در برابر برخى غزلهاي حافظ، كمال خجندي و ديگران، بيش از يك نقيضه ساخته است نك: ص 6- 8، 7 - 8، 3-4. از ديگر تفننهاي بسحاق سرودن 2 بيت به گويش كردي و لري ص 5-6 و نيز دو دو بيتى به شيوة فهلويات و به گويش محلى است ص 13. ريپكا شعر بسحاق را با آثار شاعر فرانسوي، ژوزف دوبرشو 762- 838م كه دربارة خورد و خوراك مىسروده، سنجيده است ص 35؛ نيز نك: 2 .EI شاعرانىچون نظامالديناحمداطعمه،نظامالدين محمود قاري يزدي د 93ق/ 585م، در ديوان البسه ، تقى دانش، معروف به ضياء لشكر د 288ق/871م، در ديوان حكيم سوري ، عبدالقادر خواجهسودا د290ق/873م، كهنقيضههايىدراعتراض بهشعر شاعران سبك هندي دارد و ميرزا عبدالله گرجى اصفهانى، متخلص به اشتها سدة 3ق/9م، از مقلدان بسحاق بودهاند نك: نفيسى، /04؛ ميرزايف، 2؛ ايرانيكا . مآخذ: اته، هرمان، تاريخ ادبيات فارسى، ترجمة رضازاده شفق، تهران، 356ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، تاريخ منتظم ناصري، به كوشش محمداسماعيل رضوانى، تهران، 364ش؛ اوحدي بليانى، محمد، عرفات العاشقين، عكس نسخة خطى كتابخانة ملى ملك، شم 324؛ بسحاق اطعمه، ديوان، شيراز، 360ش؛ بهروزي، علينقى، «تاريخ وفات شيخ ابواسحاق حلاج و محل قبر او»، يغما، تهران، 354ش، س 8، شم ؛ داد، سيما، فرهنگ اصطلاحات ادبى، تهران، 371ش؛ دولتشاه سمرقندي، تذكرة الشعراء، به كوشش محمد رمضانى، تهران، 338ش؛ ريپكا، يان، تاريخ ادبيات ايران، ترجمة عيسى شهابى، تهران، 354ش؛ صفا، ذبيحالله، تاريخ ادبيات در ايران، تهران، 336ش؛ على حسن خان، صبح گلشن، كلكته، 295ق؛ فرصت، محمدنصير، آثار عجم، تهران، 362ش؛ لودي، شيرعلى، مرآة الخيال، به كوشش محمد ملك الكتاب شيرازي، بمبئى، 324ق؛ ميرزايف، عبدالغنى، ابواسحاق و فعاليت ادبى او، دوشنبه، 971م؛ نفيسى، سعيد، تاريخ نظم و نثر در ايران و در زبان فارسى، تهران، 344ش؛ هدايت، رضاقلى، رياض العارفين، تهران، 316ش؛ همو، مجمع الفصحا، به كوشش مظاهر مصفا، تهران، 339ش؛ نيز: Iranica. ; 2 EI مريم مجيدي