بَزّار، ابوبكر احمد بنعمرو بنعبدالخالقعَتَكىد 92ق/ 05م، محدثبصريو از قديمترينمسند نويسان. ابنناصر الدينواژة بزار را بر اساسلغتبغداديان، بهگيرندة روغندانة كتانمعنىكردهاست/84. نسبتعتكى، بهسببانتسابويبهقبيلة عتيكازد استسمعانى، /27. ذهبىحدود سال10ق/25مرا زمانتولد ويدانستهاست سير...، 3/55. بزار در يكىاز مهمترينمقاطعتاريختدوينحديثپا بهعرصة وجود نهاد و اينزمانىاستكهمدونههايىحديثىهمچونصحاحسته، مسانيد و سننگوناگونبهوجود آمده، يا در حالشكلگيريبود. زيستاو در محيط علمىبصره- كهيكىاز مهمترينمدرسههايحديثىزمانرا در خود جايدادهبود - ويرا از همانكودكىبهدرسمشايخبزرگآنروزگار كشاند. او افزونبر بصره، در كوفه، واسط و بغداد بهدانشاندوزيپرداختو در درسبسيارياز مشايخزمانحضور يافت. شاخصترينشيخويدر دورة آموزشكهبزار از او روايتكرده، بخاري، صاحبصحيحاستنك: بزار، /45، جم. جايشگفتىاستكهبيشتر منابعشرححالاو بدينمطلباشارهاينكردهاند. افزونبر بخاري، نامشمار فراوانىاز استاداناو را مىتواندر منابعگوناگونو نيز اثر خود وي، مسند يافتكهاز آنجملهاند: ابوخالد هُدبة بنخالد بصريد 35ق، عبدالواحدبنغياثبصريد پيشاز 40ق، بشر بنمعاذ بصريد پساز 40ق، احمد بنبكار د44ق، احمدبنعبدة ضبىد 45ق، حسنبنخلفواسطىد46ق، سَلَمة بنشَبيبنيشابوريمكىد 47ق، ابوكُرَيبكوفىد 48قو محمد بنبشار بصريد 52قنك: زينالله، مقدمهبر مسند، 1-2. ابونعيماصفهانىنيز استاداناو در اصفهانرا نامبردهاست/05. بههر روي، با در نظر گرفتنتاريخدرگذشتمشايخاو، چنينمىنمايد كهدورة دانشاندوزيويرا بايد نيمة سدة قتخمينزد. بر خلافآنچهتصور مىشود كهبزار بهطور طبيعىمىبايد در درسبسيارياز نامآورانحديثىزمانخود حضور، يا دستكمبا آنانارتباط داشتهباشد، اما حقآناستكهگفتهشود بجز بخاري، تقريباً بيشتر استادانو مشايخروايىبزار كسانىهستند كهنهتنها چندانشهرتبسزايىندارند، بلكهدر برخىموارد نامآنها را بايد در شمار «مجاهيل» آوردكهگاهيافتنشرححالىاز آنهادشوار استنك: ابوذر، /7- 8. در هر حال، بزار برايآموزشحديث، سفرهايبسياريبهمكه، شام، مصر و نيز اصفهانداشتهاستسيوطى، طبقات...، 89؛ ذهبى، تاريخ...، 9. ابوالشيخبهدو بار سفر ويبهاصفهاناشارهكرده، و دومينبار را در 86قذكر كردهاست طبقات...، /86. بنا بر نقلى، ويمدتىهمدر نيشابور بهسر مىبرده، و از آنجا بهمكهرفتهبودهاستنك: سبكى، /2، اما در منابعشرححالوي، و تواريخمحلى، مطلبىكهنشاناز اينسفر داشتهباشد، ديدهنشد. در نگاهىكلىو گذرا بهديدگاههايرجالياندربارة بزار بايد گفتكه غالباً او را ثقه، صدوقو حافظ دانسته، و برخىاو را پساز ابنمدينى، داناترينكسدر حديثياد كردهاند ابوالشيخ، همانجا؛ ذهبى، ميزان...، /24؛ خطيب، /34؛ سمعانى، /95، اما برخىديگر كهدر رأسايشاندارقطنىقرار دارد، بهاعتماد بيشاز اندازة بزار بهحافظهاشارهكرده، و گفتهاند كهويبههمينسببدر اسانيد و متنروايات، بسيار دچار خلط شدهاست. اشارهبهتدريسويدر مصر نيز كهبدونهيچكتابىصورتمىگرفته، بيانگر اينمعنىاستخطيب، /35؛ سمعانى، همانجا؛ ذهبى، تذكرة...، /54. همچنينبرخىبهرواياتىواهىاز وينيز اشارهكردهاند ذهبى، سير، 3/57. گر چهبيشترِ مشايخبزار از شهرتاندكىبرخوردارند، اما در ميانشاگردانو راوياناو، نامبرخىاز بزرگانتاريخحديثمشاهدهمىشود كهابوالقاسمطبرانىو ابوالشيخاصفهانىاز ايندستند طبرانى، 0/3، 40؛ ابوالشيخ، اخلاق...، 7، 8. از ديگر شاگردانويبايد بهكسانىچونابوبكر احمد بنجعفر خُتَّلى، عبدالباقىبنقانع، احمد بنجعفر سمسار، محمد بنعباسبننَجيح، محمد بنعبداللهبنمَمْشاد قاري، عبدالرحمانبنمحمد بنجعفر كسايىو ابومحمد قاسمبنثابتعوفىسرقسطىاشارهكرد نك: ذهبى، همان، 3/55؛ خطيب، /34؛ مقري، /9. گفتنىاستكهطبريدر كتابهايتاريخ/54 و تفسير 9/0 خود، از بزار روايتكردهاست. اگر چهنامبزار بهعنوانيكىاز حلقههايروايىدر آثار سدههاي و قباقىاستو در شمار محدثانتوانا قرار دارد، سبباصلىاشتهار او، تأليفكتابمسند است. گردآوريحديث، تدوينو تبويبآنكهاندكىپيشاز زمانبزار آغاز گرديدهبود، در عصر ويبهاوجخود رسيد و بسياريكساندر اينزمينهگامبرمىداشتند. در اينميان، مسند بزار يكىاز مهمترينآثار در اينزمينهاست. اينكتابهمچونمعمولِ مسانيد، بر اساسصحابهترتيبيافته، و مؤلفدر آغاز بهذكر مسانيد «عشرة مبشره»، و سپسمسانيد ديگر صحابهپرداختهاست. او در ايناثر با ياد كرد كاملاسانيد، بهمتوناحاديثو نيز به«علل» آنها پرداخته، و همچونيكرجالىبهجرحو تعديلاسانيد همتگماشتهاستزينالله، مقدمهبر العلل، 17- 18. گفتنىاستكهدر منابعبهدو مسند كبيروصغيراز بزار اشارهشدهاستمثلاً نك: كتانى، 8 كهاطلاقمسند بزار، در منابع، اشارهبهمسند كبير اوست. از مباحثاصلىدر مسند بزار، توجهمؤلفبهمبحثتعليلدر آثار و احاديثاست. بررسىمتنيا سند حديثىبهظاهر درست، براييافتنو نماياندننشانههايىاز خللكهصحتآنحديثرا خدشهدار مىكند نك: سخاوي، /24 بب ؛ سيوطى، تدريب...، /52- 58، نيازمند دارا بودندانشىژرف، در بخشهايگوناگونعلمحديثاز جملهرجالو متونرواياتاست؛ و كسانىاز بزرگانو پيشگامانتاريخعلمحديثچونابنمدينى، احمد بنحنبل، ترمذي، ابنابىحاتمو دارقطنىدر اينزمينهقلمزدهاند. بزار نيز در كنار اينمشايخ، بهعنوانيكىاز متقدماناينعلم، در مسند خود بهاينمبحثدقيقپرداختهاستنك: ابنكثير، 1؛ سيوطى، همان، /40؛ صنعانى، /28. چنانكهابنكثير همانجا اشارهكرده، وجهتمايز ايناثر با ديگر مسانيد، وجود همينبذلتوجهبزار بهعللالحديثاست. در اينجا گفتنىاستكهدر مياناستادانبزار، ابوبكر احمد بنمنصور بنسيّار رَمادي، اثريبا نامالمسند الكبير، و ابوحفصعمرو بنعلىفَلاّس، كتابىبا عنوانالعللداشتهاند نك: ابنحجر، تهذيب...، /1؛ ذهبى، سير، 2/90. بزار در مسند خود، پساز بيانسند و متنهر حديث، سند آنرا بررسىكرده، و همچونيكرجالىبهجرحو تعديلپرداختهاستنك: ابنحجر، مختصر...، /0، 1، 5، 82، جم ؛ و همينامر سببگشته استتا ايناثر، مجموعهاياز انبوهىاطلاعاترجالىگردد نك: همو، تهذيب، /74، لسان...، /1. مسند بزار از زمانمؤلف، توجهبسيارياز بزرگانحديثرا بهخود جلبكرد و شمارياز ايشاندر آثار خود از آنبهرهمند گشتند نك: مثلاً نك: سيوطى، مسند...، 25، 51، جم ؛ ابنقيم، /72-73، /25؛ هيثمى، 3، 83. بهرهمندي، و بهويژهروايتاز ايناثر، تا چند سدهپساز مؤلفنيز وجود داشتو حتىنشانههايىاز روايتآندر غربسرزمينهاياسلامى، در مغربو اندلس، در اختيار استنك: ابنخير، 65؛ ابنعطيه، 31. گفتنىاستكهبيشترينطرقروايىمسند وي، از سويشاگرد، و اصلىترينراويكتابش، محمد بنايوبرَقّىصورتگرفتهاستنك: همانجاها. افزونبر آنكهبسياريكساندر آثار خوداز مسند بزارسودجستهاند، شمارياز بزرگانعلمحديثنيز برپاية كتابوي،آثاريتأليفنمودهاند كهمهمترينآنها اينهاست: كشفالاستار عنزوائد مسندالبزار، اثر هيثمىكهمؤلفبهتجريد «زوائد» اسانيد افزونيابىدر سند در مسند بزار پرداختهاست؛ مختصر زوائد مسند البزار كهاختصارياز ابنحجر استنك: مآخذ. بزار افزونبر مسند، آثار ديگرينيز تأليفنمودهاستكهكتابالصلاة علىالنبىص، از آنجملهاستو نسخهاياز آندر كتابخانة حسينچلبىدر بورسهنگهداريمىشود نك: I/162 ؛ GAS, نيز الاشربة و تحريم المسكر، كه اين كتاب هم به روايت شاگردش، رقى به ابن خير اشبيلى رسيده، و او با نشان دادن سلسلة اسنادي، به روايت آن اشاره كرده است نك: /27- 28؛ الامالى، كه آشكارا آن را اثري مجزا از مسند نام بردهاند ذهبى، ميزان، /20؛ زيلعى، 92؛ جزئى حديثى با نام معرفة من يترك حديثه او يقبل كه سخاوي از آن ياد كرده است /80. همچنين گفتنى است كه كحاله، كتابى به نام شرح موطأ مالك به بزار نسبت داده است /6؛ قس: ذهبى، سير، /6. مآخذ: ابن حجر عسقلانى، احمد، تهذيب التهذيب، حيدرآباد دكن، 325ق؛ همو، لسان الميزان، بيروت، 408ق/988م؛ همو، مختصر زوائد مسند البزار، به كوشش صبري ابوذر، بيروت، 412ق؛ ابن خير، محمد، فهرسة، به كوشش ابراهيم ابياري، قاهره/بيروت، 410ق/989م؛ ابن عطيه، عبدالحق، فهرس، به كوشش محمد ابوالاجفان و محمد زاهى، بيروت، 980م؛ ابن قيم جوزيه، محمد، زاد المعاد، به كوشش شعيب ارنؤوط و عبدالقادر ارنؤوط، بيروت، 406ق/986م؛ ابن كثير، اسماعيل، الباعث الحثيث، به كوشش احمد محمد شاكر، بيروت، دارالكتب العلميه؛ ابن ناصرالدين، محمد، توضيح المشتبه، به كوشش محمد نعيم عرقسوسى، بيروت، 414ق/993م؛ ابوذر، صبري، مقدمه بر مختصر الزوائد نك: هم ، ابنحجر؛ابوالشيخ، عبدالله، اخلاقالنبى و آدابه، به كوشش سيد جميلى، بيروت، دارالكتاب العربى؛ همو، طبقات المحدثين باصبهان، به كوشش عبدالغفور عبدالحق حسين بلوشى، بيروت، 407ق/987م؛ ابونعيم اصفهانى، احمد، ذكر اخبار اصبهان، به كوشش ددرينگ، ليدن، 931م؛ بزار، احمد، مسند، به كوشش محفوظ الرحمان زين الله، بيروت/مدينه، 409ق/988م؛ خطيب بغدادي، احمد، تاريخ بغداد، قاهره، 349ق؛ ذهبى، محمد، تاريخ الاسلام، حوادث 91-00ق، به كوشش عمرعبدالسلام تدمري،بيروت،411ق/991م؛ همو، تذكرة الحفاظ، حيدرآباد دكن، 334ق؛ همو، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و ديگران، بيروت، 404ق/984م؛ همو، ميزان الاعتدال، به كوشش على محمد بجاوي، قاهره، 382ق/963م؛ زيلعى، عبدالله، نصب الراية لاحاديث الهداية، قاهره، 357ق/938م؛ زين الله، محفوظ الرحمان، مقدمه بر العلل دارقطنى، رياض، 405ق/985م؛ همو، مقدمه بر مسند نك: هم ، بزار؛ سبكى، عبدالوهاب، طبقات الشافعية الكبري، به كوشش محمود محمد طناحى و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، 383ق/964م؛ سخاوي، محمد، فتح المغيث، بيروت، 403ق/983م؛ سمعانى، عبدالكريم، الانساب، حيدرآباددكن، 383ق/963م؛ سيوطى، تدريب الراوي، به كوشش احمد عمر هاشم، بيروت، 409ق/989م؛ همو، طبقات الحفاظ، بيروت، 403ق/983م؛ همو، مسند على بن ابىطالب، حيدرآباددكن، 405ق/ 985م؛ صنعانى، محمد، توضيح الافكار، به كوشش محمد محيى الدين عبدالحميد، مدينه، مكتبة السلفيه؛ طبرانى، سليمان، المعجم الكبير، به كوشش حمدي عبدالمجيد سلفى، بيروت، 400- 406ق/980- 986م؛ طبري، تاريخ؛ همو، تفسير؛ كتانى، محمد، الرسالة المستطرفة، استانبول، 963م؛ كحاله، عمر رضا، معجم المؤلفين، دمشق، 376ق/957م؛ مقري، احمد، نفح الطيب، به كوشش احسان عباس، بيروت، 388ق/966م؛ هيثمى، على، مجمع الزوائد، بيروت، 402ق/982م؛ نيز: . فرامرز حاجمنوچهري