responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 12  صفحه : 4811
برهان‌الدين‌غريب‌
جلد: 12
     
شماره مقاله:4811


بُرْهان‌ُالدّين‌ِغَريب‌، محمد54 - 38ق‌/256-337م‌،فرزند ناصرالدين‌محمود هانْسَوي‌، از صوفيان‌و مروجان‌طريقت‌چشتيه‌در دكن‌.
تدوين‌مجموعه‌هايى‌چند از ملفوظات‌برهان‌الدين‌غريب‌و نيز انتساب‌القاب‌و عناوين‌مختلف‌به‌او، حكايت‌از محبوبيت‌و تأثير شخصيت‌او در ميان‌پيروان‌و تربيت‌يافتگانش‌دارد. با اينهمه‌، آگاهيهاي‌ما دربارة زندگانى‌و شرح‌احوال‌برهان‌الدين‌محدود به‌گزارشهايى‌دربارة ارتباط او با شيخ‌نظام‌الدين‌اوليا د25ق‌/325م‌و نيز سلوك‌عرفانى‌اوست‌كه‌گاه‌به‌صورتى‌تناقض‌آميز نقل‌شده‌، و از اغراق‌و مبالغه‌نيز به‌دور نمانده‌است‌. نخستين‌كسى‌كه‌از وي‌ياد كرده‌، امير حسن‌دهلوي‌، از مصاحبان‌و دوستان‌نزديك‌اوست‌كه‌در فوائد الفؤاد در مواردي‌چند از برهان‌الدين‌به‌نيكى‌ياد كرده‌است‌. پس‌از آن‌، در خيرالمجالس‌خواجه‌حميد قلندر و سيَرالاولياي‌ميرخُرد و نيز در ملفوظات‌برهان‌الدين‌اطلاعاتى‌مختصر از زندگانى‌وي‌آمده‌است‌. ديگر تذكره‌ها و منابع‌موجود - از سدة ق‌به‌بعد - در شرح‌احوال‌برهان‌الدين‌غريب‌از اين‌منابع‌سود جسته‌اند نك: دنبالة مقاله‌.
برهان‌الدين‌در خانواده‌اي‌اهل‌علم‌و معرفت‌در هانْسى‌در منطقة هاريانا از توابع‌اوتارپرادش‌زاده‌شد. سلسله‌نسب‌او را به‌ابوحنيفه‌ه م‌رسانده‌اند، و برخى‌نام‌پدرش‌را محمد محمود و نياي‌او را ناصرالدين‌گفته‌اند. همچنين‌وي‌را خواهر زادة شيخ‌جمال‌الدين‌هانسوي‌دانسته‌اند آزاد، ؛ كليم‌، 03؛ صباح‌الدين‌، 72؛ عبدالحى‌، /43؛ نيز نك: I/1328 , 2 EI.
برهان‌ الدين‌ سالهاي‌ نخست‌ زندگانى‌ خود را در هانسى‌ گذراند و مقدمات‌ علوم‌ را در همانجا فراگرفت‌؛ سپس‌ به‌ دهلى‌ سفر كرد و در آنجا فقه‌، اصول‌، تفسير و حديث‌ را نزد عالمان‌ عصر خود آموخت‌. وي‌ در دهة 90ق‌ به‌ احتمال‌ در 93ق‌/294م‌ به‌ جرگة مريدان‌ شيخ‌ نظام‌ الدين‌ اوليا، پرآوازه‌ترين‌ عارف‌ سلسلة چشتيه‌ پيوست‌ و نزد او به‌ كسب‌ معارف‌ و سير و سلوك‌ عرفانى‌ پرداخت‌ آزاد، -؛ صباح‌ الدين‌، 76-81؛ كليم‌، عبدالحى‌، همانجاها.
برهان‌الدين‌ در جمع‌ مريدان‌ استادش‌، با برخى‌ از بزرگان‌ عرفان‌ و تصوف‌ آن‌ عصر، از جمله‌ امير خسرو دهلوي‌ د 25ق‌/325م‌، اميرحسن‌ دهلوي‌ و شيخ‌ نصيرالدين‌ محمود چراغ‌ِ دهلى‌ د 57ق‌/ 356م‌ نامدارترين‌ خليفة شيخ‌ نظام‌الدين‌، آشنايى‌ يافت‌ و در ميان‌ آنان‌ از احترام‌ و منزلتى‌ والا برخوردار گرديد. شيخ‌ نصيرالدين‌ در مدت‌ اقامت‌ در دهلى‌ در خانة برهان‌ الدين‌ مسكن‌ گزيد دهلوي‌، حسن‌، 5؛ قلندر، بب، 86-87، 60، 84؛ ميرخرد، 37- 38؛ يمنى‌، 57؛ جمالى‌، 28؛ دهلوي‌، عبدالحق‌، 3-4؛ چشتى‌، 82؛ غلام‌سرور، /46؛ كليم‌، همانجا؛ نيز نك: دهلوي‌، محمد اختر، 21-22؛ معشوق‌ يارجنگ‌، 42.
در منابع‌ از ارادت‌ و دلبستگى‌ برهان‌الدين‌ به‌ نظام‌الدين‌ اوليا سخن‌ به‌ ميان‌ آمده‌ است‌، اما به‌ گفتة مؤلف‌ سيرالاوليا، بر اثر سعايت‌ دو تن‌ از مريدان‌ شيخ‌ نظام‌ الدين‌، ميان‌ آن‌ دو رنجشى‌ پديد آمد و سبب‌ شد كه‌ برهان‌ الدين‌ را از خانقاه‌ طرد كنند؛ ولى‌ رنجش‌ شيخ‌ ديري‌ نپاييد و به‌ وساطت‌ اميرخسرو دهلوي‌، شيخ‌ نظام‌الدين‌ از برهان‌ الدين‌ دلجويى‌ كرد و بيعت‌ او را پذيرفت‌ ميرخرد، 38-40؛ نيز نك: يمنى‌، همانجا؛ فرشته‌، /00؛ دهلوي‌، عبدالحق‌، 4؛ چشتى‌، 83؛ آزاد، . سرانجام‌، برهان‌الدين‌ به‌ دريافت‌ خرقة خلافت‌ از شيخ‌ خود نايل‌ آمد. برخى‌ برآنند كه‌ وي‌ دوبار خرقة خلافت‌ يافت‌؛ بار نخست‌ به‌ درخواست‌ و اصرار برخى‌ از مريدان‌ و خلفاي‌ شيخ‌ از جمله‌ خواجه‌ مبشر، سيدحسين‌ و سيد خاموش‌، و بار دوم‌ در آخرين‌ سالهاي‌ حيات‌ شيخ‌ نظام‌الدين‌ و پيش‌ از سفر به‌ دكن‌ ميرخرد، 40-41؛ يمنى‌، نيز دهلوي‌، عبدالحق‌، همانجاها؛ چشتى‌، 83 -84؛ غلام‌ سرور، /46- 47.
برهان‌ الدين‌ در دهة سوم‌ سدة ق‌ به‌ دكن‌ هجرت‌ كرد و در دِواگيري‌ دولت‌ آباد كنونى‌ رحل‌ اقامت‌ افكند و به‌ نشر تعاليم‌ طريقت‌ چشتيه‌ همت‌ گماشت‌. شايد اين‌ سفر با فرمان‌ محمدبن‌ تُغْلُق‌ حك 25- 52ق‌/325-351م‌ كه‌ همة عالمان‌ و عارفان‌ را در 27ق‌/327م‌ به‌ دواگيري‌ فراخواند، بى‌ارتباط نباشد ميرخرد، 41؛ يمنى‌، نيز دهلوي‌، عبدالحق‌، همانجاها؛ چشتى‌، 84؛ آزاد، -؛ نيز نك: I/1329 , 2 ؛ EIرضوي‌، .I/183 سخن‌ داراشكوه‌ ص‌ 01 كه‌ اين‌ سفر را در زمان‌ حيات‌ شيخ‌ نظام‌الدين‌ و به‌ همراه‌ امير حسن‌ دهلوي‌ و جمع‌ كثيري‌ از مريدان‌ دانسته‌ است‌، چندان‌ درست‌ نمى‌نمايد نيز نك: فرشته‌، همانجا؛ ابوالفضل‌، /70؛ عبدالحى‌، /43-44.
به‌ هرحال‌، برهان‌الدين‌ در دواگيري‌خانقاهى‌ بناكرد و به‌ تعليم‌مريدان‌ همت‌ گماشت‌ و در ميان‌ صوفيان‌ و مردم‌ آن‌ ديار محبوبيت‌ و مقبوليت‌ بسيار يافت‌. هرچند پيش‌ از او برادرش‌ شيخ‌ منتخب‌ الدين‌، معروف‌ به‌ «زرزري‌ زربخش‌» براي‌ تبليغ‌ طريقت‌ چشتيه‌ به‌ دكن‌ رفته‌ بود، اما با توجه‌ به‌ اهميت‌ چشمگير و تأثير فراوان‌ برهان‌ الدين‌ در نشر اين‌ طريقت‌ در آن‌ سرزمين‌، مى‌توان‌ او را بنيان‌ گذار و مروج‌ اصلى‌ سلسلة چشتيه‌ در دكن‌ به‌ شمار آورد. وي‌ در آنجا نه‌ تنها در ميان‌ تودة مردم‌ و جمع‌ مريدان‌، بلكه‌ نزد سلاطين‌ و بزرگان‌ نيز از احترام‌ و منزلت‌ خاصى‌ برخوردار بود. گفته‌اند كه‌ سلطان‌ محمدبن‌ تغلق‌، او را گرامى‌ مى‌داشت‌ و نيز علاءالدين‌ حسن‌ بهمنى‌ حك 48-59ق‌/347- 358م‌، از سلاطين‌ دكن‌، مبلغ‌ قابل‌ توجهى‌ را براي‌ مخارج‌ فقرا به‌ خانقاه‌ وي‌ بخشيد. افزون‌ بر آن‌، نصيرخان‌ ناصر خان‌ فاروقى‌، مؤسس‌ سلسلة فاروقى‌ خانْديش‌، در حدود سال‌ 01ق‌/399م‌ شهري‌ بنياد نهاد و به‌ احترام‌ شيخ‌ برهان‌الدين‌ آن‌ را «برهان‌پور» ه م‌ ناميد و همچنين‌ به‌ نام‌ شيخ‌ زين‌الدين‌ داوود شيرازي‌ - يكى‌ از خلفاي‌ برهان‌ الدين‌ غريب‌ - «زين‌آباد» را بنا كرد فرشته‌، /77، /77-79، 01؛ غوثى‌، 9؛ چشتى‌، 85؛ نظامى‌، 06؛ صديقى‌، 57- 58؛ نيز نك: عصامى‌، 62؛ صباح‌ الدين‌، 91.
برهان‌الدين‌ شاگردان‌ بسياري‌ پرورد كه‌ از آن‌ ميان‌ زين‌الدين‌ داوود شيرازي‌، ركن‌ الدين‌ كاشانى‌ و حَمّاد بن‌ عماد كاشانى‌ از خلفاي‌ برجستة او بودند فرشته‌،/01؛ صباح‌الدين‌، 87-90.خواجه‌حميدقلندر، مؤلف‌ خيرالمجالس‌ و نيز ميرخرد، گردآورندة سيرالاوليا، هر چند در شمار مريدان‌ و خلفاي‌ او نبودند، امامدتى‌ نزداو شاگردي‌كردندقلندر، 79؛ ميرخرد، 38؛ رحمان‌ على‌، 71.
برهان‌الدين‌ به‌ وجد و سماع‌ صوفيانه‌ توجه‌ خاص‌ داشت‌ و در اين‌ باب‌، راه‌ و رسم‌ ويژه‌اي‌ ابداع‌ كرد. پس‌ از او، مريدانش‌ را كه‌ در سماع‌ صوفيانه‌ به‌ وي‌ اقتدا كردند، «برهانى‌» ناميدند ميرخرد، همانجا؛ دهلوي‌، عبدالحق‌، 3؛ چشتى‌، 82؛ رضوي‌ ، همانجا. او سرانجام‌ در دواگيري‌ دولت‌ آباد وفات‌ يافت‌ و در همانجا به‌ خاك‌ سپرده‌ شد. تاريخ‌ وفات‌او را به‌اختلاف‌ 31، 32، 38 و41ق‌گفته‌اندچشتى‌، 85؛ آزاد، 5- 6؛ غلام‌ سرور، /48؛ فاروقى‌، 5؛ بيل‌، كه‌ از آن‌ ميان‌، تاريخ‌ 38ق‌ چون‌ از نفائس‌ الانفاس‌ - مجموعة ملفوظات‌ او - نقل‌ شده‌ است‌، درست‌تر مى‌نمايد نك: آزاد، همانجا؛ صباح‌ الدين‌، 94؛ هادي‌، .144 داراشكوه‌ و غوثى‌ شطاري‌ در سدة 1ق‌/7م‌ آرامگاه‌ او را زيارت‌ كردند و چنانكه‌ غوثى‌ شطاري‌ همانجا گفته‌ است‌، در روز عُرس‌ او مردم‌ از نواحى‌ اطراف‌ برمزار او گرد مى‌آيند و مخارج‌ روضة او، از چندين‌ روستا كه‌ بر اين‌ كار وقف‌ شده‌ است‌، فراهم‌ مى‌آيد نيز نك: داراشكوه‌، همانجا. پس‌ از وفات‌ برهان‌الدين‌، شاگرد نامدار او، شيخ‌ زين‌ الدين‌ به‌ عنوان‌ خليفة وي‌ برگزيده‌ شد نك: فرشته‌، همانجا؛ صباح‌الدين‌، 87-89.
مجموعه‌هاي‌ متعددي‌ از ملفوظات‌ برهان‌الدين‌ به‌ دست‌ مريدانش‌ در سدة ق‌/4م‌ تدوين‌ شده‌ كه‌ از آن‌ جمله‌ است‌:
. احسن‌ الاقوال‌، مجموعة ملفوظات‌ و تقريرات‌ برهان‌ الدين‌ است‌ كه‌ شاگرد او حمادبن‌ عماد كاشانى‌ آن‌ را گرد آورده‌، و بر حسب‌ موضوع‌، عنوان‌ بندي‌ كرده‌ است‌. در اين‌ اثر برخى‌ از رويدادهاي‌ زندگى‌ شيخ‌ فريدالدين‌ گنج‌ شكر و شيخ‌ نظام‌ الدين‌ اوليا نيز آمده‌ است‌. از اين‌ مجموعه‌ نسخه‌اي‌ در كتابخانة جامعة عثمانية حيدرآباد دكن‌ و نسخه‌اي‌ ديگر در كتابخانة شخصى‌ خليق‌ احمد نظامى‌ در عليگره‌ نگهداري‌ مى‌شود. احسن‌ الاقوال‌ به‌ كوشش‌ نثار احمد فاروقى‌ در مجلة قند پارسى‌ در دهلى‌ نو به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌. همچنين‌ ترجمه‌اي‌ از آن‌ به‌ زبان‌ اردو در 342ق‌ در بمبئى‌ چاپ‌ شده‌ است‌ نظامى‌، «حيات‌...»، 03 º قيصر، 6.
. نفائس‌الانفاس‌، كه‌مجموعة ديگري‌از ملفوظات‌برهان‌الدين‌غريب‌است‌و توسط ركن‌الدين‌كاشانى‌گرد آمده‌، و به‌ترتيب‌تاريخى‌از 32ق‌/332م‌تا پايان‌عمر شيخ‌مرتب‌شده‌است‌. از اين‌مجموعه‌نسخه‌اي‌در كتابخانة ندوة العلماء نگهداري‌مى‌شود نظامى‌، «مطالعات‌...»، .I/70
ديگر ملفوظات‌ شيخ‌ برهان‌ الدين‌ اينهاست‌: غريب‌ الكرامات‌ و بقية الغرائب‌ كه‌ هر دو را شاگرد ديگر او، مجدالدين‌ بن‌ عماد كاشانى‌ تدوين‌ كرده‌ است‌ نك: آزاد، . خواجه‌ حميد قلندر نيز چنانكه‌ خود در خيرالمجالس‌ اشاره‌ كرده‌ است‌، مجموعة ملفوظات‌ برهان‌ الدين‌ غريب‌ را با عنوان‌ اخبار الاخيار جمع‌ آورده‌ بود همانجا كه‌ اكنون‌ اثري‌ از آن‌ در دست‌ نيست‌.
مآخذ: آزاد بلگرامى‌، غلامعلى‌، روضة الاوليا، اورنگ‌ آباد، 310ق‌؛ ابوالفضل‌ علامى‌، آيين‌ اكبري‌، لكهنو، 882م‌؛ جمالى‌، حامد، سيرالعارفين‌، ترجمة محمد ايوب‌ قادري‌، لاهور، 989م‌؛ چشتى‌، عبدالرحمان‌، مرآة الاسرار، ترجمة على‌ اصغر چشتى‌ صابري‌، لاهور، 411ق‌؛ داراشكوه‌، محمد، سفينة الاوليا، كانپور، 883م‌؛ دهلوي‌، حسن‌، فوائد الفؤاد، ملفوظات‌ نظام‌ الدين‌ اولياي‌ بدائونى‌، به‌ كوشش‌ محمد لطيف‌ ملك‌ و محسن‌ كيانى‌، تهران‌، 377ش‌؛ دهلوي‌، عبدالحق‌، اخبار الاخيار، خيرپور، فاروق‌ اكيدمى‌؛ دهلوي‌، محمد اختر، تذكرة اوليائى‌ پاك‌ و هند كلان‌، لاهور، 989م‌؛ رحمان‌ على‌، محمد عبدالشكور، تذكرة علماي‌ هند، ترجمة محمد ايوب‌ قادري‌، كراچى‌، 961م‌؛ صباح‌ الدين‌ عبدالرحمان‌، بزم‌ صوفيه‌، اسلام‌ آباد، 990م‌؛ صديقى‌، خالد مصطفى‌، واقعات‌ صوفيه‌، لاهور، 989م‌؛ عبدالحى‌، نزهة الخواطر، حيدر آباد دكن‌، 350ق‌/931م‌؛ عصامى‌، عبدالملك‌، فتوح‌ السلاطين‌، مدرس‌، 948م‌؛ غلام‌ سرور لاهوري‌، خزينة الاصفيا، كانپور، 332ق‌/914م‌؛ غوثى‌ شطاري‌، محمد، گلزار ابرار، به‌ كوشش‌ محمد ذكى‌، پتنه‌، 994م‌؛ فاروقى‌، نثار احمد، نقد ملفوظات‌، لاهور، 989م‌؛ فرشته‌، محمد قاسم‌، تاريخ‌، كانپور، 290ق‌/874م‌؛ قلندر، حميد، خيرالمجالس‌، به‌ كوشش‌ خليق‌ احمدنظامى‌، عليگره‌، 959م‌؛ قيصر امروهوي‌، محمود حسن‌، مرآة التصوف‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ رضوي‌، عليگره‌، 985م‌؛ كليم‌، ميان‌ محمددين‌، چشتى‌ خانقاهين‌، لاهور، 990م‌؛ معشوق‌ يارجنگ‌، مشتاق‌ حسين‌، اخبار الصالحين‌، لاهور، 404ق‌؛ ميرخرد، محمد، سيرالاولياء، لاهور، 398ق‌/978م‌؛ خليق‌ احمد، تاريخ‌ مشايخ‌ چشت‌، كراچى‌، 975م‌؛ يمنى‌، نظام‌ الدين‌ غريب‌، لطائف‌ اشرفى‌، چ‌ سنگى‌؛ نيز:
Beale, T.W., An Oriental Biographical Dictionary, Lahore, 1975; EI 2 ; Hadi, N., Dictionary of Indo - Persian Literature, Delhi, 1995; Nizami, Kh. A., Historical Studies, Indian and Islamic, 1995; id, The Life and Times of Shaikh Nizam - u p d - din Auliya, Delhi, 1991; Rizvi, A.A., A History of Sufism in India, New Delhi, 1986.
محمدجواد شمس‌
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 12  صفحه : 4811
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست