بُبَشْتَر9، دژي استوار در رشته كوههاي جنوبى اندلس كه در عصر اسلامى از
توابع كورة (استان) ريّه به شمار مىرفت و در 30 فرسخى قرطبه، شمال غربى
مالقه و شمال شرقى رنده قرار داشت (ادريسى، 2/570؛ ياقوت، 1/486؛ عنان،
حاشيه...، 3/279).
اين دژ به سبب موقعيتش، از پايگاههاي مهم مخالفان دولت اموي به شمار
مىرفت كه به ويژه بهسبب شورشابنحفصون كه در 267ق/881م آنجا را پايگاه
خود قرار داده بود، شهرت يافت و به تدريج ناراضيان حكومت از سراسر اندلس در
آنجا گرد آمدند و ديري نپاييد كه سراسر كوهستانهاي جنوبى به تسخير آنان درآمد
(نك: ابن قوطيه، 104، 120-121؛ ابن حيان، 3/9-10، 16، 90؛ حميدي، 2/476؛
نويري، 23/391).
دامنة ناآراميهاي ببشتر كه بيش از 50 سال به طول انجاميد، با دورة زمامداري
4 تن از اميران اموي مصادف بود: نخست محمد بن عبدالرحمان كه توانست تا
حدي شورشيان را آرام گرداند. پسر او منذر پس از يك محاصرة طولانى نزديك بود
كار قيام را يكسره سازد، اما به ناگاه درگذشت و شورش بالا گرفت (ابن
عبدربه، 4/496؛ ابن خطيب، 25، 31؛ عنان، دولة...، 1(1)/309، 320-321)؛ اما
وقتى برادرش عبدالله به امارت نشست، رهبر شورشيان صلح خواست، مشروط بر
آنكه ولايت ببشتر را به او دهند. با اينهمه، وي به تجديد سازماندهى نيروهاي
خود پرداخت و باز سر به شورش برداشت. عبدالله در 276ق/889م به قلعة ببشتر
تاخت و بخشى از آن را منهدم كرد، ولى جنگ و گريزها همچنان ادامه يافت و
به دورة عبدالرحمان سوم كشيده شد (ابن حيان، 3/99-100، جم؛ ابن عذاري،
2/131-133 جم؛ نويري، 23/396- 398). سرانجام، عبدالرحمان پس از نبردهاي
طولانى در 315ق اين دژ را تسخير كرد و به دستور او برج و بارو و ساختمانها و
كليساهاي آنجا و حتى مسجدي را كه ابنحفصون بنا كرده بود، ويران كردند
(عنان، همان، 1(2)/385- 388).
اما به نظر مىرسد ببشتر بعدها دوباره عمارت شد، زيرا در 434ق ادريسبن يحيى
از خاندان بنىحمود در آنجا ادعاي خلافت كرد و به نام خود خطبه خواند (ابن
خطيب، 116، 141-143). با اينهمه، در سدة 7ق/13م دژ نظامى ببشتر ويرانهاي
بيش نبود 153) S, , 2 .(EIببشتر امروزه در 5/1 فرسخى شمال شرقى شهر
كاراتراكا10ي اسپانيا قرار دارد II/736) , 1 .(EIبقاياي كليسايى كهن نيز كه در
سدة 3ق به دست ابن حفصون ساخته شده است، در آنجا به چشم مىخورد (عنان،
الا¸ثار...، 250-251).
مآخذ: ابنحيان،حيان، المقتبس، به كوشش ملچور آنتونيا، پاريس، 1937م؛
ابنخطيب، محمد، اعمال الاعلام، به كوشش لوي پرووانسال، پاريس، 1956م؛
ابنعبدربه، احمد، العقد الفريد، به كوشش احمد امين و ديگران، بيروت، 1402ق؛
ابن عذاري، احمد، البيان المغرب، به كوشش كولن و لوي پرووانسال، ليدن،
1951م؛ ابن قوطيه، محمد، تاريخ افتتاح الاندلس، به كوشش ابراهيم ابياري،
قاهره، 1982م؛ ادريسى، محمد، نزهة المشتاق، بيروت، 1409ق/1989م، حميدي،
محمد، جذوةالمقتبس، به كوشش ابراهيم ابياري، بيروت، 1403ق/1983م؛ عنان،
محمد عبدالله، الا¸ثار الاندلسية الباقية فى اسبانيا و البرتغال، قاهره،
1381ق/1961م؛ همو، حاشيه بر الاحاطة ابن خطيب، قاهره، مكتبة خانجى؛ همو،
دولة الاسلام فى الاندلس، قاهره، 1988م؛ نويري، احمد، نهاية الارب، به
كوشش احمد كمال زكى و محمد مصطفى زياده، قاهره، 1980م؛ ياقوت، بلدان؛ نيز:
EI 1 ; EI 2 , S.
عزت ملاابراهيمى