بانه، شهرستان و شهري در غرب استان كردستان.
شهرستان بانه: اين شهرستان از شمال به سردشت، از خاور به سقز و از جنوب و
باختر به كشور عراق محدود است ( فرهنگ...،12).
چهرة طبيعى: شهرستان بانه را كوههاي بلند فراگرفته است و براي ورود و خروج
از آن بايد از گردنههاي مرتفع عبور كرد و تنها در بخش باختري از ارتفاع
كوهها كاسته مىشود (توكلى، 15). كوههاي آربابا، بابوس، جنيره، سوركيو،
ميدانان و عاشقان مرز اين شهرستان را با عراق تشكيل مىدهد (
جغرافيا...،2/885).
شهرستان بانه داراي آب و هواي نسبتاً سرد و نيمه مرطوب است و مهمترين
رودهاي آن اينهاست: چومان، نيروان، و تاژه بان كه از به هم پيوستن دو
رود شوي و بانه پديد مىآيد ( فرهنگ،13). رود بانه پس از آبياري اين شهر در
نزديكى سردشت به زاب كوچك مىپيوندد (شميم،
17).رستنيهاياينشهرستانمتنوعاست ( فرهنگ،همانجا). بهدست آوردن مازو از
ديرزمان منبع درآمد مهمى براي مردم اين شهرستان بوده است (فرمانفرما،
2/813) و جنگل بزرگى از بلوط كه كوهستانهاي ميان بانه و سردشت را فراگرفته،
سرچشمة اصلى اين درآمد به شمار مىرود. دستكم از 100 سال پيش، افزون بر
مصارف بازارهاي داخلى، اين كالا از راه بندر آستارا به روسيه صادر مىشده
است (نك: اوبن، 114؛ مرگان، 2/47).
جمعيت و اقتصاد: بانه يكى از شهرستانهاي هشتگانة كردستان است (
سازمانتقسيمات...، 40-41) كه داراي يك شهر و 4 بخش (به نامهاي آلوت،
مركزي، نمشير و ننور)، 8 دهستان و 203 آبادي داراي سكنه است. در آبان 1375
جمعيت اين شهرستان 606 ،105نفر بوده است كه 433 ،55نفر آن در نقاط شهري و
173 ،50نفر در نقاط روستايى مىزيستهاند ( سرشماري...،پانزده - شانزده).
اقتصاد مردم بانه برپاية كشاورزي، باغداري، دامداري و دامپروري است.
كشاورزي آن بهگونة سنتى و به دو روش آبى و ديم صورت مىگيرد. محصولات
عمدةآن عبارتنداز:گندم،جو، بنشنو نباتات علوفهاي.همچنينباغداري و بهويژه
پرورش انگور رايج است. صنايعدستى مانند قالىبافى، گليمبافى، سوزندوزي و
خراطى نيز وجود دارد ( فرهنگ،14).
شهر بانه: اين شهر كه مردم آنجا را بهروژه گويند (نك: صفىزاده، 645)، مركز
شهرستان بانه است و در 45 و 53 طول شرقى و 35 و 59 عرض شمالى و در ارتفاع
540 ،1متري قرار گرفته است. همچنين اين شهر در 270 كيلومتري شمال باختري
سنندج مركز استان كردستان واقع است ( فرهنگ،15). بانه شهري كوهستانى است
و جنگلهاي آن زيبايى ويژهاي بدان بخشيده است ( جغرافيا،2/908-909). در
آبان 1375، اين شهر داراي 716 ،9خانوار با 256 ،52نفر جمعيت بوده است (
سرشماري،چهل).
پيشينة تاريخى: برخى از نويسندگان پيشينة بانه را بسيار كهن پنداشته، و
احتمال دادهاند كه همان سرزمين تاريخى پارسواش يا پارسواست و بر اين
باورند كه پارسها پيش از مادها و در سدة 12قم به كوهستان زاگرس رسيده، و
پيش از آنكه به پارس بروند، 3 سده يا بيشتر در اينجا زيستهاند (نك: ادمندز،
.(5 بانه در دورة آشوريان از سرزمينهايى به شمار مىرفت كه در معرض تهديد
بود، چنانكه در دورة فرمانروايى تيگلت پيلسر سوم (748- 728قم) سپاهيان آشور
در تهاجم خود تا اطراف بانه پيش آمدند (كامرون، 112).
از تاريخ پيش از اسلام بانه، آگاهى ديگري در دست نيست، جز آنكه در اين
سرزمين حكومتى وجود داشته است (بابا مردوخ، 3(2)/413). به نوشتة بدليسى در
شرفنامه كه در اوايل سدة 10ق تأليف شده، ولايت بانه متشكل از دو قلعه و
ناحيه بود كه يكى را «بيروز» و ناحية بانه و ديگري را قلعة «شيوه» مىناميدند
(ص 413). در همين دوره فرمانروايان بانه «اختيارالدينى» لقب داشتند. گفته
شده است كه اينان چون به اختيار خود آيين اسلام را پذيرفتند، به اين لقب
شهرت يافتند (نك: همانجا). نخستين كسى كه از ميان آنان مشهور گرديد، ميرزا
بيك فرزند ميرمحمد است. پس از وي فرزندش بوداق بيك به حكومت رسيد، ولى
پس از چندي با شورش برادران خود روبهرو شد و به دربار شاه طهماسب صفوي
(930-984ق/1524-1576م) پناه برد و در قزوين درگذشت. پادشاه صفوي، سليمان
بيك برادر او را به فرمانروايى بانه برگزيد و وي 20 سال بر آن سرزمين
حكومت كرد (همو، 413- 415). سليمان بيك فرمانروايى عادل بود و آرامگاه او كه
در 3كيلومتري بانه قرار دارد، زيارتگاه مردم آن سرزمين است (مردوخ
كردستانى، 2/70).
فرمانروايى اختيارالدينيها از 912 تا 1289ق/1506 تا 1872م بهطول انجاميد و در
اين مدت 16 نفر از آنها بر بانه حكومت كردند (صفىزاده، 646). آنان افزون بر
حكومت سياسى، از مقام مذهبى نيز برخوردار بودند. در طى سدهها، اهميت سياسى
و موقعيت نظامى بانه، به سبب هم مرزي با امپراتوري عثمانى بوده است و
نيز بدين سبب كه اين سرزمين زيستگاه 3 قبيلة بزرگ و متحد كُرد: اردلان،
بابان و مكريان به شمار مىرفت. معمولاً پاسداري از مرز ايران، از شهر خوي
گرفته تا كرمانشاه به فرمانروايان بانه واگذار گرديده بود ( ايرانيكا،
.(III/665
حكام بانه و اورامان داراي لقب «سلطان» بودند. برخى از نويسندگان بر اين
باورند كه اين لقب را نادرشاه افشار (1148-1160ق/ 1735-1747م) بدانها داده
بود (سنندجى، 38-39؛ مشيرالدوله، 136- 137)؛ ولى از آنجا كه در زمان شاه
عباس اول (996- 1038ق/1588- 1629م) نيز يكى از فرمانروايان بانه به نام
اسكندر سلطان بوده است (نك: اسكندربيك، 814)، به نظر مىرسد كه اين لقب را
شاهان صفوي به آنها داده باشند.
آخرين فرمانرواي اختيارالدينى، عبدالكريم خان است كه به دست يكى از
گماشتگان خود به نام يونس خان در 1290ق/1873م كشته شد. او اهل شعر و ادب
نيز بوده است و سرودههايى به فارسى و كردي دارد و گويا «كريم» تخلص
مىكرده است (بابا مردوخ، 3(2)/414-416). يونسخان نيز پس از چندي به دست
برادرزادهاش كشته شد و حمهخان (محمدخان) پسر يونس خان به فرمانروايى
رسيد. او هم در آغاز نخستين جنگ جهانى در 1333ق/1915م توسط نيروهاي عثمانى
به قتل رسيد و پس از آن بانه به تابعيت ساوجبلاغ (مهاباد كنونى) درآمد
(زكى، 499).
در 1323ش شهر بانه به وسيلة محمدرشيد خان (معروف به حمه رشيد) داروخانى (از
كردهاي روستاي داروخان عراق) كه بر ضد دولت مركزي ايران دست به شورش
زده بود، به آتش كشيده شد، ولى با حملة نيروهاي دولتى و فرار او به عراق
بازسازي شهر آغاز شد و طى 10 سال ادامه يافت (توكلى، 213- 215؛ ايرانيكا،
همانجا). بانه و برخى از روستاهاي آن، در جنگ عراق با ايران
(1359-1367ش/1980- 1988م) هدف بمبارانهاي هوايى با سلاحهاي شيميايى گرديد و
مردم آن آسيبهاي فراوان ديدند (نك: پارسادوست، 505، 512 -513، 619، 640).
مآخذ: اسكندربيك منشى، عالم آراي عباسى، تهران، 1350ش؛ اوبن، اوژن، ايران
امروز 1906-1907، ايران و بينالنهرين، ترجمة علىاصغر سعيدي، تهران، 1362ش؛
بابا مردوخ روحانى، تاريخ مشاهير كرد، به كوشش ماجد مردوخ روحانى، تهران،
1371ش؛ بدليسى، شرفالدين، شرفنامه، به كوشش محمد عباسى، تهران، 1343ش؛
پارسادوست، منوچهر، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ايران، تهران، 1371ش؛
توكلى، محمدرئوف، جغرافيا و تاريخ بانة كردستان، تهران، 1363ش؛ جغرافياي
كامل ايران، وزارت آموزش و پرورش، تهران، 1366ش؛ زكى، محمدامين، تحقيق
تاريخى دربارة كرد و كردستان، ترجمة حبيبالله تابانى، تبريز، 1377ش؛ سازمان
تقسيمات كشوري جمهوري اسلامى ايران، وزارت كشور، تهران، 1376ش؛ سرشماري
عمومى نفوس و مسكن (1375ش)، نتايج تفصيلى، شهرستان بانه، مركز آمار ايران،
تهران، 1376ش؛ سنندجى، شكرالله، تحفة ناصري در تاريخ و جغرافياي كردستان،
تهران،1366ش؛ شميم،علىاصغر، كردستان، تهران،1370ش؛ صفىزاده، صديق، تاريخ
كرد و كردستان، تهران، 1378ش؛ فرمانفرما، عبدالحسين، گزيدهاي از مجموعة
اسناد، به كوشش منصوره اتحاديه و سيروس سعدونديان، تهران، 1366ش؛ فرهنگ
جغرافيايى آباديهاي كشور (بانه)، سازمان جغرافيايى نيروهاي مسلح، تهران،
1373ش، ج 34؛ كامرون، جرج، ايران در سپيده دم تاريخ، ترجمة حسن انوشه،
تهران، 1365ش؛ مردوخ كردستانى، محمد، تاريخ، تهران، چاپخانة ارتش؛ مرگان،
ژاك، ايران، مطالعات جغرافيايى، ترجمة كاظم وديعى، تبريز، 1339ش؛ مشيرالدولة
تبريزي، جعفر، رسالة تحقيقات سرحديه، به كوشش محمد مشيري، تهران، 1348ش؛
نيز:
, C. J., Kurds, Turks and Arabs, London, 1957; Iranica.
محسن احمدي