بالى، يا باله، ايالتى در جنوب اتيوپى (حبشه). اين ناحيه از شمال غربى
به ايالت آروسى، از شمال شرقى به ايالت هررج3 و از جنوب غربى به ايالت
سيدامو محدود است و قسمتهاي پست جنوب شرقى آن با سومالى هم مرز است (نك:
بريتانيكا، ماكرو، ، VI/1001 نقشه). بالى با وسعتى بيش از 000 ،124كم 2، پس از
هررج، وسيعترين ايالت اتيوپى به شمار مىرود و در 20 و 6 عرض شمالى و 30 و
41 طول شرقى قرار دارد (همان، 1002 .(VI/1000, اين ايالت از آب و هوايى
معتدل و زمينى حاصلخيز برخوردار است. رود شِبِلى، بالى را از ايالتهاي
آروسى و هررج جدا مىسازد. همچنين رود وِبى كه در ناحية مركزي آن جريان
دارد و نيز رود گِناله كه مرز ميان بالى و سيدامو را تشكيل مىدهد، از
مهمترين رودهاي آن هستند. اين رودها پس از عبور از سومالى به اقيانوس هند
مىريزند («دائرةالمعارف...4»، ؛ V/18 بريتانيكا، ماكرو، ؛ VI/1001 نيز نك: ابن
فضلالله، .(I/18 گوبا بزرگترين شهر بالى، و باتو بلندترين قلة آن است كه
307 ،4متر از سطح دريا ارتفاع دارد. جمعيت بالى در 1984م/1363ش بيش از يك
ميليون نفر برآورد شده بود ( بريتانيكا،همانجا).
نام بالى نخستينبار در سدة 8ق/14م، در نوشتههاي عامده صيون5 پادشاه حبشه
(حك 712-743ق/1312-1342م) ذكر شده است كه در آن روزگار بالى بخشى از قلمرو
او به شمار مىرفت ( .(EIجغرافىدانان مسلمان نيز در همان سده به بيان
اوصاف آن پرداختند. به گفتة ابن فضلالله عمري طول اين سرزمين در 20 روز و
عرض آن در 6 روز پيموده مىشد. حكمرانان بالى كه همگى خراجگزار سلطان حبشه
بودند، بيش از 18 هزار سواره نظام و شمار فراوانى پياده نظام در اختيار
داشتند. معاملات تجاري در آنجا به جاي استفاده از سكههاي رايج طلا و نقره،
به صورت پاياپاي انجام مىشد (همانجا).
گويا آيين اسلام در سدة 7ق/13م به اين منطقه راه يافت (نك: عارف، 78-79).
منابع موجود، گسترش و رواج اسلام را به شيخ حسين نسبت دادهاند كه
آرامگاه وي در بالى از احترام فراوانى برخوردار است . همه ساله بيش از 100
هزار نفر، از اطراف و اكناف با پاي پياده به زيارت مدفن شيخ حسين مىآيند
كه از اين راه سود سرشاري به دست مىآيد (كوك، 476-477).
مسلمانان اين منطقه به مذهب حنفى گرايش دارند (ابن فضلالله، همانجا).
بيشتر ساكنان بالى را گالاييها (قوم گالا) تشكيل مىدهند. 50% جمعيت گالا
مسلمان هستند و بقيه نيز تحت نفوذ اسلام قرار دارند (نك: كوك، 438).
در سدة 10ق/16م احمد بن ابراهيم، سلطان حبشه به بالى تاخت و آنجا را به
تصرف خويش درآورد. از آن پس بالى پيوسته صحنة كشمكشهاي داخلى و عرصة تاخت
و تاز حكمرانان محلى گشت كه با تلاش احمد و زمامداران وقت مقاومت آنان در
هم شكسته مىشد (عرب فقيه، 287-296). بالى تا 1542م همچنان تابع پادشاهى
حبشه بود و سرانجام به دست عباس (حاكم بالى)، استقلال خود را باز يافت. در
سدههاي معاصر اين منطقه شاهد وقوع جنبشهاي جدايى طلب بود كه عدم استقرار
حكومتى مقتدر، حاكميت امپراتوري مستبد و سيطرة فئودالهاي نيمه مستقل را عامل
آشفتگى اوضاع سياسى دانستهاند ( بريتانيكا،ميكرو، ، I/756 ماكرو، ؛ VI/1004 2
.(EI
مآخذ: عارف، ممتاز، الاحباش بين مأرب و اكسوم، بيروت، 1975م؛ عرب فقيه،
احمد، تحفة الزمان ( فتوح الحبشة )، به كوشش فهيم محمد شلتوت، قاهره،
1974م؛ كوك، ژ. م.، مسلمانان افريقا، ترجمة اسدالله علوي، مشهد، 1373ش؛ نيز:
Britannica, 1978; EI 2 ; Ibn Fa d l Allah al - q Omar / , Mas ? lik el Ab s ? r,
tr. Gaudefroy - Demombynes, Paris, 1927; T O rkiye diyanet vakf o Isl @ m
ansiklopedisi, Istanbul, 1992.
عزت ملاابراهيمى