بالْكان، جَنْگها، عنوان دو دوره جنگ ميان دولت عثمانى و كشورهاي شبه
جزيرة بالكان (26 شوال 1330-27 شوال 1331ق/8 اكتبر 1912-29 سپتامبر 1913م).
كنگرة برلين كه در 1295ق/1878م به ابتكار بيسمارك، صدراعظم آلمان تشكيل شد
و توانست از جنگ عمومى در اروپا جلوگيري كند، بخش بزرگى از اراضى اروپايى
عثمانى - به ويژه در شبه جزيرة بالكان - را از پيكر آن امپراتوري جدا كرد
(نك: پالمر، 2/288-289)؛ اما نتوانست از بروز اختلاف و كشمكش در بالكان
جلوگيري كند. در اين دوره كه امپراتوري عثمانى در سراشيب ضعف و سقوط
افتاده بود و قلمروش همواره كوچكتر مىشد (بلن، )، I/313 حوادث و سياستهايى
مانند اوجگيري نهضتهاي ناسيوناليستى در بالكان، و مداخلات روسيه و اتريش،
به ويژه سياست پان اسلاويستى روسيه در اين شبه جزيره (همانجا؛
«دائرةالمعارف...1»، )، V/23 بيش از پيش موجب تضعيف آن گرديد و دولتهاي
بالكان را به استفاده از موقعيت براي جبران تسلط عثمانيان و خسارات گذشته
برانگيخت (شاو، 2/492)، چنانكه صربستان خواستار توسعة قلمرو خود گرديد. اگرچه
كشورهاي بالكان بر سر مسائل مختلف به شدت با يكديگر اختلاف داشتند، ليكن
سياست دول بزرگ اروپا مبنىبر تضعيف و بيرونراندن مسلمانان از شبهجزيره،
اتحاد كشورهايبالكان را ضروريمىنمود (همانجا؛ «دائرةالمعارف»، بلن،
همانجاها).
از سوي ديگر منافع روسيه و اتريش در منطقة بالكان به شدت با يكديگر برخورد
داشت؛ چه، اتريش مىخواست به سواحل اژه و آدرياتيك دست يابد، و روسيه نيز
قصد تصرف آبراههاي بُسفر و داردانل را داشت (بلن، همانجا). اهداف روسيه با
مخالفت ساير دول اروپايى مواجه شد و اين دولت از آن پس، به طرفداري از
دولتهاي بالكان در برابر عثمانى برخاست و در كنگرة بالكان (1328ق/1910م در
صوفيه پايتخت بلغارستان)، شعار «بالكان از آنِ بالكانيهاست» را مطرح ساخت
كه به مفهوم بيرون راندن مسلمانان از اين سرزمين تلقى مىشد (همانجا).
افزون بر آن حملة ايتالياييها به تريپولى (طرابلس) در ليبى كه با
اولتيماتوم 4 شوال 1329ق/28 سپتامبر 1911م آغاز شد، دولت عثمانى را درگير
مسائل ديگر كرد و از اوضاع بالكان غافل گردانيد (براي تفصيل، نك: كين راس،
606؛ شاو، 2/487-493؛ بلن، .(I/303-307
كشورهاي بالكان با استفاده از فرصت، پيمانهاي اتحاد بستند. نخستين پيمان
برضد عثمانى ميان صربستان و بلغارستان در 13 مارس 1912، سپس معاهدهاي ديگر
در 29 مة 1912 ميان يونان و بلغارستان، و آنگاه پيمانى ديگر ميان مونته نگرو
و بلغارستان منعقد شد (شاو، 2/492-493). اين اتحادها به رغم اختلاف عميق
ميان كشورهاي بالكان، بهديدة عثمانيان عجيب مىنمود و از اينرو، دولت احمد
مختار پاشا اين اتحاد را جدي نگرفت (همانجا)؛ اما دولتهاي بالكان با
اولتيماتوم مشترك از دولت عثمانى خواستند كه ظرف 3 روز به صربستان،
مقدونيه و آلبانى خودمختاري دهد و مرزهاي جديد را براساس ويژگيهاي قومى
تعيينكند و نيرويانتظامى بومى و استانداران محلى را به رسميت بشناسد. در
اين اخطار تأكيد شده بود كه در صورت نپذيرفتن اين درخواستها به زور متوسل
خواهند شد (ترك گلدي، 58 ؛ شاو، 2/495). دولت عثمانى اين اولتيماتوم را
نپذيرفت و در 8 اكتبر 1912 نخستين مرحلة جنگ بالكان آغاز گرديد (شاو، همانجا).
اين جنگ براي دولت عثمانى بسيار مصيبت بار بود. ارتش عثمانى كه در 3 جبهة
جداگانه مىجنگيد، بيش از 6 هفته دوام نياورد. يونانيها در جبهة جنوب با
فرماندهى كنستانتين، وليعهد يونان، تركها را شكست داده، شهر سالونيك را به
تصرف در آوردند (كين راس، 609 -610). بلغارها نيز در جبهة شرق در ناحية «لوله
بورغاز2»، نيروي عثمانى را تارومار كردند و به سوي چاتالجا3 پيش رفتند (شاو،
همانجا). صربها هم در جبهة غرب بر عثمانيها غلبه يافتند (همو، 2/496). سرانجام
در 3 دسامبر 1912 دولت احمد مختار پاشا آتشبس را پذيرفت و استعفا كرد و به
جاي او كامل پاشا به صدارت منصوب شد (ترك گلدي، .(59
دولت كامل پاشا مشغول مذاكره با دولتهاي بالكان بود كه جمعيت اتحاد و ترقى
(ه م)، شكست را بهانه قرار داده، به باب عالى (ه م) حملهور شد. رهبري
كودتاچيان را انورپاشا (ه م) برعهده داشت. با اين رويداد كه در تاريخ
عثمانى به «واقعة باب عالى» معروف است، دولت كامل پاشا بركنار شد و كاظم
پاشا، وزير جنگ كه عامل شكست شناخته شده بود، به قتل رسيد (شاو، 2/498؛
«دائرةالمعارف»، ؛ V/24 كين راس، 610؛ بلن، .(I/318 دولت جديد به رياست
شوكت پاشا كه با پشتيبانى جمعيت اتحاد و ترقى روي كار آمده بود، ترك
مخاصمه را نپذيرفت و بار ديگر در 3 فورية 1913 آتش جنگ شعلهور شد. عثمانيان
در اين جنگ هم شكست خوردند و ادرنه را از دست دادند (كين راس، 611؛ شاو،
2/499؛ «دائرةالمعارف»، همانجا). آنگاه اسكودار و ديگر شهرها نيز سقوط كردند و
هزاران نفر از روستاييان ترك قتل عام شدند. سرانجام دولت عثمانى شرايط صلح
را پذيرفت و عهدنامهاي كه حاصل مذاكرات كنفرانس لندن بود، در 30 مة 1913
به امضا رسيد. به موجب اين عهدنامه خط ميديه - اَنَز، مرز عثمانى -
بلغارستان تعيين شد، تراكيه و ادرنه در تصرف بلغارستان ماند، حقوق عثمانى
در كرِت به يونان واگذار شد و حل و فصل مسائل مربوط به مالكيت جزاير درياي
اژه برعهدة دول اروپايى غير بالكان محول گرديد (شاو، همانجا؛ بلن، ؛ I/320
«دائرة المعارف»، همانجا)، و بهاين ترتيب دورة اول جنگ بالكان بهپايان
رسيد.
پس از انعقاد معاهدة صلح، دولتهاي بالكان بر سر تقسيم غنايم جنگى با يكديگر
اختلاف شديد يافتند و نتايج كنفرانس لندن آنها را راضى نكرد. بلغارستان كه
انتظار داشت بزرگترين سهم را از اين جنگ ببرد، در 29-30 ژوئن 1913 با حمله
به يونان و صربستان - دو متحد سابق خود - جنگ دوم را آغاز كرد (شاو، 2/501؛
كين راس، 612)، اما از صربها و يونانيها شكست خورد. رومانى نيز از اين وضعيت
استفاده كرده، سيلستر و پلونه4 را تصرف كرد. در اين وقت، دولت عثمانى به
رغم مخالفت دولتهاي بزرگ، ادرنه و قرقلارايلى1 را دوباره گرفت. دولت
بلغارستان بر اثر شكستهاي پىدرپى با ميانجيگري روسيه (همو، 612 -613)
درخواست صلح كرد و سرانجام در 10 اوت 1913 پيمان صلح در شهر بخارست به امضا
رسيد. به موجب اين قرارداد، يونان و مقدونيه متصرفات خود را در شمال
سالونيك و كاوالا حفظ مىكردند، صربها نيز قلمرو صربستان قديم و بيشتر نواحى
مقدونية شمالى را نگاه مىداشتند، و دولت عثمانى هم با هر يك از اين دولتها
قراردادهاي جداگانهاي در 29 سپتامبر 1913 با بلغارستان در استانبول، 14 اكتبر
1913 با يونان، و 14 مارس 1914 با صربها، امضا كرد. مرزهاي جديد با اين پيمانها
تعيين شد و به اتباع عثمانى مقيم اين كشورها اجازه داده شد كه ظرف 4 سال
دربارة اقامت در بالكان، يا مهاجرت به آسياي صغير تصميم بگيرند. از ديگر مواد
اين عهدنامه مىتوان به شناسايى تساوي حقوق مسلمانان با مسيحيان و آزادي
اجراي مراسم مذهبى، تدريس زبان تركى در كنار زبان رسمى هر يك از اين
كشورها، انتخاب مفتيان، و تشكيل شوراي جامعة مسلمانان اشاره كرد.
جنگهاي بالكان نقطة عطفى در تاريخ عثمانى به شمار مىآيد، زيرا اين دولت
83% از قلمرو، 69% از جمعيت اروپايى و بخش بزرگى از درآمد خود را از دست داد
(شاو، 2/502 -503). هزاران نفر در رومايلى قتل عام شدند، چنانكه 225 هزار نفر
از مسلمانان در ادرنه در اسارت بلغارها از گرسنگى جان باختند و بسياري از
تركها بر اثر فشارهاي مداوم، خانه و كاشانة خود را رها ساخته، مجبور به
مهاجرت شدند («دائرةالمعارف»، .(V/25
مآخذ: پالمر، ر. ر.، تاريخ جهان نو، ترجمة ابوالقاسم طاهري، تهران، 1340ش؛
شاو، ا. ج. و ا. ك. شاو، تاريخ امپراتوري عثمانى و تركية جديد، ترجمة محمود
رمضانزاده، مشهد، 1370ش؛ كين راس، پ. ب.، قرون عثمانى، ترجمة پروانه
ستاري، تهران، 1373ش؛ نيز:
, F., X Balkan savaslari n , 20 Y O zy o l tarih o , Istanbul, 1970; T O
rkgeldi, A. F., G N r O p isittiklerim, Ankara, 1984; T O rkiye diyanet vakf o
Isl @ m ansiklopedisi, Istanbul, 1992.
علىاكبر ديانت