باقياتِصالِحات، تعبيري قرآنى كه در فرهنگ اسلامىجايگاهى ويژه يافته، و با وجود تفاسير گوناگونى كه از آن ارائه شده، در مجموع به معنى هر امر صالحى است كه ثواب آن تا ابد باقى باشد. تعبير باقيات صالحات در دو موضع از قرآن كريم آمده است (كهف/18/46؛ مريم/19/76) و مفسران از آن تفسيرهاي گوناگونى كردهاند كه همه را مىتوان به يك معناي جامع بازگرداند و آن «هر عمل صالحى از قول يا فعل است كه براي آخرت بماند» (قرطبى، 10/414). به عقيدة برخى مراد از باقيات صالحات آثار نيك است كه در دنيا باقى است (مثلا نك: طباطبايى، 14/109-110) و به نص قرآن، تمام اعمال اعم از نيك و بد در جهان و نزد خداوند محفوظند. در سخن از فروع باقيات صالحات، نخست بايد يادآور شد كه بر اساس رواياتى از شيعه و اهل سنت، اذكاري همچون حمد و تكبير و تسبيح از مصاديق شاخص آن دانسته شده، و بر تأثير اين اذكار در محو آثار گناهان تأكيد شده است (نك: ابوالفتوح، 12/361-362؛ قرطبى، 10/415). مجلسى (83/30-33، 90/167- 175) و غزالى (1/357- 360) نيز در علت سفارش به اين اذكار و شناختن آنها به عنوان باقيات صالحات، با توجه به محتواي عميق معرفتى و آثار روحى آنها نكاتى بيان كردهاند (نيز نك: احمد بن حنبل، 3/75؛ كلينى، 2/506؛ ابنبابويه، 8؛ حاكم، 1/512). همچنين بنا بر روايتى از امام صادق (ع) مودت اهل بيت (ع) و بزرگ شمردن آنان به عنوان نخستين نعمت الهى از باقيات صالحات به شمار آمده است (نك: استرابادي، 290). برخى باقيات صالحات را دختران شايسته دانستهاند، زيرا آنها براي پدرانشان (در دنيا) نزد خداوند موجب بهترين ثواب خواهند بود و در آخرت نيز ماية اميدواري آنان هستند (قرطبى، 10/415-416). در مجموع از بيان بيشتر مفسران به دست مىآيد كه همة باورها، سخنان و اعمال نيك را مىتوان از باقيات صالحات دانست و موارد خاصى كه در روايات بر آن تأكيد شده، در واقع مصداقهايى از اين تعبير كلى است (مثلاً نك: شيخطوسى، 7/52، 146؛ زمخشري، 2/725؛ ميبدي، 5/688، 695، جم؛ سيوطى، 5/396؛ فيض، 2(1)/15). گفتنى است كه برداشتهاي گوناگون از باقيات صالحات موجب شده است تا در طى سدههاي پياپى، شماري از آثار در زمينه هاي گوناگون اذكار و ادعيه، اصول عقايد يا فضايل اهل بيت (ع) با عنوان الباقيات الصالحات نوشته شود. شهيد اول رسالهاي كوتاه به نام الباقيات الصالحات در تفسير اين اذكار نوشته، و آنها را بيانگر 5 اصل (توحيد، نبوت، معاد، عدل و امامت) دانسته، و بياضى شرحى بر آن با عنوان الكلمات النافعات نوشته است (نك: آقابزرگ، 3/12، 18/120). افزون بر آن، مىتوان به اين آثار اشاره كرد: نوشتة سيد حسن بن دلدار لكهنوي در باب اصول عقايد به اردو (چ لكهنو، 1295ق)؛ نوشتة شيخ عباس قمى در باب ادعيه و اذكار كه در 1346ق، و پس از آن در حاشية مفاتيح الجنان بارها به چاپ رسيده است؛ ديوانى از عبدالباقى فاروقى (نظم 1270ق) در فضايل اهل بيت (ع) كه مكرر از جمله در 1276ق به چاپ رسيده است (نيز نك: حاجىخليفه، 1/218؛ آقابزرگ، 3/11-12). مآخذ: آقابزرگ، الذريعة؛ ابنبابويه، محمد، ثواب الاعمال، به كوشش محمدمهدي حسن خرسان، قم، 1364ق؛ ابوالفتوح رازي، روض الجنان، به كوشش محمدجعفر ياحقى و محمدمهدي ناصح، مشهد، 1365ش؛ احمدبنحنبل، مسند، قاهره، 1313ق؛ استرابادي، شرفالدين على، تأويل الا¸يات الظاهرة، قم، 1409ق؛ حاجىخليفه، كشف؛ حاكم نيشابوري، محمد، المستدرك، حيدرآباد دكن، 1334ق؛ زمخشري، محمود، الكشاف، قاهره، 1373ق؛ سيوطى، الدر المنثور، بيروت، 1403ق/ 1983م؛ شيخ طوسى، محمد، التبيان، به كوشش احمد حبيب قصير عاملى، بيروت، داراحياء التراث العربى؛ طباطبايى، محمدحسين، الميزان، تهران، 1383ق؛ غزالى، محمد، احياء علوم الدين، بيروت، 1406ق؛ فيض كاشانى، محسن، الصافى، تهران، 1387ق؛ قرآن كريم؛ قرطبى، محمد، الجامع لاحكام القرآن، بيروت، 1965م؛ كلينى، محمد، الكافى، به كوشش على اكبر غفاري، تهران، 1388ق؛ مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، 1403ق/1983م؛ ميبدي، احمد، كشف الاسرار، تهران، 1361ش. احمد زرنگار