اُميدِ هَمَدانى، محمد رضا، ملقب به قزلباش خان (د 1159ق/ 1746م)، از شعراي پارسىگوي هند در سدة 12ق. وي در حدود سال 1089ق (مشفق، 11) در همدان متولد شد (ايمان، 79؛ واله، 49؛ خليل، 13؛ آذر، 76؛ قس: خوشگو، 3/250، كه به خطا مولد او را اصفهان نوشته است). ايام كودكى را در اصفهان گذراند و در همانجا به تحصيل علم پرداخت (واله، خليل، همانجاها) و با ميرزا طاهر وحيد قزوينى (د 1112ق) و ميرنجات اصفهانى (د 1122ق) و محمد نصير فايض ابهري (د 1134ق) معاشر بود (واله، همانجا). در دهة دوم سدة 12ق از اصفهان به دكن رفت و به مصاحبت ذوالفقارخان بهادر نصرت جنگ در آمد (آرزو، 17) و بهادرشاه اول (حك 1118-1124ق) به سفارش همو منصب هزاري و لقب قزلباش خان به وي داد (واله، همانجا؛ آزاد، 209). اميد تا 1119ق در مصاحبت ذوالفقار خان در دكن به سر برد، آنگاه در پى مأموريتهاي ديوانى مدتى در شهرهاي برهان پور و كرناتك زيست و سپس به حيدر آباد رفت. در آنجا به ملازمان مبارزخان، حاكم اين شهر پيوست (همانجا؛ مشفق، 15). با كشته شدن مبارزخان در 1137ق به فرمان حاكم جديد دكن، نواب نظام الملك آصف جاه، اميد به زندان افتاد، اما با ارسال غزلى از زندان براي نواب، توانست از زندان برهد و به ملازمت حاكم جديد درآيد و راه ترقى در پيش گيرد. در همين ايام سفري نيز به حرمين شريفين كرد (آزاد، واله، همانجاها). اميد در 1150ق به دهلى رفت. زندگى باشكوه و مجالس ادبى و فرهنگى دهلى وي را چنان مجذوب ساخت كه ديگر به دكن بازنگشت و همانجا در گذشت (آزاد، 209-210؛ آرزو، واله، همانجاها؛ معتمدخان، 133؛ قس: خوشگو، همانجا، كه وفات او را در 1160ق آورده است). اميد نزديك به 40 سال در هند به سر برد. وي در اين مدت زبان و موسيقى هندي را نيكو آموخت، چنانكه در فهم نكات و رموز اين هنر بر اهل هند برتري يافت (آزاد، 209؛ آرزو، واله، آذر، همانجاها). وي مردي خوش خلق، متواضع و زود جوش بود و شعرا را مىنواخت (آزاد، خوشگو، همانجاها؛ حاكم، 48- 49) و با تذكرهنويسان و شاعران معروف آن روزگار چون سراج الدين علىخان آرزو، اشرف على خان فغان، فقيردهلوي، ميرتقى ميردهلوي، آزادبلگرامى، عبدالحكيم حاكم لاهوري و واله داغستانى، و نيز نعمت خان سدارنگ موسيقىدان دوستى و همنشينى داشت (مشفق، 23-27). ديوان فارسى او مشتمل بر بيش از 7 هزار بيت است (واله، 50). آرزو سبك كلام وي را به سبك سلمان ساوجى مانند كرده (همانجا)، اما سخن درست از آنِ واله داغستانى (همانجا) است كه مىگويد: رطب و يابس در كلامش بسيار است و اشعار در خور نقل او همانهايى است كه ميرشمس الدين فقير برگزيده است. آنچه در شعر او به وضوح مىتوان ديد، مضمون سازيهايى است به سبك هندي كه فاقد قدرت و شيرينى در خور توجهى است. با وجود اين، ديوان اميد در هند خواستار داشت (خوشگو، همانجا) و نسخهاي از آن به ايران نيز رسيده بوده كه آذربيگدلى آن را ديده بوده است (آذر، همانجا). ديوان او هنوز به چاپ نرسيده است و نسخههاي خطى آن در كتابخانههاي معتبر جهان نگهداري مىشود (نك: منزوي، 9/1994؛ ريو، .(II/711 گزيدههايى از ديوان او نيز در دست است (نوشاهى، 475-476). اميد گاهى به زبان اردو هم شعر مىسرود، اما شمار آنها بسيار اندك است (مشفق، 34- 36؛ جميل، 2/134). وي منظومهاي عاشقانه به نام كارستان دارد كه نسخة خطى آن در كتابخانة ملى پاريس به شمارة 1932 موجود است (بلوشه، .(III/412 مآخذ: آذر بيگدلى، لطفعلى، آتشكده، به كوشش جعفر شهيدي، تهران، 1337ش؛ آرزو، سراج الدين علىخان، مجمع النفايس، به كوشش عابد رضا بيدار، پتنه، 1992م؛ آزاد بلگرامى، غلام على، سرو آزاد، حيدرآباد دكن، 1913م؛ ايمان، رحم على خان، تذكرة منتخب اللطائف، به كوشش محمدرضا جلالى نائينى و اميرحسن عابدي، تهران، 1349ش؛ جميل جالبى، تاريخ ادب اردو، لاهور، 1987م؛ حاكم، عبدالحكيم، مردم ديده، به كوشش سيد عبدالله، لاهور، 1961م؛ خليل، علىابراهيم، صحف ابراهيم، به كوشش عابدرضابيدار،پتنه، كتابخانةخدابخش؛ خوشگو،بندرابنداس، سفينةخوشگو، به كوشش محمد عطاء الرحمان عطاكاكوي، پتنه، 1378ق؛ مشفق خواجه، تحقيق نامه، لاهور، 1991م؛ معتمدخان، محمد، تاريخ محمدي، به كوشش امتياز على خان عرشى، رامپور، 1960م؛ منزوي، خطى مشترك؛ نوشاهى، عارف، فهرست نسخههاي خطى فارسى موزة ملى پاكستان كراچى، اسلام آباد، 1362ش؛ واله داغستانى، عليقلى، رياض الشعراء، نسخة خطى كتابخانة ملى ملك، شم 4301؛ نيز: Blochet, E., Catalogue, des manuscrits persans, Paris, 1928; Rieu, Ch., Catalogue of the Persian Manuscripts in the British Museum, London, 1966. عارف نوشاهى