اِمامى، مَدْرَسه، يا مدرسة بابا قاسم، بنايى در محلة شهشهان اصفهان.
بانى مجموعه ساختمانهايى كه اين مدرسة كوچك يكى از آنهاست، سليمان بن
ابى الحسن بن طالوت دامغانى نام دارد و آن را احتمالاً در حدود سال
725ق/1325م، براي مرشد خود بابا قاسم، عالم اصفهانى، برپا داشتهاست(نك:
اصفهانى،73؛هنرفر، 303؛گدار، 182- .(183 اهميت مدرسه از نظر تاريخ هنر آن را
مورد توجه پژوهشگران قرار داده، و از ميان ايشان گدار آن را به دقت بررسى
كرده است.
مدرسة امامى يكى از قديمترين بناهاي باقى ماندهاي است كه به تقليد از
سبك مدرسهسازي عهد سلجوقى، بنا شده است. طرح 4 ايوانى و حجرهسازي خود
دليل بر ارتباط سبك شناختى آن با معماري عصر سلجوقى است و برقراري پيوند
ميان معماري آذري و شيوة سلجوقى را كه اين بنا در چارچوب آن جاي مىگيرد،
نمىتوان ناديده گرفت (نك: ه د، 1/262-264؛ پيرنيا، 200؛ ويلبر، 36 ؛ هيلنبراند،
218 .(178,
مدرسة امامى از جمله بناهايى است كه در دورة مظفري ساخته شد و با وجود
منازعات آل مظفر (ه م) و سلسلههاي پس از آن به حيات فرهنگى خود ادامه
داد، و بنابر اطلاعات كلى و مقايسهاي گويا دست كم بخشى از هزينة ادارة
رسيدگى به بنا و تزيين آن را سليمان دامغانى از طريق وقف تأمين مىكرد
(نك: حافظ ابرو، 247، 288-289؛ گدار، 182-183 ,177 ؛ هيلنبراند، 180 -179 ؛ راجع
به اوقاف و نحوة ادارة اين مدرسه در دورة صفويه، نك: اديب برومند، 138-139).
براي پىجويى تاريخ دقيقتر احداث مدرسه، طبق معمول بايد به سراغ
كتيبههاي مورخ رفت. بر انتهاي كتيبة يكى از دهانههاي ضلع غربى صحن،
تاريخى وجود دارد كه به علت تعمير نامطلوب ناقص است. گدار وجود ارقام
«خمس» و «سبع» را از روي حروف باقىمانده تشخيص داده است و آنگاه عدد 725
را با سال مندرج در كتيبة مقبرة باباقاسم يعنى 741ق سازگار يافته، و آن را
به عنوان تاريخ مناسب پيشنهاد كرده است. اما كرين از يك كتيبة ناقص ديگر
در ضلع غربى ايوان قبله، شامل خطوط و كلمات درهم ريختة آيات قرآن كريم
كه امروزه به سبب نوسازي از ميان رفته، به عنوان مكمل استفاده مىكند و
در نتيجه علاوه بر ابراز ترديد در وابستگى بناي مدرسه و مقبره مىگويد كه
آنچه بايد بر جاي رقم ميانى قرار گيرد كلمة «خمسين» است (نك: ص 99 -98 ، نيز
تصويرهاي 6 و 5 ؛ گدار، 165 ؛ تحقيقات ميدانى).
گدار ضمن تأكيد بر تناظر تزيينات دو عمارت و تفكيك زمان بناي مدرسه از زمان
تزيين آن، و بنابر همگنى ساختمان با ديگر ابنية آل مظفر و نيز دلايل تاريخى
و كتيبه شناختى، بر آن است كه مدرسه را در همين ايام ساختهاند و متعلق
به يك مجموعه بوده است و بر اين تصور است كه تاريخ 755ق دربارة زمان
اتمام بنا يا آرايش بعدي آن صدق نمىكند. چنانكه از تصوير كتيبة ايوان
تشخيص داده مىشود، مرمت كننده، كاشى تاريخدار كتيبهاي ديگر را كه متعلق
به يكى از بناهاي ويران شدة مجموعه بوده، بر جاي ريختگى نهاده است.
بدينسان، نظر گدار قابل پذيرش مىنمايد و تدقيق تاريخ بنا، بستگى به يافت
شدن قراين يا روشهاي جديدتر خواهد داشت (نك: كرين، تصوير 6 ؛ گدار، 172-178,
183 -181 ؛ پوپ، .(1328-1329
ساختمان مدرسه كوچك، و در عين حال متناسب و برخوردار از حسن معماري است.
بنا از دو طبقة حجرهدار تشكيل شده است و ايوانهاي اضلاع غربى و شرقى آن از
ايوانهاي جنوبى و شمالى كوچكترند. آستانة فعلى و ابتداي راهرو آن، جزو اصل
بنا نبوده، و بعداً اضافه گرديده است. عرضفوقانى هر ايوان از خط بام
بخشهايجانبى
زاوية جنوب شرقى مدرسة امامى
بالاتر است و برجستگى آن گويى مكمل جلوة بصري طاقها و دهانهها، و نمايندة
اهميت درونمنظري است. آنچه موجب پديد آمدن اين كيفيت بصري شده، كميت
فضايى بناي مدرسه (با صحنى به مساحت تقريبى 146 م 2) است (نك: اصفهانى،
همانجا؛ ويلبر، 183 ؛ هيلنبراند، 179 -178 ؛ تحقيقات ميدانى).
از طريق بررسى تزيينات مدرسة امامى، مىتوان به خوبى جايگاه آن را به
لحاظ تبيين شيوة معماري سنجيد. براي نمونه يكى از قسمتهاي اصيل بنا بقاياي
كتيبهها و نقشهاي آرايندة ايوان شمالى و طاقنماي زينتى انتهاي آن است.
طرح كلى در كاشى كاري طاق اين ايوان، به صورت آلتبندي و ساخت گونههاي
آن در معماري آذري متداول بوده است (نك: هنرفر، 304؛ هيلنبراند، 225 ؛
پيرنيا، 200؛ تحقيقات ميدانى). ديگر بخش قابل ملاحظة مدرسه، نمازخانة آن
است؛ رسمى سازي مركب زير گنبد با تزيينات آجر - كاشى نيز از ويژگيهاي اين
شيوه است. سفال نقش برجستهاي را كه براي تزيين طاقچههاي مسجد به كار
بردهاند، با توجه به ويژگى آن در معماري آذري مىتوان نمونهاي كهنه
دانست (هنرفر، 303؛ پيرنيا، همانجا؛ تحقيقات ميدانى).
شمار بسياري از كتيبهها به رنگ سفيد بر زمينة كاشى لاجوردي و فيروزهاي،
معرق كاري شدهاند و شماري ديگر به خط كوفى بنايى بر زمينة آجري نقش
بستهاند. چنين آرايشهايى از روزگاري كه سبك آذري پديد آمد، افزايش يافت.
كتيبههاي موجود، در الواح مستطيل، مربع و جز آن جاي دارند. نام شيخ محمد
بن عمر معمار يا كاشى كار مدرسه در دو كتيبه، يكى در ايوان شمالى و ديگري
در ايوان جنوبى مسجد آمده است. موضوع بسياري از كتيبهها سورههاي قرآن
كريم، ادعيه، اسامى اصحاب پيامبر(ص)، نام خلفاي راشدين و امامان، خاصه
على (ع) است كه در مجموع براي بيننده تساهل مذهبى را يادآور مىشود (نك:
پيرنيا، همانجا؛ هنرفر، 303-310؛ گدار، 178-179 .(172-174, گدار اينگونه كتيبه
نگاري را جزو روش فرهنگى آل مظفر مىشمارد و در بحث راجع به كتيبة تاريخ
احداث بدان استشهاد مىكند. از نظر كالبد معماري هم ميان مدارس شيعه و سنى
در ايران تمايز و تفاوتى نبوده است. در دورة صفويه نام مدرسة باباقاسم به
امامى تغيير مىيابد. كاشى كاري پشت بغلهاي دهانهها و ايوانها به شيوة قاجار
نوسازي، و محتواي بعضى از كتيبههاي بنا تغيير يافته است (نك: هنر فر، 305؛
رفيعى، 439-440؛ گدار، 181-182 178, ,167 ؛ هيلنبراند، 178 ، تصوير .(126
شيوة كاشىكاري مدرسه و مقبرة باباقاسم به خوبى نشان مىدهد كه ترجيح
تزيينات گياهى بر تزيينات هندسى در عهد تيموري، از همين روزگار آغاز مىگردد
(نك: كرين، 96-97 ؛ گدار، 165 ؛ ديماند، 205 -204 ؛ هوت، 257-258 255, .(253,
بدينسان، كاشىكاري روساز مدرسه و نيز محراب آن كه در دهة چهارم قرن 20م
به موزة مترو پوليتن انتقال يافته است، در تاريخ گسترش كاشى كاري و
تزيينات ايرانى اثري ممتاز و مهم شمرده مىشود. محراب در اندازة 46/3ئ30/2
متر ساخته شده، و با كتيبههايى به خط كوفى و ثلث و طرحهاي گوناگون گياهى
و هندسى با رنگهاي بيشتر سفيد، فيروزهاي، نارنجى، سبز و آبى روشن تزيين
شده است (كرين، ديماند، همانجاها؛ هنرفر، 303؛ ويلبر، 184 ؛ نيز نك:
«بررسى...1»، 402 ، تصوير). محراب جدامانده از بنا هر چند تعميراتى به ويژه
در بخش پايين آن به عمل آمده، اما روي هم رفته وضعى عالى دارد (نك:
كرين، نيز «بررسى»، همانجاها؛ «هنر...2»، 52 ، تصوير .(57
تعمير سازههاي سمت شرقى مدرسه در 1374ش، و مرمت ايوان شمالى و كتيبه
سازي افريز ميان دو طبقه در 1376ش، آخرين نوسازيهاي انجام شده در بنا
محسوب مىشود (نك: گزارش، 1374ش، 51؛ همان، 1376ش، 45، 46؛ تحقيقات ميدانى).
مآخذ: اديب برومند، عبدالعلى، «وقف نامة مدرسة امامية اصفهان»، ميراث
جاويدان، تهران، 1376ش، س 5، شم 19-20؛ اصفهانى، محمد مهدي، نصف جهان فى
تعريف الاصفهان، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، 1368ش؛ پيرنيا، محمدكريم،
شيوههاي معماري ايرانى، به كوشش غلامحسين معماريان، تهران، 1369ش؛ حافظ
ابرو، عبدالله، ذيل جامع التواريخ رشيدي، به كوشش خانبابا بيانى، تهران،
1350ش؛ رفيعى مهرآبادي، ابوالقاسم، آثار ملى اصفهان، تهران، 1352ش؛ گزارش
فعاليتهاي ميراث فرهنگى استان اصفهان، سال 1374ش، به كوشش حسين آقا جانى
و محمدكريم متقى، سازمان ميراث فرهنگى كشور؛ همان، سال 1376ش، به كوشش
فاطمه باقري، سازمان ميراث فرهنگى كشور؛ هنرفر، لطفالله، گنجينة آثار
تاريخى اصفهان، 1344ش؛ تحقيقات ميدانى مؤلف؛ نيز:
, M. E., X A Fourteenth Century Mihrab from Isfahan n , Ars Islamica, Michigan,
1940, vol. VII; Dimand, M. S., A Handbook of Muhammadan Art, New York, 1958;
Godard, A. X Le Tombeau de B ? b ? K ? sem et la madrasa Im ? m / n , P th ? r -
E ) r ? n, Haarlem, 1949, vd. IV; Hillenbrand, R., Islamic Architecture,
Edinburgh, 1994; Hutt, A., X Key Monuments of Islamic Architecture Iran n ,
Architecture of the Islamic World, ed. G. Michell, London, 1987; Persian Art,
London, 1931; Pope, A. U., X Islamic Architecture, the Fourteenth Century n , A
Survey of Persian Art, Tehran etc., 1967, vol. III; A Survey of Persian Art, ed.
A. U. Pope, 1967, vol. VIII; Wilber, D. N., The Architecture of Islamic Iran
(The Ilkh ? nid Period), Princeton, 1955.
يدالله غلامى