responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4487

 

جَبَلَه (1) ، شهر و بندری در مغرب سوریه در محافظه (استان ) لاذقیه . این شهر در دشت ساحلی جبله در حدود سی کیلومتری جنوب بندر لاذقیه * در کنار دریای مدیترانه واقع است . رشته کوه جبل النُصَیریّه (الانصاریه / الناصریه ؛ مرتفع ترین قله : ح 385 ، 1 متر) با جهت شمالی ـ جنوبی ، پیوند دشت و شهر جبله را با قسمتهای مرکزی سوریه قطع می کند. رودهای نهرالصنوبر در شمال و نهرالبُرغُل در جنوب و چند رود کوچک دیگر (همه با جهت شرقی ـ غربی ) اراضی دشت جبله را آبیاری می کنند. شهر جبله از نظر اقلیمی معتدل است . آب و هوا و بادهای مدیترانه ای (با بارش فراوان در زمستان ) بر جبله تأثیر می گذارند. میانگین دمای سالانة شهر ْ19 (ْ12 در زمستانها و ْ26 در تابستانها) است (یادگاری ، ص 133). در دشت جبله ، زراعت و باغداری رونق دارد و شغل اصلی ساکنان به شمار می آید. از مهم ترین محصولات کشاورزی آن می توان گندم ، جو، حبوبات ، پنبه ، توتون ، کنجد، مرکّبات ، زیتون ، زردآلو و انجیر را نام برد. همچنین بندر جبله در واردات و صادرات کالا و محصولات (مانند صادرات روغن زیتون ، ابریشم و صابون ) و نیز فعالیتهای صنعتی کوچک ، مانند کنسروسازی و گندم کوبی فعال است ( الموسوعة العربیة ؛ سامی ، ذیل مادّه ). شهر جبله علاوه بر



ارتباطات دریایی ، از راه ساحلی با شهرهای شمالی و جنوبی سوریه مرتبط است ؛ به طوری که از طریق لاذِقیه و جسرالشُغر/ جِسرالشُغور با شهر حلب و شهرهای شمالی سوریه و از طریق بانیاس * (در فاصلة حدود 20 کیلومتری در جنوب ) و طَرسوس * با شهرهای حِمْص * (در فاصلة حدود 175 کیلومتری در جنوب شرقی ) و دمشق (پایتخت سوریه ) مرتبط می شود. جمعیت شهر طبق آمار 1384 ش / 2005، 309 ، 52 تن است ( > فرهنگ جغرافیائی جهان < ، ذیل "Jablah" ).

پیشینه . از اوضاع شهر جبله در قبل از اسلام اطلاع چندانی در دست نیست . این شهر در زمان فینیقیها از بنادر مهم تجاری بوده است ( د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل مادّه ). همچنین بنا بر قول بلاذری (ص 182) و ابن اثیر (ج 2، ص 492)، قبل از دورة اسلامی ، گروههای مذهبی از رومیها در شهر جبله ساکن بودند و قلعه ای در آنجا داشتند. شهر جبله در سده های نخستین اسلامی و حتی تا سدة هفتم ، به دلیل موقعیت سرحدی (تقریباً در میان سرزمینهای اسلامی و مسیحی ) و فعالیتهای تجاری و ارتباطات دریایی ، با منازعات متعددی روبه رو بوده است .

عُبادة بن صامت ، فرمانده مسلمانان ، شهر جبله را در سال 17 (به دستور ابوعبیدة بن جراح ) فتح کرد. به نوشتة واقدی (130ـ 207) در فتوح الشام (ج 2، ص 36) و بلاذری در فتوح البلدان (همانجا)، این شهر به صلح گشوده شد. طبق مطالب ابن اثیر (همانجا)، با فتح لاذقیه در سال 15، اهالی رومی جبله آنجا را ترک کردند. به دنبال آن ، پس از فتح جبله و ویرانی شهر بَلْدَه (در دو فرسخی جبله ) و نیز ترک اهالی بلده ، معاویة بن ابی سفیان (متوفی 60) در بیرون از حصار شهر قلعة دیگری در دشت جبله بنا کرد و با قراردادن نظامیان در آنجا جبله را مستحکم ساخت (بلاذری ؛ ابن اثیر، همانجاها). همچنین ، معاویه خارج از حصار شهرِ دورة رومیها دیواری دور شهر احداث کرد (بلاذری ، همانجا؛ نیز رجوع کنید به یاقوت حموی ، ذیل مادّه ). اگرچه حدود جُندِ (تقریباً منطبق با استان ) حِمْص در این زمان به درستی روشن نیست ، شهر جبله جزو این جند به شمار می رفت (بلاذری ، ص 180؛ نیز رجوع کنید به ادامة مقاله ).

با وقوع زلزله ای سخت در 245، شهر جبله آسیب فراوان دید و بسیاری از اهالی آنجا و لاذقیه کشته شدند. عده ای نیز به صحرای پیرامون پناه بردند (یعقوبی ، تاریخ ، ج 2، ص 491). طبری (ج 9، ص 212ـ213) و ابن اثیر (ج 7، ص 87) با اشاره به این زلزله ، از کشته شدن تعداد بسیار و کوچ عده ای از اهالی جبله خبر داده اند. مطالب ابن خرداذبه در حدود یک قرن بعد و جغرافی نویسان پس از او در قرن سوم ، بیانگر بازسازی و رونق دوبارة شهر جبله است . ابن خرداذبه در ذکر سرزمینهای حمص ، از کورة (تقریباً معادل استان ) جبله در میان کوره های لاذقیه و بُلُنْیاس و نیز از شهر جبله یاد کرده است (ص 76، 98). در اواخر این قرن ، ابن فقیه (ص 109، 111) کورة جبله را در جندحمص و یعقوبی ( البلدان ، ص 324ـ325) شهر جبله را یکی از چهار شهر اصلی ساحلی سوریه (در جند حمص ) با سکنه ای از هَمْدانیها و اقوام قیس و ایاد ذکر کرده اند.

در 357، رومیها جبله را تصرف کردند (یاقوت حموی ، همانجا). با این وصف در تقسیمات جغرافیایی قرن چهارم ، جبله از شهرهای شمالی سوریه ذکر شده است ( رجوع کنید به حتی ، ج 1، ص 388ـ 389). از جغرافی نویسان این قرن ، قدامة بن جعفر (ص 188) و مقدسی (ص 27) شهر جبله را در جند حمص ذکر کرده اند و ابن حوقل (ص 167) تنها در نقشة صورة الشام از آن یاد کرده است .

در 472، حسن صباح که از راه دریایی به جبله رفته بود، با رضایت قاضی جبله ، مدتی در آنجا اقامت کرد و سپس به حلب رفت (رشیدالدین فضل اللّه ، 1356ش ، ص 102). در 473، قاضی التَّنوخی معروف به ابن ضَلیعة ، جبله را از قوای روم پس گرفت و در پی آن از قاضی جلال الدین بن عمار (حاکم طرابلس ) خواست که رومیها را از جبله خارج کند (یاقوت حموی ، ذیل مادّه ).

در 494، ابومحمدعبیداللّه بن منصور، معروف به ابن صُلیحه (قاضی و حاکم جبله )، پس از شکست از رومیها، اموالش را به سلطان بَرکیارُق (حک : 486ـ 498) واگذار کرد و خود به دمشق رفت (ابن اثیر، ج 10، ص 307ـ 308). در این زمان ، شهر جبله به تاج الملوک بُوری ، حاکم ترک تبار دمشق ( رجوع کنید به بوریان * )، واگذار شد اما به دنبال بدرفتاری تاج الملوک و مکاتبة اهالی شهر با حاکم طرابلس ، حاکم طرابلس لشکری را به فرماندهی فخرالملک از بنوعمار * به جبله فرستاد و با کمک اهالی ، شهر را از حاکمیت تاج الملوک در آورد. فخرالملک که نگران تصرف جبله به دست صلیبیها بود، قلعة نظامی آنجا را بازسازی کرد (همان ، ج 10، ص 311ـ312؛ تدمری ، ج 1، ص 379ـ383). ظاهراً از این زمان تا 502، شهر جبله غالباً تابع حکام طرابلس بود.

در 499، صلیبیها به فرماندهی صَنجیل با حمله به این منطقه ، جبله را تصرف کردند (ابن اثیر، ج 10، ص 411)، اما در محرّم 502، بنوعمار با لشکری به جبله رفتند و اهالی جبله به اطاعت آنان در آمدند (همان ، ج 10، ص 454). باز در همین سال ، شهر جبله به دست صلیبیها افتاد ( د. اسلام ؛ سامی ، همانجاها؛ قس ابن شِحْنه ، ص 217 که این واقعه را در 511 ذکر کرده است ). در این قرن ، سمعانی (متوفی 562) جبله را بلده ای از بلاد شام دانسته و از بزرگان آنجا یاد کرده است ( رجوع کنید به ج 2، ص 19).

در 18 جمادی الاولی 584، صلاح الدین ایوبی جبله را تصرف کرد. به نوشتة ابن اثیر (ج 12، ص 7ـ 8)، صلاح الدین به درخواست منصوربن نَبیل (قاضی جبله ) از حِصْنُالاَکراد * به جبله رفت و منصور، در حالی که پرچمها را در شهر افراشته بود، جبله را تسلیم او کرد. به دنبال این فتح ، صلیبیها در دو قلعة کنار شهر اقامت کردند. پس از محاصره و اسارت صلیبیها، عده ای از آنها با مسلمانانی که در شهر انطاکیه اسیر بودند، مبادله شدند. در این سال ، دیوار و قلعة شهر ویران شد و مسلمانان در جبله باقی ماندند. صلاح الدین نیز با سامان دادن به اوضاع آنجا، امیر سابق الدین را به فرمانروایی جبله تعیین کرد (همانجا؛ نیز رجوع کنید بهابن شداد، ص 89؛ ذهبی ، حوادث و وفیات 581 ـ590 ه ، ص 31ـ 32؛ نعمان طیب سلیمان ، ص 547). عمادالدین کاتب (519 ـ 597)، در ذکر فتح جُبَیْل * ، از واقعة 584 (فتح جبله به دست صلاح الدین ایوبی ) مطالبی آورده است ( رجوع کنید بهص 233ـ 234). در اواخر قرن ششم ، پس از مرگ صلاح الدین (در 589، رجوع کنید به ابن اثیر، ج 12، ص 95)، اختلافاتی میان فرزندان وی ، ملک افضل (حاکم دمشق ) و ملک عزیز (حاکم مصر) پدید آمد که به لشکرکشی در شام منجر شد، اما با تلاش ملک ظاهر (برادر دیگر آنان و حاکم حلب ) به صلح (در دمشق ) انجامید و از آن پس افضل ، ظاهر را به حاکمیت شهرهای جبله و لاذقیه و نواحی ساحلی آنجا تعیین کرد (ابن اثیر، ج 12، ص 109ـ110؛ خوافی ، ج 2، ص 271ـ272؛ نیز رجوع کنید بهرشیدالدین فضل اللّه ، 1373 ش ، ج 1، ص 357). ذهبی (متوفی 748) نیز به صلح 590 ایوبیان اشاره نموده است ( رجوع کنید بهحوادث و وفیات 581 ـ590 ه ، ص 97). در همین قرن ، ادریسی (ج 1، ص 347، ج 2، ص 644) جبله را از شهرهای اقلیم سوم دانسته و از ارتباط دریایی جبله با جزیرة قبرس خبر داده است .

در 601، صلیبیها به جبله و لاذقیه که جزو طرابلس بود، حمله کردند (ذهبی ، حوادث و وفیات 601ـ610 ه ، ص 5، 7)؛ اما با صلح میان مسلمانان و صلیبیها در 614، جبله و برخی مناطق ساحلی به امرای دمشق واگذار شد (ابن اثیر، ج 12، ص 329). در 616، صلیبیها یک بار دیگر به جبله حمله کردند (ذهبی ، حوادث و وفیات 611ـ620 ه ، ص 29). در همین دوران ، یاقوت حموی (همانجا) جبله را قلعه ای مشهور در شام ، نزدیک لاذقیه و از توابع حلب ذکر کرده است . بنا بر مطالب او، جبله از 584 تا زمان وی (متوفی 626) در تصرف مسلمانان بود. در 628، صلیبیهای ساکن سرزمین شام ، متوجه جبله شدند و با حمله به آنجا تعدادی اسیر و مقداری غنیمت گرفتند، اما لشکریان اتابک شهاب الدین ، اسرا و غنیمتها را پس گرفتند (ابن اثیر، ج 12، ص 504).

در قرن هشتم ، ابوالفداء (672ـ732) جبله را از اقلیم چهارم ، میان بلده (که در آن زمان ویران شده بود) و لاذقیه

ذکر کرده است (ص 29). به نوشتة او، جبله شهری کوچک





است و مزار ابراهیم ادهم (متوفی 161 یا 162) در آنجاست . طبق نوشتة او، شهر جبله توابع بسیار دارد و از بلنیاس بزرگ تر است ؛ همچنین لاذقیه در دوازده میلی و بلنیاس در 24 میلی جبله واقع است (ص 254ـ 255).

در 806، زلزلة شدیدی جبله و لاذقیه را لرزاند و به آنجا آسیب فراوانی رساند (مقریزی ، ج 3، قسم 3، ص 1122). یک سال بعد، فارِس بن صاحب الباز، از امرای ترکمان ، و برادرش حسین ، جبله و مناطق ساحلی پیرامون آن را تصرف کردند (همان ، ج 3، قسم 3، ص 1158). در این قرن ، حافظ ابرو (متوفی 833؛ ج 1، ص 342) نیز جبله را شهری کوچک با توابع وسیع توصیف نموده و به قبر ابراهیم ادهم در آنجا اشاره کرده است . در حدود 859 ـ860، بر اثر زلزلة سختی ، بار دیگر شهر جبله آسیب فراوان دید (حتی ، ج 2، ص 203).

در قرن نهم ، جبله از توابع لاذقیه به شمار می رفت و جزو ناحیة حلب بود. ابن شِحنه حلبی (در ح 830) در ذکر حدود حلب ، ناحیة حلب را در مغرب ، منتهی به جبله و لاذقیه دانسته است . همچنین او قلعة جبله را معروف و شهر جبله را مشهور و نیکو خوانده است (ص 158، 232، 267) که ظاهراً بیانگر رونق دوبارة شهر بود. در 1247، زین العابدین شیروانی (ص 199) در توصیف جُبَیل (کذا؛ احتمالاً جبله ) آن را از نواحی شام ، در چهار فرسخی لاذقیه و شش فرسخی طرابلس دانسته و او نیز از قبر ابراهیم ادهم در آنجا یاد کرده است . از جبله ، علما و بزرگان بسیاری از جمله عبدالواحدبن شُعَیب جبلی ، ابوالقاسم سلیمان بن علی جبلی ، احمدبن محمدبن ابراهیم انصاری جبلی و عثمان بن ایوب جبلی برخاستند (یاقوت حموی ، همانجا).


منابع :
(1) ابن اثیر؛
(2) ابن حوقل ؛
(3) ابن خرداذبه ؛
(4) ابن شحنه ، الدرّالمنتخب فی تاریخ مملکته حلب ، چاپ یوسف بن الیان سرکیس ، بیروت 1909؛
(5) ابن شداد، النوادر السلطانیة و المحاسن الیوسفیة ، او، سیرة صلاح الدین ، چاپ جمال الدین شیال ، ( مصر ) 1964؛
(6) ابن فقیه ؛
اسماعیل بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم البلدان ، چاپ رنو و دسلان ،

(7) پاریس 1840؛
(8) محمدبن محمد ادریسی ، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق ، قاهره : مکتبة الثقافة الدینیه ، ( بی تا. ) ؛
(9) بلاذری (بیروت )؛
(10) عمر عبدالسلام تدمری ، تاریخ طرابلس : السیاسی و الحضاری عبرالعصور ، ج 1، بیروت 1404/1984؛
(11) عبداللّه بن لطف اللّه حافظ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو ، ج 1، چاپ صادق سجادی ، تهران 1375 ش ؛
(12) فیلیپ خوری حتی ، تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین ، ج 1، ترجمة جورج حداد و عبدالکریم رافق ، ج 2، ترجمة کمال یازجی ، بیروت 1958ـ1959؛
(13) احمدبن محمد خوافی ، مجمل فصیحی ، چاپ محمود فروخ ، مشهد 1339ـ1341 ش ؛
(14) محمدبن احمد ذهبی ، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری ، حوادث و وفیات 581 ـ590 ه ، 601ـ610 ه ، بیروت 1417/1996، حوادث و وفیات 611ـ620 ه ، بیروت 1418/1997؛
(15) رشیدالدین فضل اللّه ، جامع التواریخ ، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی ، تهران 1373 ش ؛
(16) همو، جامع التواریخ : قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان ، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی زنجانی ، تهران 1356 ش ؛
(17) شمس الدین بن خالد سامی ، قاموس الاعلام ، چاپ مهران ، استانبول 1306ـ1316/ 1889ـ 1898؛
(18) سمعانی ؛
(19) زین العابدین بن اسکندر شیروانی ، بستان السیاحه ، یا، سیاحت نامه ، چاپ سنگی تهران 1315، چاپ افست ( بی تا. ) ؛
(20) طبری ، تاریخ (بیروت )؛
(21) محمدبن محمد عماالدین کاتب ، الفتح القسی فی فتح القدسی ، چاپ محمدمحمود صبح ، ( قاهره 1965 ) ؛
(22) قدامة بن جعفر؛
(23) مقدسی ؛
(24) احمدبن علی مقریزی ، کتاب السلوک لمعرفة دول الملوک ، ج 3، قسم 3، چاپ سعید عبدالفتاح عاشور، ( مصر ) 1971؛
(25) الموسوعة العربیة ، دمشق : هیئة الموسوعة العربیة ، 1998ـ ؛
(26) ذیل «جبلة »، (از صفیة عید)؛
(27) نعمان طیب سلیمان ، منهج صلاح الدین الایوبی فی الحکم و القیادة ، ( مصر ) 1411/1991؛
(28) محمدبن عمر واقدی ، فتوح الشام ، بیروت : دارالجیل ، ( بی تا. ) ؛
(29) عبدالمهدی یادگاری ، جغرافیای سرزمین سوریه : طبیعی ، انسانی ، اقتصادی و محیط زیست ، مشهد 1372 ش ؛
(30) یاقوت حموی ؛
(31) یعقوبی ، البلدان ؛
(32) همو، تاریخ ؛


(33) EI 2 , s.v. "Djabala" (by N. Elissإeff);
World gazetteer , 18 June 2005. [Online(. Available: http://www.world-gazetteer. com/ wg.php?x...)4 July 2005].

/ وحید ریاحی /



تصاویر این مدخل:
جامع ابراهیم ادهم منبع: www.asnanaka.com/asar/14-asar.jpg

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4487
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست