responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4320

 

جار(2) ، درگذشته شهری بندری در ساحل شرقی دریای سرخ در عربستان سعودی ، که ویرانه های آن در حدود 210 کیلومتری جنوب غربی شهر مدینه باقی است . احتمالاً به سبب مجاورت این شهر با دریا جار خوانده شده است ( رجوع کنید بهمرتضی زَبیدی ، ج 10، ص 479). از تاریخ بنای شهر اطلاعی در دست نیست . ظاهراً قبل از ظهور اسلام این شهر اهمیت تجاری داشته و بارانداز کشتیهایی بوده است که از حبشه برای تجارت به بندرهای عربی می آمده اند ( رجوع کنید به جوادعلی ، ج 7، ص 266). در دورة پیامبر اکرم ، کشتیرانی بین حبشه و حجاز از طریق جار صورت می گرفت ، چنانکه کسانی که بار دوم به حبشه مهاجرت کردند، در سال هفتم هجری با دو کشتی به جار و از آنجا به مدینه بازگشتند ( رجوع کنید به ابن سعد، ج 1، قسم 1، ص 138ـ139). با فتح مصر در سال 21، در دورة عمربن خطّاب (حک : 13ـ23)، این شهر اهمیت فراوانی در برقراری ارتباط دریایی میان

مصر و مرکز خلافت یافت و از آن پس به بندر مهم مدینه

و نیز انبار کالاهایی که از مصر، حبشه ، بحرین ، هند و چین می آمدند، تبدیل گردید ( رجوع کنید به ادامة مقاله ). حاجیان مصری

نیز در مسیر خود به مکه از این شهر عبور می کردند (جوادعلی ، ج 7، ص 350).

اولین بار در سال 20 یا 21 به دستور عمر، عمروبن عاص خراج مصر و موادغذایی را برای مصرف مردم مدینه از راه دریا

به جار و از آنجا به مدینه فرستاد. با رسیدن این محموله ها به جار، عمر با گروهی از بزرگان صحابه وارد شهر شد و دستور داد در شهر دو انبار برای نگهداری کالاها بسازند، سپس اقدام به تهیة حواله هایی برای این کالاها کرد. این حواله ها بین مردم و تجار شهر خریدوفروش می شد و در واقع ، اولین بار تجارت با حواله در جهان اسلام ، در شهر جار صورت گرفت (بلاذری ، ص 303ـ 304؛ یعقوبی ، ج 2، ص 154ـ 155؛ ابن عبدالحَکَم ، ص 287ـ 288). ابوعبداللّه سعدبن نَوْفَل جاری ، عامل عمر در شهر جار بود (سمعانی ، ج 2، ص 9ـ10).

در دورة امویان (41ـ127) نیز تجارت با حواله در این شهر رواج داشت ، برای نمونه در دورة مروان بن حکم (64ـ65) این حواله ها بین مردم دست به دست می شد ( رجوع کنید به ابن عبدالحکم ، ص 289). جار اهمیت خود را در تجارت و حمل ونقل کالا تا دورة عباسی (13ـ922) حفظ کرد. در دورة عباسیان ، مردم شهر که عمدتاً به تجارت مشغول بودند، در برخی حوادث سیاسی و اقتصادی گاه نقش مهمی ایفا می کردند. در 230

نبردهایی میان قبایل بنی سُلیم با بنوکنانه و باهِله در شهر درگرفت . همچنین در 266 یکی از علویان به نام احمدبن محمد، پس از تصرف مدینه ، برای کاهش قیمت کالاها، اموال بازرگانان جار را ضمانت (بیمه ) و آنان را از پرداخت مالیات معاف کرد (طبری ، ج 5، جزء 9، ص 66، 278). در دورة مقتدر (حک : 295ـ320) علوی دیگری به نام عبداللّه بن محمدبن سلیمان در جار به دست شخصی به نام «سودان » به قتل رسید ( رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانی ، ص 552).

به گفتة ابن خرداذبه در سدة سوم ، تجار یهودی ، معروف به راذانیه * ، که به تجارت انواع کالاها میان مصر و هند و چین و بالعکس اشتغال داشتند، در مسیر خویش از جار می گذشتند (ص 153). در این دوره علاوه بر برخی قبایل عرب ، همچون بنوکنانه و باهله ( رجوع کنید به طبری ، ج 5، جزء 9، ص 66)، ظاهراً گروههایی از قبایل سیاه پوست و مسیحی بِجَه * نیز در جار می زیستند. در برخی حوادث مهم سیاسی ، چون قتل برخی علویان ، از این قبایل نام برده اند ( رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانی ، همانجا؛ حازمی ، ج 1، ص 177، پانویس 2).

در سدة چهارم از جار به شهرکی بر کران دریا، کوچک تر از جدّه * ، با تجارت بسیار، در فاصلة سه مرحله ای از جُحْفه و بیست مرحله ای از اَیْلَه و بارگاه (انبار) مدینه یاد شده است ( رجوع کنید بهابن حوقل ، ص 31ـ32؛ اصطخری ، ص 27؛ حدودالعالم ، ص 169). مقدسی در اواخر سدة چهارم ، جار را از شهرهای کورة حجاز، دارای دیوار از سه سو، بازاری معمور و جامع بدون صحن ذکر کرده است . به گفتة وی ، آب اهالی از بدر و خوراکشان از مصر تأمین می شد و جار انبار مدینه و شهرکهای اطراف آن به شمار می رفت (ص 69، 83).

شهر جار تا اواسط قرن پنجم ، کمابیش اهمیت خود را حفظ کرد. در 414 که احمدبن اَنس عُذْری اندلسی از شهر دیدن کرده ، از بازار، مسجدجامع و چاههای آب آنجا سخن گفته است ( رجوع کنید بهحازمی ، ج 1، ص 178، پانویس ). ناصرخسرو نیز در 439 با کشتی از قُلْزُم به جار رفته ( رجوع کنید به ص 102)، اما در بارة اوضاع شهر مطلبی نیاورده است . بتدریج از اهمیت تجاری جار کاسته شد. بکری در نیمة دوم سدة پنجم آن را قریه ای با قصرهای بسیار و محل عبور کشتیهای مصر، حبشه ، بحرین و چین ضبط کرده است (ج 2، ص 355). آب شرب اهالی از وادی یَلْیَل ( از بُحَیْرَه در یلیل رجوع کنید به یاقوت حموی ، ج 2، ص 5 ) واقع در دو فرسخی جار تأمین می شد (بکری ، ج 2، ص 355ـ356). به گفتة وی ، بخشی از جار در ساحل و بخشی دیگر در دریا قرار داشت . وی همچنین در بارة جزیره ای به نام قَراف (روبروی جار)، شغل ساکنان قراف و مراودات آنان با حبشه مطالبی آورده است (همانجا). ظاهراً بندر قراف را امروزه آب فراگرفته است

(حازمی ، ج 1، ص 178، پانویس ).

حازمی در سدة ششم ، به وجود منبر در جار اشاره و بیشتر مطالب بکری را تکرار کرده است ( رجوع کنید به ج 1، ص 177). به گفتة یاقوت حموی در سدة هفتم ، از جدّه تا قلزم (نزدیک مدینه )، جار خوانده می شد (همانجا؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به مرتضی زبیدی ، ج 10، ص 480). حمداللّه مستوفی در سدة هشتم ، از آن به دیه یاد کرده و نوشته است : «دیه جار فُرضة ( = بندر ) اهل مدینه است بر سه مرحلة شهر ( مدینه ) ...» (ص 15). با این حال ، در منابع در بارة تاریخ ویرانی شهر سخنی نیامده است . جهانگردان نیز از اواخر قرن دوازدهم نامی از آن نبرده اند ( د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل مادّه ). ظاهراً امروزه آبادی بُرَیْکه / بِرکه جای آن را گرفته است (حازمی ، ج 1، ص 178، پانویس ).

از محدّثان منسوب به جار، ابوعبداللّه سعدبن نوفل جاری ، عبدالملک بن حسن جاری و عمربن راشد جاری بوده اند (سمعانی ، همانجا).


منابع :
(1) ابن حوقل ؛
(2) ابن خرداذبه ؛
(3) ابن سعد (لیدن )؛
(4) ابن عبدالحکم ، کتاب فتوح مصر و اخبارها ، چاپ محمد حجیری ، بیروت 1420/2000؛
(5) ابوالفرج اصفهانی ، مقاتل الطالبیین ، چاپ احمد صقر، بیروت 1408/1987؛
(6) محمدبن محمد ادریسی ، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق ، بیروت 1409/1989؛
(7) اصطخری ؛
(8) عبداللّه بن عبدالعزیز بکری ، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع ، چاپ مصطفی سقا، بیروت 1403/1983؛
(9) بلاذری (بیروت )؛
(10) جوادعلی ، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام ، بیروت 1976ـ 1978؛
محمدبن موسی حازمی ، الاماکن ، او، ما اتّفق لفظه و افترق

(11) مسمّاه من الامکنة ، چاپ حمد جاسر، ریاض ( بی تا. ) ؛
(12) حدودالعالم ؛
(13) حمداللّه مستوفی ، نزهة القلوب ؛
(14) سمعانی ؛
(15) محمدبن جریر طبری ، تاریخ الطبری : تاریخ الامم و الملوک ، بیروت 1413/1992؛
(16) محمدبن محمد مرتضی زبیدی ، تاج العروس من جواهرالقاموس ، ج 10، چاپ ابراهیم ترزی ، کویت 1392/1972، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(17) مقدسی ؛
(18) ناصرخسرو، سفرنامه حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران 1363 ش ؛
(19) یاقوت حموی ؛
(20) یعقوبی ، تاریخ ؛


EI 2 , s.v. A l-Dja ¦r (by A. Dietrich)

/ محسن معصومی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4320
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست