حزب دموكرات ، یكى از دو حزب مهم صدر مشروطه. خاستگاه اصلى این حزب قفقاز بود. این منطقه، بهسبب هممرزى و مناسبات با عثمانى و روسیه كه با غرب مرتبط بودند، منشأ بسیارى از جریانهاى سیاسى و اجتماعى ایران در دوره معاصر بوده است. حزب دموكرات براساس تشكل «اجتماعیون عامیون ایران» یا «كمیته سوسیال دموكرات ایران» ــكه در 1323 در بادكوبه بهوجود آمده بودــ پایهریزى شد (آدمیت، ص 13، 16، 43ـ46، 136).
پس از فتح تهران و افتتاح دوره دوم مجلس در 1327، حزب دموكرات به همراه احزاب دیگر تشكیل شد. این حزب، كه «فرقه دموكرات ایران» و «جمعیت عامیون ایران» نیز خوانده میشد، مركّب از گروهى روشنفكر انقلابى و تندرو به رهبرى سیدحسن تقیزاده* بود. مؤسسان و اعضاى كمیته مركزى آن عبارت بودند از: سیدحسن تقیزاده، محمدرضا مساوات*، میرزامحمدطاهر تنكابنى*، ابراهیم زنجانى، حسینقلیخان نواب*، سلیمانمیرزا اسكندرى*، عبدالحسینخان وحیدالملك، ابراهیم حكیمالملك، احمد قزوینى عمارلو، مهدیقلى هدایت*، میرزاباقر آقاى قفقازى، محمود محمود* (رئیس كمیته مركزى)، محمدامین رسولزاده* و حیدرخان عمواوغلى* (دولتآبادى، ج 3، ص120؛ جودت، ص 16، 23، 26؛ آدمیت، ص 136).
مرامنامه حزب حاوى یك مقدمه كلى و هفت بند در امور سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و قضایى بود و درمجموع 32 مادّه داشت. بخشى از این مواد عبارت بودند از: «انفكاك كامل قوه سیاسیه از قوه روحانیه» (جدایى دین از سیاست)، ایجاد نظام اجبارى (خدمت سربازى)، تقسیم املاك بین رعایا، قانون منع احتكار، تعلیم اجبارى، تأسیس بانك كشاورزى و اولویت مالیات مستقیم بر غیرمستقیم. حزب دموكرات داراى حوزهها، مجالس محلى، كمیتههاى محلى، كنفرانسهاى ایالتى، كمیتههاى ایالتى كنگرههاى عمومى، كمیته مركزى و شعبه پارلمانى بود (رجوع کنید به مرامنامههاو نظامنامههایاحزاب سیاسیایران، ص ـ 8، 11ـ19).
پس از ساماندهى حزب در تهران، كمیته مركزى به منظور توسعه آن، در قزوین و تبریز و سمنان و دامغان و شاهرود و رشت شعبههایى تأسیس كرد. شعبه رشت روزنامه بیدارى را به صاحبامتیازى حسین جودت منتشر میكرد و با نهضت جنگل همكارى داشت (جودت، ص50، 95ـ96؛ اعظام قدسى، ج 1، ص 284). ترجمان شعبههاى تهران و تبریز و خراسان، بهترتیب، روزنامههاى ایران نو و شفق و نوبهار بودند (بهار، ج 2، ص 12؛ صدرهاشمى، ج 1، ص 345، ج 4، ص 312).
حزب دموكرات نخستین مبارزه سیاسى خود را با رقیبش، حزب اجتماعیون اعتدالیون*، در انتخاب نایبالسلطنه (پس از مرگ عضدالملك) آغاز كرد. با انتخاب ناصرالملك قرهگوزلو، نامزد اعتدالیون به این سمت، دموكراتها شكست خوردند. ناصرالملك كه تحصیلكرده انگلیس بود، قائل به اجراى اصول دموكراسى در ایران بود. درنتیجه پیگیریهاى وى در دوره دوم مجلس، احزاب كه تا آن زمان مخفیانه فعالیت میكردند، دسته پارلمانى (فراكسیون) خود را بهطور رسمى به مجلس معرفى كردند. نمایندگان دموكرات در مجلس دوم 28 نفر بودند، ولى ائتلاف حزب اعتدالیون با دیگر نمایندگان سبب شد تا اعتدالیون اكثریت را در مجلس به دست آورند (بهار، ج 1، ص 8ـ 9؛ ملكزاده، ج 6، ص 1358ـ1360، 1366ـ 1367؛ اعظام قدسى، ج 1، ص 269). دو دستگى احزاب دموكرات و اعتدالیون در مجلس دوم به كشمكش انجامید. ترور میرزاحسنخان امینالملك و سیدعبداللّه بهبهانى* در 1328، كه مورد احترام اعتدالیون بودند، به دموكراتها نسبت داده شد و این امر بر وخامت اوضاع افزود و در پى آن، تقیزاده (رهبر حزب) تبعید شد. اعتدالیون نیز علیمحمدخان تربیت، خواهرزاده تقیزاده، و عبدالرزاقخان همدانى، یكى از دموكراتها، را ترور كردند (تقیزاده،ص349؛ دولتآبادى، ج3، ص137؛ هدایت، ص211؛ آدمیت، ص145ـ150). پس از تقیزاده، رهبرى حزب دموكرات را سلیمانمیرزا اسكندرى برعهده گرفت. در 1329، مجلس دوم در پى روسها در خصوص اخراج مورگان شوستر*، مستشار مالى امریكایى، دچار تشنج شد (شوستر، ص 212،220). دموكراتها، كه از برنامه و اقدامات شوستر پشتیبانى میكردند، با دولت درباره ادامه مأموریت او درگیر شدند. سرانجام، دولت شوستر را از ایران اخراج و مجلس را تعطیل نمود و برخى از رؤساى دموكراتها را به قم و دو تن (وحیدالملك و حسینقلیخان نواب) از آنان را به اروپا تبعید كرد. در پى آن، مجمع ادب (كانون دموكراتها) را بستند و از انتشار روزنامه ایران نو و جانشین آن ایران نوین نیز جلوگیرى نمودند (كسروى، ص 491، 507ـ509؛ بهار، ج 1، ص 11ـ12؛ ملكزاده، ج 6، ص 1374، ج 7، ص 1479).
دموكراتها در مجلس دوم، در موضع دسته اقلیت قدرتمند مجلس، كابینه اول سپهدار را در رجب 1328 وادار به استعفا كردند و پس از آن، مستوفیالممالك در كابینه خود بیشتر وزیرانش را از میان دموكراتها و طرفداران آنان انتخاب كرد (ضرغام بروجنى، ص 53؛ اتحادیه، ص 395، 408). از آن پس تا افتتاح مجلس سوم در 1333، در دوره زمامدارى مطلق ناصرالملك (نایبالسلطنه وقت، از 1329 تا 1332)، حزب دموكرات درنتیجه فشار ناصرالملك و انگلیس و روسیه، دچار ركود شد. در انتخابات مجلس سوم، كه بخشى از آن قبل از سقوط ناصرالملك صورت گرفت، دموكراتها با وجود سختگیریهاى وى، 31 كرسى مجلس را به خود اختصاص دادند و برخلاف دوره پیش، درنتیجه ائتلاف نمایندگان بیطرف و دستهاى از اعتدالیون با آنها، اكثریت قدرتمند مجلس سوم شدند. عامل اصلى توفیق دموكراتها، گسترش حزب در شهرستانها بود (بهار، ج 1، ص 12ـ14؛ ملكزاده، ج 7، ص 1619).
بهرغم اعلام بیطرفى ایران در جنگ جهانى اول*، پیشروى نیروهاى روسى به تهران سبب شد تا مستوفیالممالك، نخستوزیر، كه مورد حمایت دموكراتها بود، بر اثر پافشارى آنان درصدد تغییر پایتخت برآید و از رؤساى حزب دموكرات بخواهد تا براى تهیه مقدمات این كار عازم قم شوند. در قم اعضاى حزب دموكرات با همكارى شونمان، كنسول سابق آلمان، «كمیته دفاع ملى» را تشكیل دادند (اعظام قدسى، ج 1، ص 292، 299ـ300؛ سپهر، ص 237ـ240). در این اثنا، كمیته حزب دموكرات در آلمان به ریاست تقیزاده با آلمانیها همكارى داشت و با اعزام افرادى به ایران به نفع دولت آلمان فعالیت و تبلیغ میكرد (دیوانبیگى، ص 62ـ 63؛ بهار، ج 1، ص 17؛ سپهر، ص 56). مهاجران در 29 صفر 1334، به دلیل پیشروى نیروهاى روسى به قم، راهى مغرب كشور شدند و در كرمانشاه دولت موقت را به ریاست نظامالسلطنه مافى* تشكیل دادند. جنگ سبب شد تا مهاجران كه از دستههاى سیاسى مختلف، از جمله دموكراتها و اعتدالیون بودند، باهم ائتلاف نمایند و انحلال دو حزب دموكرات و اعتدالیون را اعلام كنند. كمیته دفاع ملى نیز منحل شد و هیئتى با نام «مدافعین وطن» جانشین آن گردید (سپهر، ص 278؛ بهار، ج 1، ص 22ـ23؛ دولتآبادى، ج 3، ص 364ـ365).
در 1335، برخى از اعضاى حزب دموكرات كه مهاجرت نكرده بودند، درصدد سازماندهى مجدد حزب برآمدند تا در انتخابات مجلس چهارم حضور مؤثر داشته باشند، ولى برخى دیگر از اعضا عقیده داشتند كه تا پیش از بازگشت اعضاى مهاجر (كه بعضى از سران حزب هم در میان آنان بودند) نباید هیچ اقدامى صورت گیرد. این عده كه به دلیل مخالفت با تشكیل مجدد حزب به «دموكراتهاى ضد تشكیلى»، معروف شدند، به مبارزه با «گروه تشكیلى» (موافقان سازماندهى مجدد حزب) پرداختند. از اعضاى دموكراتهاى تشكیلى، مهدیقلى هدایت، حكیمالملك، محمدتقى بهار*، محمد تدین* و اعتلاءالملك بودند. مهدیقلى هدایت رئیس كمیته مركزى این دسته بود و روزنامه ایران، نوبهار و زبان آزاد نیز ترجمانهاى كمیته مركزى دموكراتهاى تشكیلى محسوب میشدند. سیدمحمد كمرهاى، تقى بینش، محمود محمود، حسین پرویز و عینالممالك نیز از دموكراتهاى ضد تشكیلى بودند و روزنامه ستاره ایران ترجمان آنها بود (متین دفترى، ص 45ـ46؛ كحالزاده، ص 268؛ بهار، ج 1، ص 27ـ28؛ جودت، ص 46، 63). در پى انشعاب حزب، اختلاف دموكراتها بیشتر شد و عدهاى از دموكراتهاى تشكیلى، به نام صالحیون، درصدد برآمدند تا اختلاف آنان را رفع كنند ولى موفق نشدند (صادق، مجموعه 3، ص 180، 198، 200، 204، 208). پس از روى كار آمدن دولت وثوقالدوله* در 1336، دموكراتهاى تشكیلى از آن حمایت كردند. وثوقالدوله با جذب عدهاى از دموكراتها به مشى سیاسى خود، دولتى متكى بر حزب دموكرات تشكیل داد. در جریان انعقاد قرارداد 1919، این دسته از دموكراتها با درج مقالاتى در روزنامههاى رعد و ایران از این قرارداد پشتیبانى كردند و میان دو دسته دموكراتها تفرقه افتاد. دموكراتهاى ضد تشكیلى نه تنها با قرارداد مخالف بودند، بلكه در مورد انجام دادن انتخابات دوره چهارم مجلس، قبل از بازگشت مهاجران، به دولت اعتراض میكردند. در انتخابات مجلس چهارم ــكه پس از چند سال تأخیر و بهرغم مخالفت عدهاى از جمله دموكراتهاى ضد تشكیلى صورت گرفت ــ دموكراتها بیشتر كرسیهاى مجلس را بهدست آوردند. پس از انتخابات، گروه دموكراتهاى ضد تشكیلى خودبهخود منحل گردید و درواقع، مجلس چهارم پایان حیات حزب دموكرات محسوب میشد (دولتآبادى، ج 4، ص 127ـ130؛ بهار، ج 1، ص40ـ41، 116ـ117).
پس از بازگشت مهاجران، بنابر مقتضیات زمان، از جمله وقوع انقلاب روسیه در اكتبر 1917، حزب «سوسیالیست»، از ائتلاف عدهاى از رهبران دو حزب دموكرات و اعتدالیون، به رهبرى سلیمانمیرزا اسكندرى شكل گرفت و جانشین این دو حزب شد. حزب سوسیالیست به كمونیسم متمایل بود و در مخالفت با قرارداد 1919، روش ضدتشكیلیها را در پیش گرفت و در مجلس در اقلیت قرار داشت. در مقابل، گروهى از دموكراتها و اعتدالیون سابق حزب «اصلاحطلبان» را، به رهبرى سیدحسن مدرس، تشكیل دادند و اكثریت مجلس را در دست گرفتند. حزب سوسیالیست در مجلس چهارم از سردار سپه حمایت كرد و سلیمانمیرزا در دولت وى، وزیر فرهنگ گردید، ولى این حزب در دوره سلطنت رضاشاه بهتدریج نفوذ خود را از دست داد و منحل شد. درواقع، حزب سوسیالیست دوره دومِ فعالیت حزب دموكرات محسوب میشد (جودت، ص 108ـ110؛ بهار، ج 1، ص130ـ134).
در 1323ش، حزب دموكرات بار دیگر احیا گردید و دوره سوم حیات حزب آغاز شد. حزب مرامنامه و آییننامه سابق را، پس از اصلاحاتى در آن، اساس كار خود قرار داد. از جمله موارد جدیدى كه متناسب با مقتضیات زمان در مرامنامه گنجانده شد، لزوم تأسیس انجمنهاى ولایتى و ایالتى، انفكاك كامل قوه قضائیه از قوه مجریه و تأسیس بیمه اجتماعى براى كارگران بود. در 1325ش قوامالسلطنه، نخستوزیر وقت، با اطلاق عنوان دموكرات بر حزب تازهتأسیس خود، درصدد الحاق اعضاى حزب دموكرات به حزب خود برآمد، ولى آنها نه تنها با الحاق حزب مخالفت كردند بلكه نام حزب خود را به «جمعیت عامیون ایران» تغییر دادند و از آن پس حزب جدیدى به رهبرى تقیزاده فعالیت خود را آغاز كرد. از این زمان، اثرى از فعالیت حزب دموكرات به چشم نمیخورد (رجوع کنید به جودت، ص 113ـ114، 126، 134ـ135، 137ـ139).
منابع : (1) فریدون آدمیت، فكر دموكراسى اجتماعى در نهضت مشروطیت ایران، تهران 1354ش؛ (2) منصوره اتحادیه، پیدایش و تحول احزاب سیاسى مشروطیت: دورههاى یكم و دوم مجلس شوراى ملى، تهران 1381ش؛ (3) حسن اعظام قدسى، خاطرات من، یا، روشن شدن تاریخ صدساله، تهران 1349ش؛ (4) محمدتقى بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسى ایران، تهران 1323ـ1363ش؛ (5) حسن تقیزاده، زندگى طوفانى: خاطرات سیدحسن تقیزاده، چاپ ایرج افشار، تهران 1372ش؛ (6) حسین جودت، از صدر مشروطیت تا انقلاب سفید: تاریخچه فرقه دموكرات، یا، جمعیت عامیون ایران، (تهران) 1348ش؛ (7) یحیى دولتآبادى، حیات یحیى، تهران 1362ش؛ (8) رضاعلى دیوانبیگى، سفر مهاجرت در نخستین جنگ جهانى، تهران 1351ش؛ (9) احمدعلى سپهر، ایران در جنگ بزرگ: 1918ـ 1914، تهران 1336ش؛ (10) ویلیام مورگان شوستر، اختناق ایران، ترجمه ابوالحسن موسوى شوشترى، تهران 1351ش؛ (11) صادق صادق، خاطرات و اسناد مستشارالدوله صادق، چاپ ایرج افشار، تهران 1361ـ1374ش؛ (12) محمد صدرهاشمى، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان 1363ـ 1364ش؛ (13) جمشید ضرغام بروجنى، دولتهاى عصر مشروطیت، تهران (?1350ش)؛ (14) ابوالقاسم كحالزاده، دیدهها و شنیدهها: خاطرات میرزاابوالقاسمخان كحالزاده... درباره مشكلات ایران در جنگ بینالمللى 1918ـ 1914، چاپ مرتضى كامران، تهران 1363ش؛ (15) احمد كسروى، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، تهران 1378ش؛ (16) احمد متیندفترى، خاطرات یك نخستوزیر، چاپ باقر عاقلى، تهران 1370ش؛ (17) مرامنامهها و نظامنامههاى احزاب سیاسى ایران در دوره دوم مجلس شوراى ملى، به كوشش منصوره اتحادیه، تهران: نشر تاریخ ایران، 1361ش؛ (18) عبداللّه مستوفى، شرح زندگانى من، یا، تاریخ اجتماعى و ادارى دوره قاجاریه، تهران 1360ش؛ (19) مهدى ملكزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران 1363ش؛ (20) مهدیقلى هدایت، خاطرات و خطرات، تهران 1375ش.