حزب جمهورى اسلامى ، اولین و مهمترین حزب در جمهوریاسلامیایران، پس از پیروزى انقلاب اسلامى ضرورت ایجاد تشكیلات و به وجود آوردن نوعى انسجام و هماهنگى درونى میان نیروهاى سیاسى و مبارز مذهبى، از امورى بود كه بعد از شهریور 1320 و خصوصآ بعد از كودتاى 28 مرداد، ذهن بعضیاز فعالان سیاسى متدین را بهخود مشغولكردهبود (بهشتى، 1361ش، دفتر1، ص 450ـ451). این اندیشه در میان تنى چند از روحانیان كه از 1341ش با نهضت امام خمینى همفكر و همراه بودند، از 1356ش، كه اوضاع سیاسى ایران به سرعت در حال تحول بود، قوّت گرفت. با دستگیرى و تبعید بعضى از افراد مؤثر در این امر، از قبیل سیدعلى خامنهاى و با تشدید فشارها، پیگیرى موضوع سازماندهى نیروهاى مبارز مذهبى و ایجاد تشكیلات براى آنها، براى مدتى در حدود یك سال متوقف شد.
در آستانه پیروزى انقلاب اسلامى در 1357ش و پس از بازگشتو آزادى فعالان سیاسى ـ مذهبى از تبعید و زندان، ضرورت ایجاد تشكیلاتى منسجم در قالب یك «حزب» بیشتر احساس شد و امكان همفكرى و همكارى براى چنینكارى نیز فراهم گشت. چنین بود كه در پاییز و زمستان 1357ش، همان چهرههاى روحانى كه این اندیشه را از قبل در سر داشتند و با امامخمینى نیز در ارتباط بودند در كنار فعالیتهاى دیگرى كه در ماههاى قبل از پیروزى انقلاب اسلامى برعهده داشتند، اندیشه تأسیس حزب را نیز دنبالكردند و همزمان با بازگشت امام خمینى از پاریس به تهران، در فاصله دوازدهم تا بیست و دوم بهمن 1357، آرزوى چند ده ساله و نتیجه همفكریهاى یكى دو ساله خود را در قالب اساسنامه و مرامنامه حزبى به نام «حزب جمهورى اسلامى» به ظهور رساندند و پس از جلب موافقت امام خمینى، كه به دلیل تجربه بیواسطه خود از عملكرد منفى و ناموفق احزاب در ایران، اصولا نظر مساعدى نسبت به تحزب نداشت، خبر تأسیس حزب جمهورى اسلامى را، به فاصله چند روز پس از فروپاشى حكومت پهلوى و پیروزى انقلاب اسلامى، به مردم اعلام كردند (خامنهاى، مصاحبه درباره حزب جمهورى اسلامى، نسخه موجود در كتابخانه بنیاد دایرةالمعارف اسلامى؛ هاشمى رفسنجانى، ص 15).
مؤسسان حزب سید محمد حسینى بهشتى*، سید عبدالكریم موسوى اردبیلى، علیاكبر هاشمى رفسنجانى، سیدعلى خامنهاى و محمدجواد باهنر* بودند كه هم زمان با تأسیس حزب، در شوراى انقلاب نیز عضویت داشتند. اعلامیه تأسیس حزب را سیدعلى خامنهاى نوشت و نخستین جلسه شوراى مركزى در 29 بهمن 1357 در محل كانون توحید در تهران تشكیل شد. شورا سى تن عضو داشت كه افزون بر مؤسسان، 25 تن دیگر غالبآ شخصیتهاى فعال در انقلاب، از روحانى و بازارى و دانشگاهى، بودند (خامنهاى، همان مصاحبه). سیدمحمد بهشتى نیز به عنوان نخستین دبیركل حزب انتخاب شد.
اساسنامه حزب كه مشتمل بر 44 مادّه و پنج تبصره بود، در نخستین كنگره حزب به تصویب رسید. اركان حزب مشتمل بود بر عضو، حوزه، واحد آمادگى، شوراى بخش و شهرستان و استان، هیئت اجرایى، شوراى مركزى، شوراى داورى، شوراى ایدئولوژى، شوراى افتا و كنگره (عالیترین مرجع حزب). شوراى مركزى مسئولیت برنامهریزى حزب را برعهده داشت. وظیفه شوراى ایدئولوژى و افتا، نظارت بر مشى حزب و بررسى و تصمیمگیرى درباره مصوبات شوراى مركزى بود. كنگره، تصویب و ایجاد هرگونه تغییر در اساسنامه، انتخاب اعضاى شوراى مركزى و شوراى داورى، و بررسى عملكرد حزب را برعهده داشت (رجوع کنید به جاسبى، ج 1، ضمائم، ص 390ـ394).
محورهاى اصلى مواضع حزب درباره جهانبینى، ساخت جامعه و برنامههاى فرهنگى ـ هنرى، اداره كشور، سیاست اقتصادى و سیاست خارجى به طور مشروح در بیانیهها و مصاحبههاى مؤسسان و اعضاى اصلى حزب تبیین شده بود. در سیاست خارجى، حزب معتقد به اصل «نه شرقى، نه غربى» و ایجاد مناسبات برادرانه با همه مسلمانان جهان و قطع هر نوع پیوند اقتصادى كه موجب سلطه قدرتهاى بزرگ بر كشور شود، بود. افشاى توطئههاى قدرتهاى بزرگ سلطهجو، بهویژه حكومت امریكا، از اهداف اصلى حزب بود. همچنانكه از نظر حزب، كمك به نهضتهاى آزادیبخش یكى از وظایف دولت اسلامى محسوب میشد (جمهورى اسلامى، سال 2، ش 500ـ 507، 4ـ12 اسفند 1359؛ حزب جمهورى اسلامى، ص 9، 23ـ55، 80).
مؤسسان، با تحلیل اوضاع خاص تاریخى و سیاسیكشور، دریافته بودند كه پس از پیروزى انقلاب با قرارگرفتن بار سنگین اداره كشور بر دوش انقلابیون، آن هم براساس موازین و آرمانهاى انقلاب اسلامى، وجود یك تشكیلات سیاسى فراگیر و كارآمد امرى حیاتى است وگرنه انقلاب اسلامى نیز به سرنوشت نهضت مشروطه و موارد مشابه دچار خواهد شد. آنان در بیان هدف از تأسیس حزب به كرّات اعلام كردند كه مقصودشان ورود در میدان جنگ قدرت و بیرون كردن رقیب سیاسى از صحنه نیست بلكه غرض انتقال تفكرات صحیح دینى و تحلیلهاى درست سیاسى به اعماق جامعه، تبیین انقلاب و تشریح چگونگى ایجاد یك نظام اسلامى، استمرار بخشیدنِ شور مبارزه در میان مردم و حفظ وحدت آنان، آموزش دادن این مفاهیم به جوانان و تشویق آنان به انضباط حزبى و آماده ساختن آنها براى حضور در عرصههاى مختلف مدیریت كشور است (خامنهاى، همان مصاحبه؛ همو، 1364ش، ص337؛ قس>دایرةالمعارف جهان اسلام آكسفورد<، ذیل "Islamic Republican Party" كه رویكرد حزب را بیشتر قبضه كردن قدرت تلقى كرده است).
با اعلام تأسیس حزب، سیل بیسابقه تقاضا براى عضویت در آن در سراسر كشور به راه افتاد، تا بدان حد كه شمار متقاضیان در كل كشور اندك زمانى از دو میلیون نفر و در تهران از چهارصد هزار نفر افزونتر شد. همزمان، تقاضا براى گشودن دفاتر حزب در شهرستانها نیز بالا گرفت. در دو سه سال اول پس از پیروزى انقلاب اسلامى، مسئولان و مدیران حزب كار دشوارى برعهده داشتند. آنان ناگزیر بودند از یك سو به تحكیم پایههاى حزب و تدوین دیدگاهها و تنظیم برنامههاى سیاسى و فرهنگى و اقتصادى و توسعه كمّى حزب بپردازند و از سوى دیگر تودههاى مردم را براساس مبانى موردنظر امام خمینى و در مسیر همكارى با حكومتِ پدید آمده از انقلاب هدایت و سازماندهى كنند. در این سالها، حزب در جهت نیل به مقاصد خود فعالیتهاى گستردهاى كرد و به موفقیتهاى مهمى نایل آمد. از جمله این موفقیتها، كمك مؤثر به برگزارى همهپرسى جمهورى اسلامى در دهم فروردین 1358، معرفى نامزدهاى واجد صلاحیت به مردم در انتخابات مجلس خبرگانِ بررسى و تصویب قانون اساسى با تأكید بر اصل یكصد و دهم آن (ولایت فقیه، اختیارات و مسئولیتهاى ولىّ فقیه)، كمك به برگزارى همهپرسى قانون اساسى و شركت فعال در انتخابات ریاست جمهورى و انتخابات مجلس شوراى اسلامى و مقابله با ضد انقلاب و شركت در جبهههاى جنگ تحمیلى بود (بهشتى، 1361ش، دفتر3، ص 995؛ همو، 1359ش، ص 20 به بعد؛ خامنهاى، همان مصاحبه). حزب همچنین با توجه به وضع خاص تاریخى كشور، خدمات عمرانى در خور توجهى داشت، از جمله تأسیس كتابخانه، راهاندازى كارخانه، خانهسازى و حتى لولهكشى آب در روستاها و مناطق محروم (بهشتى، 1359ش،ص48ـ49).
حزب جمهورى اسلامى با همه گسترش و قدرت و موفقیتى كه داشت با مشكلات و موانع فراوانى روبهرو بود. نفس تأسیس حزب، عملا به این معنا بود كه از میان فعالان سیاسى و دستاندركاران انقلاب، عدهاى، كه همان رهبران و مدیران ارشد حزب بودند، بر عدهاى دیگر اولویت و ارجحیت یافتهاند و این امر به خودى خود موجب نارضایى و گلهمندى و ابراز مخالفت میشد. طیف متنوع مخالفان انقلاب نیز همه انتقادات و فشارها و تهدیدهاى خود را به سوى حزب متوجه كرده بودند. همه كسانى كه با شخص امام خمینى و مبانى او مخالف بودند و از ترس مردم جرأت علنى كردن این مخالفت را نداشتند حملات خود را متوجه حزب و رهبران آن كرده بودند. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و بنیصدر و هواداران گوناگون او و نیز فعالان حزب خلق مسلمان همواره حزب را با عناوینى از قبیل انحصارگرایى و قدرتطلبى متهم میساختند. این مخالفتها از شایعهپراكنى علیه رهبران حزب و ترور شخصیت آنها به ترور شخص آنها كشیده شد. هاشمى رفسنجانى در بهار 1358 مورد سوءقصد اعضاى گروه فرقان قرار گرفت؛ سیدعلى خامنهاى بر اثر انفجار بمبى كه توسط اعضاى سازمان مجاهدین در محل سخنرانى وى كارگذاشته شده بود ( 6 تیر 1360) از ناحیه دست بهشدت مجروح شد. در بمبگذارى 7 تیر 1360، سیدمحمد بهشتى و عدهاى از اعضاى شوراى مركزى و مدیران و هواداران درجهاول حزب (حدود 80 نفر)، در ساختمان مركزى حزب به شهادت رسیدند. اندكى بعد در 8 شهریور همان سال محمدجواد باهنر (دومین دبیركل حزب و نخستوزیر وقت) همراه با محمدعلى رجائى (رئیسجمهور وقت) بر اثر انفجار بمب در دفتر كارشان به شهادت رسیدند. مسببان این دو انفجار هم منافقین بودند. دو نفر از اعضاى شوراى مركزى نیز در حملات تروریستى جان خود را از دست دادند.
در كنار قوّتها و توفیقات فراوان حزب، ضعفهایى نیز در فرایند فعالیتهاى حزب وجود داشت و حزب با اشكالات و مشكلاتى از بیرون و درون به چالش كشیده میشد. از جمله ضعفها، رشد سریع كمّى حزب در سراسر كشور و غلبه این رشد بر ظرفیتهاى آموزشى و مدیریتى آن بود. ضعف دیگر ناشى از اشتغال رهبران حزب به اداره امور مهم كشور بود، كه وقت كافى براى حضور در حزب و سازماندهى آن نداشتند. شهادت عناصر اصلى و مسئولان بالاى حزب نیز ضربه سنگینى بر این حزب تازه تأسیس بود (بهشتى، 1359ش، ص 14ـ17؛ خامنهاى، همان مصاحبه). پس از تشكیل دولت براساس قانون اساسى، مغایرت دیدگاههاى مختلف در اداره امور كشور، بهویژه در مسائل و مباحث اقتصادى، به صورتى جدّى آشكار شد. این دیدگاههاى متعارض اقتصادى در درون شوراى مركزى حزب نیز به ظهور رسید؛ از جمله بحث بر سر امورى نظیر گسترش یا عدم گسترش مالكیتهاى دولتى و تمركزگرایى در اقتصاد دولتى. بعضى افراد و جریانهاى سیاسى هم از بیرون حزب در ایجاد شكاف و اختلاف بیتأثیر نبودند (خامنهاى، همان مصاحبه؛ همو، 1363ش، ص 5؛ جمهورى اسلامى، سال 5، ش 1370، 29 بهمن 1362، ص10). موفقیتهاى حزب در انتخابات مجلس و حضور شمارى از اعضا و هواداران آن در ردههاى مختلف دولت نیز باعث تحریك حس رقابت و حسادت در مخالفان حزب شده بود.
سرانجام با عمیق شدن این اختلافات در درون شوراى مركزى و اختلافاتى كه در بعضى شهرها میان مسئولان حزب و سایر مقامات اجرایى پدید آمد و اخبار آن نیز به اطلاع امام خمینى رسید، سیدعلى خامنهاى (رئیس جمهور وقت و سومین دبیركل حزب) و هاشمى رفسنجانى (رئیس مجلس وقت) در نامهاى به امام خمینى، در تاریخ 11 خرداد 1366، ضمن اشاره به موجّ ِهات و موجبات تأسیس حزب در آغاز پیروزى انقلاب و نقش حزب در تحكیم و تثبیت پایههاى نظام و رفع توطئههاى دشمنان، ادامه حیات حزب را بهانهاى براى دو دستگى و افتراق نیروهاى انقلاب دانستند و رأى شوراى مركزى را مبنى بر تعطیل حزب و توقف كلى فعالیتهاى آن به اطلاع امام رساندند كه با آن موافقت شد (امام خمینى، ج 20، ص 93؛ رسالت، سال 2، ش 402، 12 خرداد 1366، ص 2).
حزب جمهورى اسلامى پس از تشكیل، درصدد انتشار نشریهاى به عنوان ترجمان رسمى خود برآمد. امتیاز روزنامه به نام سیدعلى خامنهاى ثبت شد و شماره نخست آن در 9 خرداد 1358 منتشر گردید. میرحسین موسوى، مدیرمسئول و سردبیر آن، در سر مقاله افتتاحى، برخى اهداف روزنامه را چنین بیان كرد: دریافت صحیح رویدادها، كشف روابط منطقى میان رویدادها، استفاده از این رابطه براى نفوذ به عمق مطلب و انتشار واقعیت براساس معیارهایى در چهارچوب اعتقادى. محور مباحث روزنامه، مسائل جهاناسلام، حمایتاز مستضعفان جهان و توجه به نیازمندان جهان اسلام بود. از آغاز فعالیت روزنامه، در صفحه سیاسى، پانوشتهایى به صورت مسلسل چاپ شد كه نخستین آن «گام به گام با انقلاب» بود كه در آن گزارش حركت انقلابى مردم درج شده است. مسئولان روزنامه سه ویژگى براى عملكرد روزنامه برشمردهاند: «سرعت عمل در تهیه اخبار، صداقت در تهیه گزارشها و رعایت موضعگیرى درست در اخبار».
پس از تعطیل حزب، روزنامه جمهورى اسلامى به طور مستقل و بدون تغییر در مشى خود، با سردبیرى مسیح مهاجرى به فعالیت ادامه داد. وى از اواسط 1359ش، پس از آنكه موسوى وزیر خارجه شد، مسئولیت روزنامه را بر عهده داشت.
حزب، نشریهاى دانشآموزى بهنام عروةالوثقى نیز منتشر میكرد.
منابع : (1) امام خمینى، صحیفه نور، ج 20، تهران 1369ش؛ (2) محمد بهشتى، راست قامتان جاودانه تاریخ اسلام، (تهران): بنیاد شهید انقلاب اسلامى، 1361ش؛ (3) همو، عملكرد یكساله حزب جمهورى اسلامى، تهران 1359ش؛ (4) عبداللّه جاسبى، تشكل فراگیر: مرورى بر یك دهه فعالیت حزب جمهوریاسلامى، تهران 1377ـ1383ش؛ (5) حزب جمهورى اسلامى، مواضع ما، (بیجا، بیتا.)؛ (6) على خامنهاى، «پیام دبیر كل حزب جمهورى اسلامى در ششمین سالگرد تأسیس حزب»، جمهورى اسلامى، سال 6، ش 1662، 29 بهمن 1363؛ (7) همو، چهار سال با مردم، تهیه و تنظیم: حزب جمهورى اسلامى، (تهران) 1364ش؛ (8) اكبر هاشمى رفسنجانى، به سوى سرنوشت: كارنامه و خاطرات، سال 1363، به اهتمام محسن هاشمى، تهران 1385ش؛
The Oxford encyclopedia of the modern Islamic world, ed. John L. Esposito, New York 1995, s.v. "Islamic Republican Party' (by Eliz Sanasarian)