چهارشنبهسورى ، جشن ایرانیان در شبِ آخرین چهارشنبه سال شمسى كه برافروختن و پریدن از روى آتش مشخصه اصلى آن است. صرفنظر از مناسبات گوناگونى كه عوام براى چهارشنبه آخر سال قائل بودهاند (رجوع کنید به شهریباف، ج 4، ص 62ـ64)، درباره منشأ و نیز چگونگى نامگذارى این جشن، اطلاع روشن و مورد اتفاقى در دست نیست. «سور» را در چهارشنبهسورى هم به معناى جشن و سرور و هم به معناى سرخ (رجوع کنید به دهخدا، ذیل «سور») دانستهاند (رجوع کنید به فرهوشى، ص 430؛ هنرى، ص 69ـ71؛ پوركریم، ص 14ـ 15). اگر چهارشنبهسورى را جشنى كهن و متعلق به دوران پیش از اسلام بدانیم، با دو مشكل مواجه خواهیم بود: اول اینكه ایرانیان قبل از اسلام، هفته نداشتند و هریك از روزهاى ماه را به نامى میخواندند (رجوع کنید به پورداود، ص100؛ فرهوشى، همانجا). دیگر اینكه بیاحترامى به آتش و پریدن از روى آن با سنّت زردشتیان سازگار نیست (رجوع کنید به پورداود، ص 102؛ د. ایرانیكا، ذیل مادّه). ضمن آنكه در قدیمترین اشاره به «شبسورى» در قرن چهارم در تاریخ بخاراى نرشخى (ص 37) نیز سخنى از چهارشنبه نیست. با این حال ممكن است چهارشنبهسورى، بازمانده و شكل تحولیافتهاى از یكى از جشنهاى رایج در ایران باستان بوده باشد، از جمله گاهنبارِ هَمَسْپَتْمَدَم و نیز جشن نزول فروهرها كه شش روز پیش از فرارسیدن نوروز برگزار میشد (رجوع کنید به اوستا، ج 1، ص 594ـ596؛ فرهوشى، همانجا؛ پوركریم، ص26؛ رجبى، ص 17ـ19) یا حتى جشن سده* (رجوع کنید به د. ایرانیكا، همانجا) كه احتمال آن بسیار كمتر است. این فرض كه برافروختن آتش در این روز بازمانده سنّت اعلان سال نو با آتشافروزى بر بامهاست (رجوع کنید به آبادانى، ص 6) و پریدن از آتش، یادمان عبور سیاوش* از آتش است (رجوع کنید به رضى، ص 96) نیز مطرح بوده است (براى یك نظر دیگر رجوع کنید به روحالامینى، 1384ش، ص 158). از سوى دیگر چون در برخى منابع (براى نمونه رجوع کنید به جاحظ، ص 214؛ منوچهرى، ص 221) از نحوست روز چهارشنبه سخن رفته، ممكن است ابداع چهارشنبهسورى یا تحول آن به صورت فعلى در قرون اولیه اسلامى رخ داده باشد (رجوع کنید به روحالامینى، 1378ش، ص49، 51ـ52؛ فرهوشى، ص429ـ 430؛ بهار، ص 221). همچنین گفته شده كه چهارشنبهسورى به مناسبت بزرگداشت یاد قیام مختار ثقفى به خونخواهى امام حسین علیهالسلام در 66 هجرى در كوفه بوده است كه در روز چهارشنبهاى آغاز گردید و براى اعلان این قیام، یاران مختار بر پشت بامهاى خانههاى خود آتش افروختند (رجوع کنید به شكورزاده، ص 79ـ80؛ شهریباف، ج 4، ص 63؛ هنرى، ص67ـ 68). در عین حال، ریشهاى غیرآیینى براى چهارشنبهسورى نیز قابل بررسى است: برافروختن آتش كه كاربردهاى بهداشتى و خاصیت گندزدایى داشته، احتمالا جزوى از برنامههاى نظافت عمومى پیش از آغاز سال جدید بوده، بهویژه اینكه دور انداختن و شكستن كوزههاى قدیمى و مصرف شده در طول سال نیز از رسوم رایج در چهارشنبهسورى بوده است (رجوع کنید به رجبى، ص 18؛ عناصرى، ص 188، 191؛ هنرى، ص 84ـ85). با وجود مشابهتهاى آداب و رسوم رایج در چهارشنبهسورى و جشنى به نام آخرى چهارشنبه (رجوع کنید به ماسه، ج 1، ص150، پانویس 5) كه در آخرین چهارشنبه ماه صفر از تقویم قمرى بهویژه در هند و پاكستان برگزار میشود (رجوع کنید به د.اردو، ذیل «آخرین چهارشنبه»)، بعید استكه این جشن چنانكه پنداشته شده است (رجوع کنید به د. ایرانیكا، همانجا)، دگردیسىِ چهارشنبهسورى در نتیجه فشار و سختگیرى علماى متشرع بوده باشد (رجوع کنید به د. اردو، همانجا)، زیرا دستكم میدانیم كه در روزگار اقتدار كامل علما و فقهاى شیعه در عصر صفوى نیز این جشن بهطور آشكار و عمومى برگزار میشده است (رجوع کنید به اولئاریوس، ص 77ـ 79؛ ماسه، ج 1، ص 158) و از اینرو به نظر نمیرسد كه این رسم هیچگاه عملا ممنوع گردیده باشد. در نخستین سالهاى پس از انقلاب اسلامى نیز هرچند برگزارى این جشن با مخالفتها و احیانآ ممانعتهایى مواجه شد ولى این ممنوعیتها امكان اجرا نیافت و بهتدریج دولت از سختگیرى خود در این باره كاست و اكنون بیشتر بر حفظ ایمنى و سلامت شركتكنندگان در جشن تأكید دارد، زیرا از اوایل دهه 1300ش كه حمل اسلحه ممنوع شده است، مردم بهجاى شلیك تیر هوایى در چهارشنبهسورى، از انواع مواد محترقه و انفجارى بهصورت ترقه و فشفشه استفاده میكنند (د.ایرانیكا، همانجا) كه این كار معمولا در هر سال با برخى سوانح و حوادث ناگوار همراه میشود.
چهارشنبهسورى با رفتارهاى جشنى (رجوع کنید به جشن*، بخش4: جشن در جهان اسلام، ج : رفتارهاى جشنى) متنوع و كمابیش مشابهى در سراسر حوزه ایران فرهنگى برگزار میشود. مهمترین رفتار جشنى این روز، فراهم آوردن بوتههاى خار و خاشاك یا تودههاى سوختنى دیگر است كه با آنها آتش میافروزند و با شادى از روى آن میپرند (رجوع کنید به ماسه، ج 1، ص150؛ هنرى، ص 73ـ83؛ شهریباف، ج 4، ص 78ـ82، 84ـ86). در گذشته، كوزه شكستن، فال گرفتن، بخور دادن و اسفند دود كردن، همچنین انواع آیینهاى حاجتخواهى و بختگشایى از رسوم رایج در چهارشنبهسورى بوده است (رجوع کنید به شكورزاده، ص80ـ91؛ پوركریم، ص 18ـ26؛ هنرى، ص 84ـ102؛ شهریباف، ج 4، ص 64ـ92؛ بلوكباشى، ص 4ـ6؛ براى مجموعه آداب رسوم این جشن در آسیاى میانه رجوع کنید به رحمانى، ص 3ـ10). پختن آشهاى گوناگون، از جمله آشى به نام ابودردا و خوراندن آن به بیماران، نیز در این جشن رایج بوده است (رجوع کنید به ماسه، ج 1، ص 152؛ هنرى، ص 103ـ 105). با این حال، با مطالعه مجموعه این رفتارها معلوم میشود كه هیچیك از آنها اختصاصى به این جشن نداشتهاند.
منابع : (1) فرهاد آبادانى، «چهارشنبهسورى و جشن نزول فروهرها»، در مجموعه مقالات چهارمین كنگره تحقیقات ایرانى، ج 2، بهكوشش محمدحسین اسكندرى، شیراز: دانشگاه پهلوى، 1353ش؛ (2) اردو دائره معارف اسلامیه، لاهور1384ـ1410/ 1964ـ1989، ذیل «آخرى چهارشنبه» (از مرزا هادى علیبیگ)؛ (3) اوستا، یشتها، گزارش پورداود، چاپ بهرام فرهوشى، تهران 1356ش؛ (4) آدام اولئاریوس، سفرنامه آدام الئاریوس: بخش ایران، ترجمه احمد بهپور، تهران 1363ش؛ (5) على بلوكباشى، «چهارشنبهسورى»، هنر و مردم، دوره جدید، ش53ـ 54 (اسفند 1345 و فروردین 1346)؛ (6) مهرداد بهار، جستارى چند در فرهنگ ایران، تهران 1373ش؛ (7) ابراهیم پورداود، آناهیتا: مقالات ایرانشناسى پورداوود، بهكوشش مرتضى گرجى،11: «چهارشنبهسورى»، تهران 1380ش؛ (8) هوشنگ پوركریم، «آئین جشن چهارشنبهسورى در ایران»، هنر و مردم، دوره جدید، ش 77ـ78 (اسفند 1347 و فروردین 1348)؛ (9) عمروبن بحر جاحظ، المحاسن و الاضداد، چاپ فوزى خلیل عطوى، بیروت 1969؛ (10) دهخدا؛ (11) پرویز رجبى، جشنهاى ایرانى، تهران 1375ش؛ (12) روشن رحمانى، «چهارشنبهسورى در آسیاى میانه»، دستنویس موجود در بایگانى بنیاد دایرةالمعارف اسلامى؛ (13) هاشم رضى، جشنهاى آتش، مهرگان: جشن مهرگان، چلّه، شب یلدا، جشن سده، پنجه، چهارشنبهسورى، تهران1383ش؛ (14) محمود روحالامینى، آیینها و جشنهاى كهن در ایران امروز، تهران 1378ش؛ (15) همو، در گستره فرهنگ: نگرشى مردمشناختى: «چهارشنبه و وچهارشنبهسورى، در آئینهاى ایرانى»، تهران 1384ش؛ (16) ابراهیم شكورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران 1363ش؛ (17) جعفر شهریباف، طهران قدیم، تهران 1381ش؛ (18) جابر عناصرى، تجلى دوازده ماه در آئینه اساطیر و فرهنگ عامه ایران، مرند 1374ش؛ (19) بهرام فرهوشى، «جشن فروردین و سبب پیدایش آن و رابطه آن با جهانفرَوَرى»، مجلّه دانشكده ادبیات و علوم انسانى دانشگاه تهران، سال 14، ش 4 (فروردین 1346)؛ (20) احمدبن قوص منوچهرى، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقى، تهران 1347ش؛ (21) محمدبن جعفر نرشخى، تاریخ بخارا، ترجمه ابونصر احمدبن محمدبن نصر قبادى، تلخیص محمدبن زفربن عمر، چاپ مدرس رضوى، تهران 1363ش؛ (22) مرتضى هنرى، نوروزگان: گفتارها و سرودهایى در آیینهاى نوروزى، تهران 1377ش؛
(23) EIr.s.v. "Caharsanba - suri" (by Manouchehr Kasheff and `Ali- Akbar Saidi Sirjani); (24) Henri Masse, Croyances et coutumes persanes, suivies de contes et chansons populaires, Paris 1938.