responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5604

 

چهارطاق (چهارطاقى) ، اتاقى مربع‌شكل غالبآ گنبددار با چهار ورودى طاق‌دار. چهارطاق را چهار در، چهار قوس، چهارقاپو و چهار دروازه نیز نامیده‌اند (گدار، 1938، ص 10؛ زمانى، ص 92). چهارطاقى در معمارى به طور كلى به كالبدى با زمینه مربع و پوشش گنبدى اطلاق می‌شود.

چهارطاق یك نقشه مربع دارد و عناصر اصلى تشكیل دهنده آن عبارت‌اند از: یك جرز در هر یك از چهار گوشه نقشه مزبور، چهار قوس كه چهار جرز را به هم متصل می‌كند، یك گنبد كه به كمك یك گوشواره در بالاى قوسها ساخته می‌شود و یك درگاه كه در هر یك از چهار ضلع بنا پس از خاتمه كار به وجود می‌آید (زمانى، ص 92).

از دوره هخامنشى بر بالاى صخره‌اى در نقش رستم* نزدیك كعبه زردشت، دو آتشدان سنگى وجود دارد كه ظاهرآ نوعى چهارطاقىِ باز است (رجوع کنید به گیرشمن، ج 1، ص 228ـ229، تصویر 276).

از دوره اشكانى، كه دوره شكل‌گیرى چهارطاقى دانسته شده (زهره بزرگمهرى، كارشناس معمارى، مصاحبه مورخ 20آذر 1386)، دو چهارطاقى مهم برجاى مانده است: 1)چهار طاقى قلعه ضحاك بر بالاى صخره‌اى بین مراغه و زنجان (رجوع کنید به قندگر و همكاران، ص 193؛ هیلن برند، ص 415، تصویر 58ر7)، كه دوازده متر ارتفاع دارد و در سه ضلع، دهانه طاق‌دار بزرگ و در ضلع دیگر پنجره كوچكى دارد و به دلیل تزیینات متنوع، احتمالا بنایى غیرمذهبى و اقامتگاه حاكم قلعه بوده است (رجوع کنید به كلایس، ص 71ـ75). 2) چهار طاقى بازه‌هور، در نزدیكى روستاى رباط سفید، بین تربت حیدریه و نیشابور، كه با ماسه و ملاط گچ و سنگ لاشه ساخته شده است. ابعاد هر ضلع آن حدود پانزده متر است و روى جرزها، با قطعات سنگى تخت، طاقهاى ضربى ایجاد شده است (زمرشیدى، ص 144؛ گدار، 1965، ص 206؛ پیرنیا، 1369ش، ص 79، 83). ساخت بناى چهارطاق در دوره ساسانى براى انواع بناها نیز ادامه یافت و به اوج خود رسید و در بناهاى مذهبى چهارطاقى هم در ساخت آتشگاهها و هم در اتاق اصلى آتشكده‌ها كه پوشش گنبدى با زمینه مربع داشت، به كار رفت (بزرگمهرى، همان مصاحبه). آتشكده كُنارسیاه در جنوب فیروزآباد شامل دو بنا، یعنى آتشگاه و چهارطاق، با راهرو پیرامونى است كه با «طاقْ آهنگ» پوشیده شده است (بزنوال، ص 211). چهارطاقى دیگر، آتشگاه فیروزآباد از سنگ تراشیده با گنبدى آجرى است، شامل یك محوطه چهارگوش مركزى با دهانه‌هاى عمیق بزرگ در هر طرف و چهار در محورى و الحاقى در اطراف آن (هوف، ص 398). چهارطاقى نیاسر نزدیك كاشان، متعلق به زمان اردشیر اول ساسانى، یك چهارطاقى با نقشه سنّتى است كه گنبد آن شامل هشت قالب گچى تركیب شده با نى در لابه‌لاى اندود داخلى طاق و در نوع خود بی‌نظیر است (رجوع کنید به بزنوال، ص 215ـ216). آتشكده آذرگشنسب تخت سلیمان*، در جنوب آذربایجان غربى، نیز از بهترین چهار طاقیهاى دوره ساسانى است (رجوع کنید به ناومان، ص 50).

بیشتر چهارطاقیهاى مذكور، محلى براى استقرار آتش و اجراى مراسم دینى بوده‌اند. براساس آموزه‌هاى زردشتى، آتشِ اصلى در محلى تاریك نگهدارى می‌شد كه به هنگام اجراى مراسم خاص، آن را به بیرون و روى سكوى بلندى منتقل می‌كردند تا تمام حاضران بتوانند آتش مقدّس را ببینند. بعدها سایبانهاى دائم براى این آتشها تدارك دیدند كه صرفآ تزیینى و همان چهارطاقیها هستند (گدار، 1965، ص 202).

تعدادى از چهارطاقیهاى ساسانى، مانند چهارطاقیهاى نیاسر كاشان، تون‌سبز، آتشكوه، فراش‌بند، یزدْخواستِ یزد، خیرآباد بهبهان و قلعه دختر در نزدیكى قم، عمومآ در كنار شاهراهها و در نقاط مرتفع ساخته می‌شدند و در قالب راهنما اغلب، گردنه‌ها و راهها را نشان می‌دادند (همان، ص 205ـ206؛ پیرنیا و افسر، ص 129). مرادى غیاث‌آبادى (ص 53ـ59) برخى از این بناها را با كاربرى نجومى معرفى كرده است. تعیین تاریخ ساخت و كاربردهاى چهارطاقها مشكل است (هوف، ص 401؛ براى فهرست نسبتآ كاملى از چهارطاقیهاى پیش از اسلام رجوع کنید به مرادى غیاث‌آبادى، ص 14ـ16).

اگر چه درباره تبدیل آتشكده به مسجد یا تأثیرپذیرى مساجد از آتشكده‌ها ابهاماتى وجود دارد (رجوع کنید به میرلطیفى، ص 103؛ نجفى زیارانى، ص 219)، اما عقیده بر این است كه در اوایل دوره اسلامى از این بناهاى قدیمى، براى مسجد استفاده شده است، مانند مسجد یزدخواست (رجوع کنید به آیت‌اللهى، ص 205) و مساجد جامع بروجرد و نیریز (رجوع کنید به پیرنیا، 1371ش، ص 39ـ40).

در دوره اسلامى، از چهارطاق ابتدا در مساجد مستقلا استفاده شد و سپس ایوان با آن تلفیق، و مساجد بزرگ‌تر با اجزاى بیشتر تشكیل شد، مانند مسجدجامع اردبیل (زمانى، ص 110، 113ـ 115). مسلمانان در به كارگیرى طرح چهارطاق در ساختمان مساجد، آتش و آتشدان را از فضاى داخلى برداشتند و ضلع قبله را با دیوار و نماد قبله پوشاندند و براى باطنی‌تر شدن فضاى چهارطاق و عدم توجه به خارج، درگاهها و ایوانها و راهروها و حیاطهاى داخلى و درها و دیوارهاى خارجى را افزودند. محور اصلى نیز در جهت قبله قرار گرفت. همچنین بنا كه در بلندیهاى خارج شهر ساخته می‌شد، پس از تبدیل شدن به مسجدجامع در مركز شهر احداث گردید (نقره‌كار، ص 227ـ 228). ابعاد بزرگ مساجد جامع تغییراتى را در چهارطاقى به دنبال داشت و جرزهاى جسیم جانبى به جاى قوسها به كار گرفته شد (رجوع کنید به هوف، ص 402ـ403). در این روند، چهارطاقیهاى ساسانى اساس برخى از مساجد بزرگ ایران شدند كه به مسجد ـ كوشك نیز شهرت یافته‌اند (آیت‌اللهى، ص 206). بازمانده‌اى منحصر به فرد، كه شكل اولیه آن تا حدودى حفظ شده و از هر چهار طرف باز و فاقد محراب است، چهارطاقى مجردى است میان حیاط مصلاى یزد (افشار، ج 2، ص 641ـ642؛ آیت‌اللهى، ص 207، قس مرادى غیاث‌آبادى، ص 15، كه به برخى تغییرات در این بنا اشاره كرده است). مهم‌ترین مساجد چهارطاقى شناخته شده در ایران عبارت‌اند از مساجد جمعه اردستان، برسیان، بروجرد، گلپایگان، اصفهان، ارومیه، قزوین، قم، نطنز، ساوه و حیدریه قزوین (گدار، 1965، ص 277؛ آیت‌اللهى، ص 207، 209). چهارطاقى در مساجدِ داراى تالار مستطیل نیز به كار رفته است، مانند مسجد محمدیه یزد كه در وسط نقشه مستطیل، تالارى مربع با گنبدهاى مدور تعبیه شده كه شبیه چهار طاقیهاى دوره ساسانى، نظیر نیاسر كاشان، است (زمانى، ص 11، 113ـ115).

این سازه و نقشه خاص در معمارى مساجد در خارج از محدوده امروزى ایران نیز رواج یافت كه از آن جمله است : مساجد دیگ‌گران در هزاره در شمال شرقى بخارا و چهارستون در ترمذ و تلختن بابا در تركمنستان (د. ایرانیكا، ذیل "Cahartaq.II")، وضوخانه مسجد ابن‌طولون در مصر، قُبّةالبرودیین در مراكش (رجوع کنید به هیلن‌برند، ص 28، تصویر21، ص 75، تصویر 93ر2)، مسجد بزرگ وان در تركیه (رجوع کنید به همان، ص 100، تصویر 197ر2)، و مسجد تحفهْ والا در دهلى، كه ویرانه‌هاى باقیمانده بخش مركزى آن نشان‌دهنده ساختمان بناى آن براساس چهارطاق است (رجوع کنید به آلفیه‌رى، ص 32).

معمارى آرامگاهها نیز تا حدود زیادى از طرحهاى چهارطاقى دوره ساسانى متأثر است (رجوع کنید به هیلن‌برند، ص 280)، گرچه در این نمونه‌ها طرح اصلى دستخوش تغییراتى شده است، مانند تبدیل دهانه‌هاى بزرگ به درگاههاى كوچك و در مراحل بعد به طاق‌نماهاى تزیینى. آرامگاه امیراسماعیل سامانى در بخارا از نمونه‌هاى اولیه آن است (رجوع کنید به هوف، ص 404؛ پورجعفر و آزاد، ص 169؛ زمانى، ص 99ـ100) كه به‌ویژه در آسیاى مركزى و هند بسیار از آن تقلید شده است، از جمله در مقبره سلطان سنجر در مرو (آیت‌اللهى، ص 222)، آرامگاه هوشنگ شاه در ماندو در هند (همانجا؛ غروى، ص 176) و آرامگاه سلطان بَلبَن* در دهلى كه از اولین نمونه‌هاى معمارى اسلامى در هند به شمار می‌رود (رجوع کنید به آلفیه‌رى، ص 29). مقبره شیخ‌عثمان مرندى (لعل‌شهباز قلندر*) در سیهوان هند، در میان سده‌هاى هشتم تا دهم به‌تدریج تكمیل شده است. این مقبره چهارطاقى است كه نماى بیرونى آن كاشی‌كارى شده و ورودى آن پیش‌طاقى دارد (آلفیه‌رى، ص 74ـ75). بناهاى آرامگاهى با الگوى چهارطاقى، از طریق آسیاى مركزى، تا چین نیز گسترش یافت. قدیم‌ترین آرامگاه اسلامى در كانتون چین، به این سبك بنا شده است (غروى، ص 182). نشانه‌هاى به‌كارگیرى چهارطاق در آرامگاههاى فاطمى، مرابطون، ایوبى و ممالیك در مصر نیز یافت می‌شود (رجوع کنید به هیلن برند، ص 262، تصویر 180، ص 271، تصویر 5ر5، ص 312، تصاویر 166ر5، 174ر5).

در دوره اسلامى از طرح چهارطاقى در شمارى از بناهاى غیردینى، از جمله كوشكها، نیز استفاده شده است (رجوع کنید به آیت‌اللهى، ص 204). شاه‌نشینهاى كاخهاى جوسق الخاقانى* (رجوع کنید به كرسول، 1989، ص 337) و بلكوارا* و اخیضر* (رجوع کنید به همو، 1979، ج 2، ص 67، تصویر48) و العاشق (رجوع کنید به همان، ج 2، ص 363، تصویر 259) در سده‌هاى نخست هجرى، نمونه‌هایى از به كارگیرى الگوى چهارطاقى در معمارى كاخهاست. شاه‌نشینهاى متقارن لشكری‌بازار* در شمال بست* در افغانستان، متعلق به دوره غزنوى، از الگوى چهارطاق پیروى كرده است. در استانبول در سده نهم، مقارن فتح آن شهر، در حیاط صومعه‌ها چهارطاقهاى یك و دو طبقه‌اى ساخته می‌شد كه در محل، چَرداق نام داشت (رجوع کنید به د.اسلام، چاپ دوم، ج 4، ص 225).

كاربرد دیگر چهارطاقى، در معمارى غیرمذهبى، در ایجاد سازه‌ها و بناهایى اغلب تشریفاتى است، از جمله در برپایى موقت چهارطاق به عنوان بخشى از آذین‌بندى در جشنها (رجوع کنید به شرف‌الدین علی‌یزدى، ج 2، ص 430).

از طرحهاى چهارطاقى، به‌سبب قابلیتهاى بسیار در زمینه فضاسازى، در گستره زمانى و مكانى و در بناهاى مذهبى و غیرمذهبى استفاده شده است. این طرحها در دوره اسلامى نیز، از آسیاى میانه تا افریقا، براى ساخت مساجد و آرامگاهها، و با ایجاد تغییراتى، از جمله در گوشه‌سازىِ آن، به‌كار رفته است.


منابع :
(1) حبیب‌اللّه آیت‌اللهى، كتاب ایران: تاریخ هنر، تهران 1380ش؛
(2) ایرج افشار، یادگارهاى یزد، تهران 1348ـ1354؛
(3) رولان بزنوال، فن‌آورى تاق در خاور كهن، ترجمه محسن حبیبى، تهران 1379ش؛
(4) محمدرضا پورجعفر و میترا آزاد، «تأثیر چهار طاقی‌هاى ایران باستان در معمارى مساجد و تداوم آنها در معمارى مساجد كشورهاى همسایه»، در مجموعه مقالات دومین همایش بین‌المللى معمارى مساجد: افق آینده، ج 1، تهران: دانشگاه هنر، 1380ش؛
(5) محمدكریم پیرنیا، آشنایى با معمارى اسلامى ایران: ساختمانهاى درون شهرى و برون‌شهرى، تدوین غلامحسین معماریان، تهران 1371ش؛
(6) همو، شیوه‌هاى معمارى ایرانى، تدوین غلامحسین معماریان، (تهران) 1369ش؛
(7) محمدكریم پیرنیا و كرامت‌اللّه افسر، راه و رباط، تهران 1370ش؛
(8) عباس زمانى، تأثیر هنر ساسانى در هنر اسلامى، تهران 1355ش؛
(9) حسین زمرشیدى، مسجد در معمارى ایران، تهران 1374ش؛
(10) شرف‌الدین على یزدى، ظفرنامه: تاریخ عمومى مفصل ایران در دوره تیموریان، چاپ محمد عباسى، تهران 1336ش؛
(11) مهدى غروى، آرامگاه در گستره فرهنگ ایرانى، تهران 1376ش؛
(12) جواد قندگر، حسین اسماعیلى و محمد رحمت‌پور، «كاوشهاى باستان‌شناختى قلعه اژدهاك هشترود»، در مجموعه مقالات همایش بین‌المللى باستان‌شناسى ایران: حوزه شمال‌غرب، به‌كوشش مسعود آذرنوش، تهران: سازمان میراث فرهنگى و گردشگرى، 1383ش؛
(13) ولفرام كلایس، «قلعه ضحّاك در آذربایجان»، ترجمه فرامرز نجد سمیعى، میراث فرهنگى، ش 8 و 9 (بهار و تابستان 1372)؛
(14) رومن گیرشمن، هنر ایران، ج :1 در دوران ماد و هخامنشى، ترجمه عیسى بهنام، تهران 1346ش؛
(15) رضا مرادى غیاث‌آبادى، نظام گاهشمارى در چارتاقی‌هاى ایران، تهران 1380ش؛
(16) جلال میرلطیفى، آشنایى با معمارى ایران: شیوه پارسى و پارتى و سازه‌هاى طاقى، تهران 1384ش؛
(17) رودلف ناومان، ویرانه‌هاى تخت سلیمان و زندان سلیمان، ترجمه فرامرز نجد سمیعى، تهران 1374ش؛
(18) سعید نجفى زیارانى، «جستجویى براى دستیابى به مفاهیم در معمارى اسلامى (مسجد)»، در مجموعه مقالات همایش معمارى مسجد: گذشته، حال، آینده، ج 2، تهران: دانشگاه هنر، 1378ش؛
(19) عبدالحمید نقره‌كار، «معمارى مسجد از مفهوم تا كالبد»، در همان؛
(20) دیتریش هوف، «گنبدها در معمارى اسلامى»، ترجمه كرامت‌اللّه افسر و محمدیوسف كیانى، در معمارى ایران: دوره اسلامى، به‌كوشش محمدیوسف كیانى، ج 1، تهران: جهاد دانشگاهى، 1366ش؛
(21) رابرت هیلن‌برند، معمارى اسلامى : شكل، كاركرد، معنى، ترجمه باقر آیت‌اللّه‌زاده شیرازى، تهران 1380ش؛


(22) Bianca Maria Alfieri, Islamic architecture of the Indian Subcontinent, photographs by Federico Borromeo, London 2000;
(23) Keppel Archibald Cameron Creswell, Early Muslim architecture, Oxford 1969, repr. New York 1979;
(24) idem, A short account of early Muslim architecture, revised and supplemented by James W. Allan, Aldershot, Engl. 1989;
(25) EIr. s.v. "Cahartaq. II: in the Islamic period" (by Bernard O'Kane);
(26) EI2, s.v. "Istanbul" (by H. I‌nalcâk);
(27) Andre Godard, The art of Iran, translated from the French by Michael Heron, ed. Michael Rogers, London 1965;
(28) idem, "Les monuments du feu" in Athar-e Iran: annales du service archeologique de l'Iran, vol.3, Haarlem: Jon. Enschede en Zone, 1938.

/ كاظم ملازاده /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5604
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست